این عملیات در منطقهای که عراق انتظار حمله را از آنجا نداشت، در دو محور مستقل هورالهویزه و زید اجرا شد. مأموریت اجرایی عملیات در محور هور برعهده قرارگاه نجف (سپاه) و در محور زید برعهده قرارگاه کربلا (ارتش) بود.
در محور هور، پنج هدف الغریر، القرنه، جزایر مجنون جنوبی و شمالی، نشوه و طلائیه برای عملیات تعیین شد، قرارگاه نصر نیز با هدف تصرف و تثبیت محورالغریر، قرارگاه حدید با هدف تصرف و تثبیت محور القرنه، قرارگاه حنین با هدف تصرف و تثبیت جزیره جنوبی و نیمهشرقی و شمال جزیره شمالی و الحاق با محور طلائیه، قرارگاه فتح با هدف شکستن خط پرمانع طلائیه و الحاق با قرارگاه حنین و قرارگاه بدر با هدف تصرف نیمه غربی جزیره جنوبی و پل نشوه وارد عمل شدند.
عملیات خیبر پیروزیهای چشمگیری در پی داشت هر چند کامل نبود. علاوه بر آن فشارهای بینالمللی هم بر ایران بعد از تصرف جزایر مجنون در این عملیات مضاعف شد.
تداوم توقف قوای جمهوری اسلامی در پشت دیوارهای دفاعی عراق و صرف ایجاد رخنههایی در آن و کاهش توان نظامی ایران که متأثر از استراتژی دو کشور بود، به منزله تغییر ماهیت جنگ از تهاجمی به فرسایشی بود.
عراقیها با در اولویت قرار دادن جنگ، کلیه منابع خود را برای همین هدف بسیج کرده بودند، حال آن که در ایران، منابع و امکانات اصلی کشور تا سال 1365 که فاو فتح شد در خدمت جنگ نبود. لازمه مقابله ایران با حاکم شدن این وضعیت، علاوه بر حملات پی در پی بر مواضع دفاعی عراق، که در سال سوم جنگ انجام گرفت، برخورداری از ابتکار عمل برای شکست بنبست حاکم بر جنگ بود.
در واقع تجارب جنگ در سال سوم حاوی این معنا بود که بدون ابتکار عمل نظامی، امکان غافلگیری دشمن و در نتیجه دستیابی به پیروزی همانند مرحله آزادسازی مناطق اشغالی فراهم نمیشود. توجه به این مسئله برای نخستین بار پس از عملیات رمضان برای فرماندهی سپاه حاصل شد.
به همین دلیل فرماندهکل وقت سپاه بلافاصله مسئولان و فرماندهان یگانهای سپاه را فراخواند و پس از بحثها و بررسیهای طولانی، منطقه هور برای نخستین بار به عنوان منطقه عملیاتی مورد توجه قرار گرفت.
لیکن مجموع اوضاع حاکم بر صحنه جنگ و ضرورت اجرای عملیات مشترک سپاه و ارتش و امیدواری به موفقیت بر پایه تجارب پیشین و مهمتر از همه عدم تطابق توان و تجهیزات موجود با آنچه که برای عملیات در هور لازم بود، در مجموع مانع از توجه جدی به این منطقه شد، پس از عملیات والفجر1 و بروز دیدگاههای متفاوت در ارتش و سپاه، فرماندهی سپاه با تشکیل یک قرارگاه در منطقه هور، شناسایی منطقه را به طور مستقیم کنترل و هدایت کرد.
تغییر زمین
با تغییر زمین منطقه عملیات از خشکی به آب با ویژگیهای هور از جمله وجود آبراههای مختلف و امکان استتار در نیزارها، این امیدواری به وجود آمد که با غافلگیری در مکان و تاکتیک و احتمالاً در زمان و امکان غلبه بر دشمن و تصرف و تأمین منطقه فراهم شود. زیرا عدم درک دشمن از عملیات در هور به لحاظ تاکتیکی و عدم سازمان و توانایی مناسب برای مقابله با تهاجم نظامی ایران، به گونهای بود که دورنمای دستیابی به پیروزی را روشن مینمایاند.
سپاه بنابر تجارب در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر 1 برای عملیات به صورت مستقل از ارتش تأکید میکرد ولی شورای عالی دفاع این مسئله را نپذیرفت. لذا پس از توافق حاصله، مقرر شد ارتش با به کارگیری لشکرهای 7 ولیعصر علیهالسلام و 14 امام حسین علیهالسلام از سپاه به عنوان دو لشکر قوی و خطشکن به همراه تیپ زرهی 72 محرم (سپاه) در منطقه زیر به عملیات بپردازد و دیگر یگانهای سپاه در منطقه هور به اجرای عملیات مبادرت کنند.
عملیات خیبر در تاریخ 3/12/1362 در منطقه هورالهویزه آغاز شد و با تصرف جزایر مجنون که دارای حوزههای نفتی زیرزمینی بود به پایان رسید. لیکن عملیاتی که با فرماندهی ارتش در منطقه زیر انجام گرفت با موفقیت توأم نبود.عملیات خیبر از حیث نظامی بسیار حائز اهمیت بود زیرا در وضعیتی که روند جنگ، فرسایشی ارزیابی میشد، قوای نظامی ایران با ابتکار عمل در منطقهای که به زعم دشمن عملیات در آن غیرقابل اجرا بود، در شمال منطقه بصره حضور یافته و جاده بصره- العماره را تهدید کردند.
مسلماً در صورتی که امکانات مورد نیاز برای عملیات تأمین میشد، نتیجه عملیات و جنگ چیزی غیر از آن بود که به دست آمد. در صورت تصرف شرق رودخانه دجله و منطقه «القرنه»به همراه جزایر مجنون و گشایش محور طلائیه به نشوه، بصره در خطر جدی قرار میگرفت اما متأسفانه به دلیل عدم واگذاری امکانات مورد نیاز، بخش کمی از اهداف عملیات خیبر تأمین شد.
مثلاً اگر به جای 450 الی 500 قایق 2000 قایق واگذار میشد و یا چنانچه در زمینه هلیکوپتر اعم از هجومی و ترابری مشکل جدی وجود نداشت و نیرو به میزان مورد نیاز در جزیره شمالی به جای 3 گردان، 18 گردان مانوری پیاده میشد، دستیابی به یک پیروزی اساسی و تعیین کننده قطعی بود. (سردار غلامعلی رشید، حاشیه کتاب آغاز تا پایان)
شگفتی ناظران
غافلگیری دشمن در این عملیات و ناتوانی او در عقب راندن نیروهای خودی از جزایر مجنون، مجدداً توانایی دفاعی عراق را مورد تردید قرارداد و متقابلاً شگفتی ناظران را از قابلیتهای طرحریزی عملیات تهاجمی و دفاعی جمهوری اسلامی برانگیخت. به گزارش رادیو آمریکا دیپلماتهای غربی، عرب و آسیایی در تهران تاکتیکهای جنگی جدید ایران را مورد ستایش قرار دادند. ناظران بر این عقیده بودند که نتیجه نبرد در جزایر مجنون هر چه باشد، تاکتیکهای نظامی ایران از نظر جسارت و شهامت، در تاریخ مورد استفاده قرار خواهد گرفت.(خبرگزاری فرانسه 2/1/63)
بنبست
مسلماً دستیابی به تمامی اهداف عملیات خیبر میتوانست جنگ را به وضعیت تعیینکنندهای نزدیک سازد. لیکن عدم تحقق این امر مانع از تغییر توازن سیاسی- نظامی به سود ایران و کسب برتری بر عراق شد.
نشریه نیویورک تایمز پس از آشکار شدن نتایج عملیات خیبر طی تحلیلی در مورد ادامه بنبست در جنگ و دلائل آن به نقل از تحلیلگران آمریکایی و غربی نوشت: «جنگ ایران و عراق ظاهراً به یک بنبست رسیده که هیچ یک از دو طرف قادر به برتری بر دیگری نیست. به نظر میرسد ایرانیها قادر به شکستن مرز طولانی عراق نباشند و عراقیها نیز نتوانند به موفقیتهای دفاعی دست یابند... ناتوانی ظاهری ایران در اجرای یک تهاجم تعیینکننده تنها یکی از دلایل ادامه بنبست جنگ 43 ماهه است...»
بنابر نظریه مذکور بنبست حاکم بر جنگ حاصل دو وضعیت جداگانه است. ایران با وجود تهاجمات پی در پی، قادر به اجرای تهاجم تعیینکننده نبود و عراق نیز در مواضع دفاعی قادر به دفاع کامل نیست. ضمن این که عراقیها فاقد قابلیتهای لازم برای استفاده از برتری تکنولوژیک خود در هوا بودند.در کلامی دیگر مقدورات نظامی طرفین با اهدافشان تناسبی نداشت. عراق تجهیزات لازم برای دستزدن به حمله را داشت، اما فاقد انگیزه و نیروی انسانی کافی بود در حالی که ایران بر دستزدن به حمله بزرگ تأکید داشت لکن از تجهیزات مؤثر برخوردار نبود.
تجارب جدید
در هر صورت عدم دستیابی ایران به پیروزی کامل در عملیات خیبر که همواره باید از آن به عنوان یک فرصت استثنایی و بینظیر که از دست رفت یاد کرد، متأثر از عوامل مختلفی بود. تعجیل در اجرای عملیات به دلیل اسارت چند تن از نیروها، افزایش تردد قایقها و احتمال هوشیاری دشمن و مهمتر از آنها به پایان رسیدن زمان مأموریت نیروها و نگرانی از تأخیر عملیات به دلیل احتمال لو رفتن آن، منجر به نوعی شتاب در اجرای عملیات شد.
حال آنکه با توجه به درکی که از زمین منطقه و نیز وضعیت دشمن وجود داشت، سپاه باید بر مبنای ابتکار عمل جدید به صورت مستقل از ارتش، عملیات را اجرا میکرد و دو لشکر خطشکن و قوی سپاه را از سازمان خود خارج نمیکرد و تحت کنترل عملیاتی ارتش قرار نمیداد.
در هر صورت با اجرای عملیات خیبر، قابلیت و تواناییهای فوقالعاده سپاه در طرحریزی، فرماندهی و دفاع بیشتر از گذشته آشکار شد. نتایج عملیات خیبر منجر به دستیابی سپاه به تجارب جدید نظامی و برخورداری از سازمان مناسب و به دست آوردن جای پا در منطقه هور (تصرفجزایر) شد. ضمن اینکه زمینههای لازم برای اجرای عملیات در منطقه هور به عنوان یک عملیات آبی- خاکی فراهم گردید.
اگرچه ایران با تصرف جزایر مجنون در عملیات خیبر برای نخستین بار پس از ورود به داخل خاک عراق مناطقی را تصرف کرد که قابل توجه بود، ولی با وجود شکستهشدن خطوط دفاعی دشمن، توازن تغییر نکرد زیرا هنوز در برخی از زمینهها از جمله پشتیبانی، هوایی، توپخانه و مهندسی کاستیها و نقایص زیادی وجود داشت که لزوماً باید برطرف میشد.
دشمن پس از هوشیاری در مورد پیچیدگیهای عملیات و نتایج احتمالی آن، سازمان رزم خود را با تشکیل یک سپاه برای هور با عنوان سپاه ششم تکمیل کرد. ضمن اینکه ارتش عراق در حد فاصل عملیات رمضان تأخیر و مدتی پس از آن، 10 لشکر جدید تشکیل و بر توان نظامی خود افزود.
وضعیت جدید
به موازات عملیات خیبر و ابعاد سیاسی و نظامی آن، انفجار مقر آمریکاییها در بیروت، وضعیت جدیدی را در منطقه به وجود آورد. آمریکاییها که در سال 1982 پس از فتح خرمشهر، عمیقاً در اندیشه تسلط بر لبنان بودند، انتظار داشتند با فرسایشی شدن جنگ، از فرصت لازم برای حل بحران ناشی از پیروزی ایران بر عراق از طریق تجاوز اسرائیل و تشکیل یک دولت مسیحی و وابسته در لبنان برخوردار شوند.
حضور اولیه نیروهای سپاه برای مقابله با تجاوز اسرائیل و گسترش و تعمیق این حضور با سازماندهی حزبالله لبنان تدریجاً بافت و ساختار قدرت در لبنان را دستخوش تغییر کرد و اسرائیل و آمریکا پس از اجرای عملیات استشهادی حزبالله و انفجار مقر آمریکاییها در بیروت، با شکست صحنه لبنان را ترک کردند.
در اوضاع جدید آمریکا در موقعیتی قرار گرفت که میبایست استراتژی جدیدی را طرحریزی کند. بر این اساس بنیاد هریتیج طرحی را مبنی بر از بین بردن اصل امید به ریگان ارائه کرد. این سیاست به منزله تشدید فشار به ایران با هدف از میان بردن امیدواری ایران برای دستیابی به پیروزی بود. عناصر اصلی این استراتژی به این شرح بود: 1) تقویت وضعیت اقتصادی عراق 2) ایجاد محدودیت در منابع ارزی ایران 3) ایجاد محدودیت در استخراج و فروش نفت ایران و 4) عملیات استانچ.
عملیات استانچ (Operation staunch)
استانچ، عملیاتی بود که آمریکاییها طرحریزی کرده بودند تا از دسترسی ایران به تجهیزات نظامی و سلاح جلوگیری کنند. این عملیات از پاییز 1983 شروع شد. به این ترتیب که آمریکاییها با جمعآوری اطلاعات در مورد خریدهای سلاح و وسایل نظامی ایران، از طریق دولتها یا واسطهها و بازار سیاه بلافاصله وارد عمل میشدند و به کشور فروشنده تذکر میدادند و یا بعضاً اقدام به دستگیری فروشنده، واسطه یا خریدار میکردند.
این اقدام آمریکاییها چند نتیجه دربرداشت: 1) مسیر دستیابی ایران به سلاح طولانی میشد 2) سلاح با قیمت بالاتر خریداری میشد ضمن اینکه برخی از این وسایل از رده خارج و فاقد کیفیت لازم بودند. در گزارش کمیته روابط خارجی سنای آمریکا در مورد تأثیر عملیات استانچ آمده است: تحریم فروش تسلیحات علیه ایران در توانایی این کشور به ادامه جنگ تأثیر محسوس داشته است. از نظر عراقیها تحریم فروش تسلیحات احتمالاً مهمترین علت گرمی روابط ایالات متحده با عراق است.