به گزارش همشهریآنلاین، آرش افشار در یادداشت کوتاهی که در شماره 85 بخارا، به سردبیری علی دهباشی ،منتشر شده ، ضمن اشاره به سفر آخر پدرشان، دکتر ایرج افشار به آمریکا نوشته است: اوایل اکتبر بود 2010 بود که مرحوم پدرم به همراه برادرم بهرام برای آخرین بار به دیدن ما فرزندان و عروسان و نوهها آمدند. هیچ یک از ما تصور نمیکردیم که این آخرین سفرشان به لسآنجلس باشد.
در مورد بیماریشان خیلی مختصر گفته بودند، ولی نه آن طور که به نظر جدی بیاید. قبل از حرکت از تهران هم سفارش کرده بودند که از دکتر کوردی(دکتر قلب و عمومی ایشان) هر چه زودتر وقت بگیر تا به درازا نکشد.یک روز بعد از رسیدنشان برایم آشکار شد که این سفر با سفرهای دیگر فرق دارد.
دو یا سه روز بعد هم چهار دفترچه که برای مشق دانشآموزان است به من دادند که اینها خاطرات من است، کپی بگیر و کپیها پیش خودت باشد تا بعدا چاپ شود. تاکید کردند که جای امنی نگهدار که نمیخواهم هیچ کس بداند یا ببیند. توضیحاتی درباره پراکندگی مطالب و ناتمامی بعضی بخشها دادند. گفتند باید وقت و حوصله کنم تا تکمیل شود. من پیشنهاد کردم که بهتر است اسکن کنیم و یکی کپی از آن را هم به خود شما بدهم تا به تهران ببرید. به بهرام و کوشیار هم باید اطلاع بدهید که اینها پیش من است.
پس از درگذشت پدرم، در یادداشتی که برای ما سه فرزند گذاشته بودند، نوشته بودند که خاطرات فرهنگیشان با عنوان «این دفتر بیمعنی» باید چاپ شود و علی دهباشی میتواند در این کار یاریرسان باشد. این چهار دفترچه به همراه چند سال یادداشتهای روزانه که از ایشان به یادگار مانده به کوشش ما فرزندان و با یاری آقایان علی دهباشی و پژمان فیروزبخش توسط انتشارات سخن در آینده منتشر خواهد شد.
به گزارش همشهریآنلاین علی دهباشی که استاد ایرج افشار از جمله نویسندگان ثابت نشریه بخارا بود و مجموعه مطالب پارههای ایرانشناسی آن زنده یاد و خاطراتش با عنوان این دفتر بیمعنی در شمارههای مختلف کلک و بخارا چاپ میشد، در گفت وگوی با ایسنا از در دست چاپ بودن کتاب خاطرات او با نام «این دفتر بیمعنی» خبر داد و گفت: افشار یکی از شخصیتهایی بود که در معرض بسیاری از جریانها و حوادث ادبی در طی بیش از 70 سال زندگی ادبی قرار داشت. او از سنین نوجوانی به دلیل همراهی با پدرش در انتشار مجلهی آینده و اینکه خانهی آنها محل رفتوآمد شخصیتها و طرح مسائل ادبی بود و در سالهای بعد خود ایشان هم به صورت یک شخصیت ادبی در کشور درآمد، در جریان بسیاری از مسائل تاریخی و ادبی قرار گرفت.
او در ادامه افزود: حوزهی وسیع و گستردهی آشناییهای ایرج افشار از مرتضی کیوان تا سیدحسن تقیزاده را دربر میگیرد که او را در وضعیتی قرار داد تا در جریان مسائل فرهنگی، ادبی، اجتماعی و سیاسی دورهی خودش قرار بگیرد. ایرج افشار هرچند یک شخصیت سیاسی نبود؛ اما به دلیل شرایط سیاسی جامعه ناخودآگاه در جریان بسیاری از مسائل اجتماعی و سیاسی قرار گرفت؛ به همین دلیل خاطرات او برای همه جذاب و خواندنی است و در طی سالها، بویژه دو دههی اخیر، بسیاری از استادان و دوستدارانش تقاضای نوشتن و چاپ خاطراتش را کردند.
دهباشی دربارهی این خاطرات بیان کرد: خاطرات ایرج افشار با آنچه ما از خاطرات میشناسیم، بسیار متفاوت است و این خاطرات به صورت موضوعی نوشته شده است؛ مثلا ماجرای مجلهی آینده، ماجرای ریاست کتابخانهی دانشگاه تهران و کتابهای سنگی در ایران.
این پژوهشگر و سردبیر مجلهی بخارا ادامه داد: ایرج افشار در طی شش سال اخیر به طور مشخص در مجلهی «بخارا» به انتشار پارهای از خاطرات خود با عنوان «این دفتر بیمعنی» اقدام کرد که مورد استقبال بسیاری از سوی خوانندگان قرار گرفت. پس از درگذشت ایشان، فرزندانش، کوشیار، بهرام و آرش افشار کار سرپرستی و نظارت و انتشار مجموعهی آثار چاپشده و چاپنشدهی او را برعهده گرفتند؛ از جمله خاطرات ایرج افشار که براساس وصیت خودش در اختیار بنده یعنی علی دهباشی قرار گرفت و من با همکاری پیمان فیروزبخش کار نسخهبرداری و تنظیم و تدوین این خاطرات را آغاز کردیم و امیدواریم در ماههای آینده در انتشارات سخن منتشر شود. در این خاطرات، نکات بسیار بدیع و تازهیابی از حوادث ادبی، فرهنگی و اجتماعی روزگار ما سخن گفته شده است و با مطالعهی آن به بسیاری از سؤالات دربارهی ایرج افشار پاسخ داده خواهد شد.