شرکتی که تا سالها باعث ثبت لحظههای تلخ و شیرین زندگی میلیونها انسان شده بود، بعد از 132 سال از تولید فیلم و دوربین بازماند!
«من کار خودم را انجام دادهام. دیگر باید برای چه منتظر بمانم؟» این روزها خیلیها به یاد جمله آخر وصیتنامه جورج استمن - بنیانگذار کداک استمن - میافتند. پیرمرد بعد از این که کداک را به سر و سامان رساند، فکر میکرد در دنیا دیگر کاری ندارد. او به این خیال که شرکت عریض و طویلش راه خودش را پیدا کرده، تفنگ را روی سینهاش گذاشت و ماشه را کشید.
شرکتی که جورج استمن آن را با جان و دل سر پا نگه داشته بود، بعد از این اتفاق صد سال عمر کرد اما دست آخر روز 19 ژانویه در بیانیهای رسمی با اعلام ورشکستگی از دنیای قاب و تصویر خداحافظی کرد. شرکتی که تا سالها باعث ثبت لحظههای تلخ و شیرین زندگی میلیونها انسان شده بود، بعد از 132 سال از تولید فیلم و دوربین بازماند!
دوربینهای سبک با کارایی بسیار ساده با نام تجاری کداک. وسیلهای آشنا که در دهه 80 میلادی در هر خانهای سروکلهشان پیدا میشد. دوربینهای کداک با آن سر و شکل مستطیل شکل و رنگ خاکستریشان خیلی زود جایشان را بین مردم باز کردند.
آنها یک شعار متفاوت هم داشتند: «شما فقط دکمه را فشار دهید، ما بقیه کارها را انجام میدهیم.» شرکتی که زمانی بزرگترین تولیدکننده دوربینهای دنیا بود و مهمترین همراه مردم، از سال 2003 افتاد توی خط سرازیری. کداک دیگر سودی نمیکرد. 13 کارخانه و 130 آزمایشگاه این شرکت در مدت کمتر از 10 سال تعطیل شدند و 47 هزار کارمند هم بیکار. دست و پا زدن مدیران شرکت فایدهای نداشت. نه وام 950 میلیون دلاری بانک به کمکشان آمد و نه تلاش برای ثبت اختراع و ابداعهای قدیمی. ورشکستگی به پشت در کارخانه رسیده بود.
با سر به سمت زمین
لنین میگوید یک سرمایه دار حتی حاضر است به ازای گرفتن پول درست و حسابی برای خودش طناب دار هم بفروشد. حرف بیراهی نیست، نمونهاش همین شرکت کداک که به دست خودش طناب دارش را درست کرد. کداک ایدهپرداز ساخت دوربینهای دیجیتال بود.
در سال 1975 آنها یکی از اولین دوربینهای دیجیتال را روانه بازارهای جهانی کردند. بیخبر از اینکه فناوری دیجیتال خیلی سریعتر از باور طراحان کداک رشد میکند. خیلی زود تلفنهای هوشمند با فناوری دیجیتال وارد بازار شدند و حتی جای دوربینهای دیجیتال را هم گرفتند. دست آخر همین ایده دیجیتالی شدن یقه خود کداک را هم گرفت. چرا؟
برای اینکه این شرکت در همخوانی با دوربینهای دیجیتال روز خیلی کند جلو آمد. بعد از اینکه کداک دنیای تصویربرداری دیجیتال را به دنیا معرفی کرد، برای جلوبردن ساختههای دیجیتالش با فناوری روز دنیا وارد رقابت نشد.
کداک مصرانه اعتقاد داشت که دنیای دیجیتال با همه سادگی و کارآیی راحتش نمیتواند هیچ وقت جای ترفندهای عکاسی قدیمی را بگیرد. شاید این ادعا کمی عجیب باشد اما کداک در زمان خودش یک جورهایی گوگل زمان بود. این شرکت در سال 1880 اعلام موجودیت کرد و خیلی زود یکی از پیشروان فناوری روز دنیا شد. تا سال 1976، 90درصد فیلمهای عکاسی و 85 درصد دوربینهای آمریکا را تامین میکرد.
تا دهه 1990 همیشه جزو پنج برند برتر جهانی بود اما عمر 132 ساله کداک با ورود عکسبرداری دیجیتال و جایگزین شدن آن با فیلم و همین طور ورود اسمارت فونها و جایگزین شدن آنها با دوربینها سر آمد. این شرکت در سال 1996، 16 میلیارد دلار و در سال 1999 5/2میلیارد دلار سود سالانه داشت. باوجود این کاهش در سوددهی برآوردها میگفتند که کداک در سال 2011 به سودی حدود 2/6 میلیارد دلار میرسد اما این اتفاق هیچ وقت نیفتاد و کداک با سر به زمین خورد!
این هم نتیجه انحصارگرایی
کداک در همه این سالها قدرت زیادی داشت. از عهده هر تحقیقی با هزینههای هنگفتش برمیآمد، سرمایهگذاری زیادی در تولید داشت و از همه مهمتر اینکه نبض بازار دستش بود. همه این عوامل کافی بود تا آنها به یک شرکت انحصارگرای از خود راضی در میدان رقابت تبدیل شوند. نقطه ضعفی که فوجی فیلم - رقیب اصلی آنها در بازار - آن را خوب شناخت.
کداک همیشه بر این باور بود که میتواند بازارهای آمریکا را مطلقا در دست داشته باشد اما فوجی فیلم با به عهده گرفتن حمایت مالی المپیک 1984 لس آنجلس راه خودش را به بازارهای آمریکا باز کرد و اولین ضربه را به کداک زد.
البته اول قرار بود کداک اسپانسر بازیها باشد. پیشنهاد این بود که آنها 4 میلیون دلار به المپیک کمک کنند و در عوض به عنوان اسپانسر اصلی مسابقات معرفی شوند. یادتان نرود که آن موقع کداک حاکم بلامنازع صنعت فیلم در آمریکا بود. آنها این پیشنهاد را رد کردند با این بهانه که حاضر نیستند بیش از یک میلیون دلار از جیب بدهند. فوجی فیلم هم از موقعیت استفاده کرد و یک شبه به یک برند معروف تبدیل شد.
زیاد روی طبقه متوسط حساب نکن
ضعف مدیریت عامل دیگری است که خیلیها این روزها شکست کداک دوست داشتنی را به آن نسبت میدهند. رزابلا ماس کانتر مشاور کداک در مصاحبه با مجله اکونومیست درباره شکست این شرکت دلایل زیادی ذکر کرده. اینکه ساخت یک شهرک مستقل برای تمامی کارکنان کداک یک اشتباه بزرگ از طرف مدیریت بوده.
«اینکه مدیران کداک که همگی در این شهرک زندگی میکردند، به ندرت با مردم عادی تماس داشتند و هیچوقت به طور مستقیم با آدمهای عادی کوچه و خیابان رو در رو نمیشدند یک اشتباه استراتژیک بود» به این مدیریت نه چندان مردمی کمی هم باید بدشانسی اضافه کرد.
کارخانه تولید داروی فیلم کداک در دهه 90 با شکست روبهرو شد و شرکت را گرفتار رکودمالی بدی کرد. درحالی که فوجی با کمک 200 ماده شیمیایی جدیدی که در اختیار داشت خط تولید محصولات آرایشیاش را هم به راه انداخت و برندش را بیش از پیش معروف کرد. کداک برای فروش محصولاتش در این 132 سال ایده خاصی داشت. ایدهای شبیه فروش تیغهای ریش تراشی.
«دقت کردهاید؟ دستههای خودتراشهای امروزی از تیغها ارزانتر هستند. در واقع شرکتهایی مثل ژیلت بیشتر به خاطر فروش تیغهایشان سود میکنند تا خودتراشهای مدرنی که هر روز با سر و شکلی عجیب به بازار میفرستند. کداک هم چنین رویه ای داشت. شرکت دوربینهایش را ارزان میفروخت ولی به جای آن با گران فروختن فیلمهای دوربینش سود خوبی به جیب میزد.» این رویکرد تا زمانی که دوربینهای دیجیتال به بازار نیامده بودند خوب جواب میداد.
اما با آمدن دوربینهای دیجیتال و در جا زدنهای کداکیها در تولید دوربینهای پیشرفته دیگر نه سودی از فروش دوربین نصیب شان شد و نه فیلمی در کار بود که نان شبشان را بسازد.«کداک حتی در پیش بینی بازار خریدارانش هم درست کار نکرد.
مدیران شرکت همیشه فکر میکردند مردم طبقه متوسط هنوز دوربینهای قدیمی را ترجیح میدهند و به جای خرید دوربینهای گران قیمت دیجیتال باز با همان قدیمیها خاطراتشان را ثبت میکنند. غافل از اینکه راحتی کار با دوربینهای دیجیتال آن قدر به دل مردم نشسته که گرانی قیمتش را به همه زحمتهای دوربینهای قدیمی ترجیح بدهند.»
برای اسکار شگون ندارد
رفتن کداک برای مسوولان آکادمی اسکار هم گران تمام شد. تا پیش از این مراسم اهدای جوایز اسکار هر سال در سالن «کداک تئاتر» برگزار میشد اما با اعلام ورشکستگی این شرکت دستاندرکاران اسکار به این فکر افتادهاند که جل و پلاسشان را جمع کنند و برای اسکار 2013 به فکر جای دیگری باشند.
البته آنها شانس آوردند که برگزاری مراسم 2012 که چند هفتهای بیشتر به شروع آن نمانده در قراردادشان با کداک ذکر شده و گرنه مجبور بودند سر سیاه زمستان برای پیدا کردن یک جای مناسب در به در دنبال سالن بگردند. البته مالک اصلی این سالن کداک تئاتر شرکت CIM است ولی کداک با یک قرارداد 75 میلیون دلاری شرط گذاشته که نامش را بر سر در این سالن بزنند. به هر حال اسکاریها از سال دیگر با نام نوکیا به روی صحنه میآیند!
جورج استمن با دست خالی کداک را سر پا کرد
من عاشق حرف «K» هستم
جورج استمن میگویند پدر صنعت عکاسی مدرن است. روستازادهای نیویورکی که در سال 1845 به دنیا آمد. پدرش واشنگتن جورج استمن در همان سالی که او به دنیا آمد دانشکده اقتصاد استمن را در روچستر درست کرد و چند سال بعد خانوادهاش را برای زندگی در آن جا از روستای کوچک حومه شهر به روچستر برد. خانواده استمن تازه داشت جان میگرفت که پدر ایدهپرداز استمنها از دنیا رفت. یک دانشگاه ماند و خانوادهای که ارث زیادی از پدر برایشان باقی نمانده بود.
تنها پسر خانواده آستین بالا زد و برای اینکه از پس خرج و مخارج مادر و دو خواهرش بربیاید درس و مدرسه را ول کرد و راهی بازار کار شد. اول سراغ یک شرکت کوچک بیمه رفت و بعد در بانک محلی روچستر استخدام شد. یک روز یکی از همکارانش که از کار زیاد جورج کلافه شده بود، به او پیشنهاد داد که تعطیلات آخر هفته را به همراه خانواده به خارج از شهر بروند و کمی هم تفریح کنند. آخرین پیشنهادش هم این بود که قبل از رفتن به گردش حتما دوربینی تهیه کند و از خانوادهاش عکس بگیرد.
جرج دوربینی اجاره کرد اما پایش را از در خانه بیرون نگذاشت. دوربین اجارهای کار خودش را کرده بود. گرانی اجاره یک روزه دوربین یک طرف و سر و شکل سنگین و زمختش از طرف دیگر جورج را حسابی به فکر انداخته بود. اینکه چرا دوربینها همهشان یک شکل هستند؟ از آن روز تا سه سال بعد جورج استمن شبها فقط یک سرگرمی داشت. اینکه در آشپزخانه بنشیند و مدام موادی را آزمایش کند تا بتواند امولسیون ژلاتین را به جای نگاتیو فیلم دوربین قرار دهد.
نتیجه شب بیداریهای استمن در سال 1880 میلادی ساخت دوربینی بود که میتوانست با نگاتیو خشک عکس بگیرد. از قضا سرمایهگذاری هم پیدا شد و شرکت «Eastman Dry Plate» رسما وارد بازار شد. کار شرکت تولید فیلمهای حلقهای به جای نگاتیوهای شیشهای بود که از همان روزهای اول با استقبال بینظیری روبهرو شد. شرکت کوچک آنها در سال 1892 به چیزی که باید تبدیل شد.
«کداک استمن»، کمپانی که با ساخت دوربینهای سبک با کارآیی بسیار ساده در میان خانوادهها جای خودش را پیدا کرد. بعدها کداک با ظهور فیلمهای متحرک سر زبانها افتاد. وقتی از جورج استمن پرسیدند که چرا نام کداک را برای شرکتش انتخاب کرده، او در جواب گفت که از بچگی به حرف k علاقه خاصی داشته و کداک را فقط برای این انتخاب کرده که اول و آخرش به حرف K ختم میشود.
«میدانم که k برایم خوش شانسی میآورد برای همین اسم شرکت را طوری انتخاب کردم که با صدا زدن آن فقط k شنیده شود!» میگویند جرج استمن در اوایل قرن بیستم یکی از پولدارترین آدمهای آمریکا بوده که برخلاف باقی میلیاردرهای آمریکایی هر چه داشت در راه علم و دانش خرج میکرد.
بهانهاش هم تحصیلات کم خودش بود و تلاش برای اینکه هیچ بچهای به خاطر فقر از درس و مدرسه جا نماند. پدر خوب عکاسهای دنیا اما روزهای آخر عمرش را به سختی گذراند. سخت شدن بافتهای ستون فقرات پیرمرد را زمینگیر کرده بود.
جورج استمن که هیچ وقت عادت نداشت برای انجام کارهای روزمرهاش از دیگران کمک بگیرد تاب شرایط جدید را نیاورد. به خصوص اینکه سالهای آخر عمر مادرش و خاطره زمینگیر شدن او بدجوری عذابش میداد. پیرمرد روز 14 مارس 1932 با شلیک گلوله به سینهاش از ترس زمینگیر شدن به کارش پایان داد!
همشهری تماشاگر