از 6 ماه قبل کارآگاهان اداره هجدهم پلیس آگاهی پایتخت در جریان سرقتهایی قرار گرفتند که از سوی افراد موتورسوار صورت گرفته بود. در برخی از سرقتها دزدان موتورسوار با تهدید قمه و قداره و پاشیدن گاز اشک آور دست به سرقت زده و در برخی دیگر نیز با قاپیدن کیف طعمه هایشان، پا به فرار گذاشته بودند، اما آنچه برای پلیس جلب توجه میکرد این بود که تمامی مالباختهها، مشخصات مشابهی از دزدان ارائه میکردند و این یعنی، تمامی سرقتها از سوی یک باند صورت گرفته بودند. با توجه به حساسیت موضوع و افزایش شاکیان، بررسیهای پلیسی وارد مرحلهای تازه شد. کارآگاهان متوجه شدند که اعضای این باند در گروههای 4، 5 یا 6 نفره و در اطراف بانکها و مراکز تجاری به کمین طعمههای خود نشسته و اقدام به شناسایی طعمه هایشان میکردند و چنانچه با مقاومت طعمههای خود روبهرو میشدند آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدادند و هر طوری بود پولهایشان را سرقت میکردند. این در حالی بود که تنها سرنخی که از آنها به جا مانده بود، تصویر متهمانی بود که هنگام زیر نظر گرفتن طعمه هایشان در داخل بانکها و مراکز تجاری، در دوربینهای مداربسته ضبط شده بود. با بررسی این تصاویر، ردی از چند مجرم سابقه دار به دست آمد و سرانجام در بامداد نخستین روز اسفندماه، عملیاتی همزمان در چند نقطه تهران کلید خورد و در جریان آن 14 عضو این باند بزرگ سرقت دستگیر شدند.
سرقت 21سکه طلا
با دستگیری متهمان، شاکیان یکی بعد از دیگری راهی اداره آگاهی شدند تا از دزدان شکایت کنند. یکی از آنها مرد جوانی بود که اعضای باند 21 سکه طلایش را با ضرب و شتم از او سرقت کرده بودند. مالباخته در توضیح ماجرا به افسر بازجو گفت: ظهر 10 بهمن ماه سالجاری در حالیکه 21 سکه طلای تمام بهار خریده بودم به سمت بانکی در جنوب پایتخت رفتم و چند چک بانکی به مبلغ 9میلیون و 500 هزار تومان نقد کردم. بعد سوار ماشین شدم تا به سمت بانک دیگری بروم و پولها را حواله کنم. بعد از توقف مقابل بانک و پیاده شدن از ماشین، ناگهان 4 نفر که سوار یک موتور بودند به سمت من حمله کردند. آنها قمه و قداره خود را به سمت من گرفتند و با تهدید خواستند که کیفم را در اختیارشان قرار دهم. من مقاومت کردم اما یکدفعه آنها مرا به باد کتک گرفتند و با سرقت کیفم پا به فرار گذاشتند.
شاکیان به صف
به غیراز مرد جوان، 24نفر دیگر هم با حضور در اداره آگاهی، متهمان را بهعنوان سارق اموالشان شناسایی و نحوه سرقتها را یکی یکی بازگو کردند. پس از اظهارات شاکیان، 14 دزد خشن تحت بازجویی قرار گرفتند و به سرقتهای سریالی اعتراف کردند.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران، با اعلام این خبرگفت: در بین متهمان دستگیر شده چند مجرم سابقه دار نیز حضور دارند که بارها به اتهام سرقت و کیف قاپی دستگیر شده و به زندان افتادهاند. وی ادامه داد: با توجه به اعترافات متهمان درخصوص ارتکاب سرقتهای متعدد و احتمال افزایش جرائم ارتکابی این افراد، قاضی پرونده مجوز انتشار عکس متهمان را در روزنامهها صادر کرده و کسانی که در دام این 14 سارق خشن گرفتار شدهاند میتوانند برای طرح شکایت به اداره هجدهم پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.
گفت و گو با سرکرده
اعضای باند سرقت در قالب چند گروه، نقشههای مجرمانهشان را عملی میکردند. همه آنها بچهمحل هستند و به همین دلیل همدیگر را خوب میشناسند اما با این حال برای انجام سرقتها، نیاز به سرکرده و سردسته داشتند. یکی از سرکردههای باند جوان 24سالهای به نام علی است که در سال89 با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد و تصمیم گرفت فعالیتهای مجرمانهاش را از سر بگیرد. وی در گفتوگو با خبرنگار همشهری از جزئیات سرقتها میگوید:
چند وقت است که دست به سرقت میزنید؟
یک ماه !
اما در بین مالباختهها کسانی هستند که در طول 6 ماه گذشته اموالشان از سوی شما سرقت شده است؟
من نمیدانم. حافظه خوبی ندارم. من شیشه میکشم. قرصهای روانگردان مصرف میکنم و خیلی خوب تاریخها را به خاطر ندارم.
خودت نیز در سرقتها شرکت داشتی؟
من در طول سرقتها فقط سوار موتور بودم و اصلا متوجه نمیشدم که دوستانم چه زمانی سرقت میکنند، فقط میدانم که یکی از آنها داخل بانک زاغ میزد و بعد با پیامک به بقیه خبر میداد تا سوژه را تعقیب کنند. بقیه بچهها هم با تعقیب سوژه، در فرصتی مناسب دست به سرقت میزدند. بعد از هر سرقت هم معمولا پولها را بین خودمان تقسیم میکردیم.
در این سرقتها، کسی را هم مجروح کردید؟
نه، ما اصلا خشن نبودیم، فقط برای ترساندن طعمههایمان قمه، قداره، شوکر و اسپری اشکآور همراه خود داشتیم اما اصلا کسی را مجروح نکردیم. اگر با مقاومت طعمههای خود روبهرو میشدیم، دوستانم او را کتک میزدند و طرف هم بعد از کتکخوردن خیلی زود تسلیم میشد.
تو که گفتی اصلا خشن نبودید؟
منظورم از خشونت این بود که مثلا طرف را تا دم مرگ برده باشیم.
زاغزن باند
در این باند هر کدام از دزدان وظیفهای داشتند. برخی از آنها افرادی بودند که در دنیای مجرمان به آنها زاغ زن میگویند. این افراد کسانی هستند که با ظاهری شیک و مرتب وارد بانکها و مراکز تجاری میشدند و افرادی را که پول زیادی همراه خود داشتند شناسایی میکردند. بعد مشخصات آنها را از طریق تلفن همراه به دیگر اعضای گروه که در خارج ازبانک یا مرکز تجاری بودند، میدادند و آنها نقشه سرقت را عملی میکردند. یکی از زاغزنهای این باند پسر 17سالهای به نام محمد است که گفتوگو با وی را در ادامه میخوانید.
چند وقت است که با این باند همکاری میکنی؟
در حدود 5 یا 6 ماه. من زاغزن باند بودم و آمار طعمهها را به بقیه میدادم؛ آنهایی را که از بانک پول زیادی میگرفتند یا در مراکز تجاری طلا و سکه میخریدند.
خودت در هنگام سرقت حضور نداشتی؟
نه، من فقط آمار میگرفتم. هفتهای یکی دو بار دست به سرقت میزدیم. هرقدر هم که پول در میآوردیم بین 4 یا 5 نفری که در سرقت حضور داشتیم، تقسیم میشد.
قبلا هم دستگیر شدهای؟
نه، نخستینبار است که دستگیر میشوم.
چرا حاضر شدی در این سن کم دست به سرقت بزنی؟
چون بیکار بودم و وضع مالی خوبی نداشتم. از طرفی بچهها حرفهای وسوسهکنندهای درباره سرقت میزدند.
در یکی از سرقتها 21سکه طلا گیرتان آمد، آنها را چه کار کردید؟
فکر کنم دوستانم سرم کلاه گذاشتهاند، چون من اصلا رنگ یک سکه را هم ندیدم.
پولهای سرقتی را چه کار میکردید؟
خرج خوشگذرانی یا مصرف مواد با همدستانم میشد.