در دوران ریاست جمهوری جورج بوش شاهزاده بندر نزدیکی آمریکا به لیبی را طراحی کرد و 2 ماه قبل از جنگ عراق نقشههای این حمله را در اتاق جنگ و از نزدیک دید.
در تابستان سال 2005 مدت کوتاهی بعد از اینکه بندر به کشورش بازگشت و دیگر سفیر نبود، دیگر موقعیت گذشته را از دست داد و حتی بعضی فکر میکردند او اگرچه در سمت مشاور امنیت ملی موقعیت بالایی داشت اما دیگر محرم امیر عبدالله پادشاه عربستان نیست.
اما اکنون بندر بار دیگر به عرصه قدرت بازگشته است. از آغاز سال تاکنون شاهزاده بندر بار دیگر رایزنیهای خود را در خاورمیانه شروع کرده است.
در ماه گذشته بندر سه نشست با علی لاریجانی رئیس شورای عالی امنیت ملی ایران، 2 دیدار با ولادیمیر پوتین در مسکو و ریاض داشته است و در مذاکرات مهم رهبران فلسطین در مکه هم حضور داشته است.
بعد از این مذاکرات هم بدون هیچ پوشش خبری و در کمال بیخبری برای باخبرکردن جورج بوش از نتایج مذاکرات به واشنگتن رفته است. او به عقد پیمان میان رهبران فلسطین کمک کرد و در رسیدن به تفاهم مشترک میان ایران و عربستان درباره لبنان هم نقش پررنگی داشت.
بندر همچنین در مناقشه اخیر آمریکا با ایران بر سر برنامه هستهای تهران، در چندین دیدار با مقامات بلندپایه 2 کشور گفتوگو کرده است.
آیا بندر میتواند آمریکا را از رشته بحرانهایی که در خاورمیانه در آنها گرفتار شده نجات دهد؟ شاید نه. اما دوست قدیمی واشنگتن یکی از معدود گزینههایی است که دولت بوش اکنون در اختیار دارد.
کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا با رد گفتوگو با ایران و سوریه و تحریم دولت تحت رهبری حماس در فلسطین عملاً از رایزنیها منزوی شده و به کناری رفته است.
بنابراین آمریکا دیگر گزینهای برای پیشبرد تلاشهای دیپلماتیک در حل مناقشه لبنان و فلسطین ندارد که به آن تکیه کند. رایس علیرغم اینکه در گذشته دولت مصر را به رفتارهای غیر دمکراتیک متهم کرده بود اما برای حل مناقشات به سراغ قاهره هم رفت و نتیجه نگرفت.
به این ترتیب اکنون فقط عربستان سعودی باقی مانده و شاهزاده بندر. او در آخرین سفر خود به واشنگتن گزارشی از گفتوگوها و رایزنیهایش ارائه کرد. اما نباید فراموش کرد که به هر حال بندر اول منافع عربستان را در نظر دارد و بعد آمریکا را.
دولت بوش وقتی این موضوع را به یاد آورد که رهبران حماس و فتح در مذاکرات مکه به توافق رسیدند. سیاست دولت بوش آن است که حماس به سود فتح و محمود عباس تضعیف شود. اما توافقی که در مکه میان رهبران 2 طرف بهدست آمد اینگونه نبود و طرحهای رایس برای فراهم کردن زمینه تحقق اهدافش در مذاکرات سه جانبهاش با عباس و ایهود اولمرت نقش بر آب شد.
واشنگتن مجموعهای از خطوط قرمز را در مذاکرات مکه مشخص کرده و تأکید کرده بود که اولاً حماس باید مجبور به نفی خشونت و به رسمیت شناختن اسرائیل شود، دوماً اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت خودگردان و از رهبران حماس نباید در دولت بعدی نخست وزیر باشد. بندر هر دوی این خطوط قرمز را در هم شکست و از آن عبور کرد.
این به آن معنی نیست که دوست قدیمی خانواده بوش اکنون دیگر در کاخ سفید جایی ندارد. هدف اصلی بندر از نظر دولت بوش حل موضوع ایران است. اگر بندر بتواند زمینه را برای برگزاری مذاکرات استراتژیک میان ایران و آمریکا فراهم کند، کار بزرگی برای واشنگتن انجام داده است.
واشنگتن پست/ 19 فوریه