کدام مصالح؟
تورگردانان از سازمانی شکایت کردهاند که این سازمان تنها متولی اندک باقیمانده حیاتوحش رو به انحطاط کشور است. معاون طبیعی و تنوع زیستی سازمان محیطزیست با حداکثر 3هزار محیطبان در حال حاضر متولی صیانت قریب به 10درصد از عرصههای کشور است ضمن اینکه این نهاد تنها مرجعی است که میتواند درباره جمعیت حیاتوحش کشور آمار اعلام کند.
بر این اساس، شایسته است شرکتهای تورگردان شکار و طبیعت اعلام کنند براساس کدام آمار معتبر علمی، سازمان محیطزیست را بهدلیل عدمصدور مجوز شکار اینگونه مورد هجمه قرار میدهند؟ آیا آماری وجود دارد که کارشناسان و صاحبنظران عرصه حیاتوحش کشور از آن بیخبرند و تنها دردسترس شرکتهای تورگردان شکار و طبیعت است؟ اگر چنین است جامعه محیطزیست کشور مشتاقانه در انتظار انتشار این آمار است.در بخشی از نامه تورگردانان، خطاب به معاون محیط طبیعی سازمان محیطزیست آمده است: «کنترل جمعیت شکار از طریق صدور پروانه نه اقدامی جنایتآمیز که اقدامی در مسیر ایجاد تعادل اکولوژیک در زیستگاهها و پناهگاههای حیاتوحش است.»
اما آیا این ادعا در باره حیاتوحش ایران با وضعیت کنونی زیستگاهها و جمعیت وحوش، مصداق دارد؟ علاوه براین، شرکتهای تورگردان با کدام پشتوانه علمی و قانونی، برای حیاتوحش ایران نسخه میپیچند؟ تورگردانان دربخشی از همان نامه، معاون طبیعی سازمان محیطزیست را متهم به نابودی حیاتوحش میکنند با این عبارت که «جنابعالی با ایجاد موانع و مشکلات بیشمار و کاهش میزان سهمیههای اختصاصی به شرکتهای تورگردان شکار، زمینه اضمحلال و نابودی را برای این بخش فراهم آوردید و بدون شک این اقدام شما باعث شرمساری تورگردانان در مجامع جهانی مرتبط با فعالیتهای شکار بینالمللی شده و اعتبار سازمان حفاظت محیطزیست کشور را نیز زیر سؤال برده است.» در ادامه این نامه آمده است «چگونه بهخود اجازه میدهید درآمدهای ارزی و منافع اقتصادی و فرهنگی ناشی از ورود شکارچیان بینالمللی به کشور به راحتی از کف برود و نصیب کشورهای رقیب گردد؟»
خوب است این آقایان توضیح دهند که آیا شکار گونههای در معرض انقراض، باعث کسب اعتبار محیطزیست میشود؟ علاوه براین، اعلام کنند که ورود شکارچیان خارجی تاکنون چند شغل در حاشیه زیستگاهها و بهطور کلی در کشور ایجاد کرده است؟ درآمد حاصل از ورود شکارچیان چقدر بوده و چه میزان از این درآمدها صرف حفاظت از محیطزیست شده است؟
حیاتوحش نیاز به آیش دارد نه برداشت
دکتر اسماعیل کهرم، در این باره به همشهری گفت: تورگردانان شکار، دست به تاراج حیاتوحش ایران زدهاند و برای کسب درآمد از ثروتمندانی که دوست دارند کلهپلنگ قفقاز یا یوز خارتوران را داشته باشند برای شکار در ایران دعوت میکنند. این شکارچیان حاضرند برای 2 الی 3 روز شکار تا 60 هزار دلار هزینه کنند. این افراد گاه در منطقه حفاظت شده و حتی در فصل ممنوعه هم شکار میکنند.
این استاد حیاتوحش افزود: در کشورهای دیگر مثلا در پاکستان منافع شکار صرف حفاظت از حیاتوحش میشود، برای نمونه برای شکار یک قوچ که به آن «تار» اطلاق میشود شکارچی 50هزار دلار پرداخت میکند که نصف این پول صرف همان زیستگاه قوچ میشود اما در ایران همه این پولها به جیب تورگردانان میرود. در کشور ما بهدنبال تروفه هستند اما همه حیوانات از کل و بز گرفته تا گورخر را شکار میکنند. اینجا وقتی مجوز میگیرند پنهانی وارد منطقه حفاظت شده میشوند و محیطبانان هم ناگزیر به حمایت از آنها هستند. اینها حتی در پارک ملی گلستان پلنگ شکار کردهاند.
کهرم تصریح کرد: سازمان محیطزیست طی یک اقدام قابل تحسین جلوی این افراد را گرفت. این شیوه شکار از یکسو، باعث از بین رفتن حرمت مناطق حفاظت شدهای میشود که دهها محیطبان برای حفظ آن شهید شدهاند و از سوی دیگر، نابودی حیاتوحش و رنجش شکارچیان محلی را در پی دارد، ضمن آنکه حتی یک ریال از درآمد حاصل از این شکار به جیب دولت نمیرود. وی با تأکید بر اینکه این شیوه شکار هیچ وجهه ای برای دولت و محیطزیست ندارد، گفت: جواز شکار برای خارجیها اغلب براساس روابط گرفته میشود و درآمد ناشی از آن هم به جیب تورگردانان میرود. بدنیست بدانید 6 الی 7سال پیش یک شکارچی آمریکایی با پرداخت 28هزار دلار موفق به شکار یک قلاده پلنگ در پارک ملی گلستان میشود.
اکنون سازمان محیطزیست دست این افراد را از حیاتوحش کشور کوتاه کرده است. این یکی از اقدامات بسیار شایسته سازمان محیطزیست در راستای حفظ حیاتوحش است که همه دلسوزان و صاحبنظران محیطزیست با آن موافقند. کهرم ادامه داد: ما نه تنها جمعیت مازاد حیاتوحش نداریم بلکه بنا به تأکید محققان، حیاتوحش کشور به سالها آیش نیاز دارد ضمن آنکه طرح چنین مسائلی در تخصص این افراد نیست و اگر کسی در این زمینه اطلاعی داشته باشد آن مرجع سازمان محیطزیست است نه تورگردانان شکار. آقایان گورخر و پلنگ در خارتوران و گلستان شکار میکنند بعد اسمش را میگذارند شکار تروفه.