به گزارش این شبکه تلویزیونی، ماهاتیر محمد که از او به عنوان پدر مالزی نوین یاد میشود به مدت بیست و دو سال نخست وزیر این کشور بود[گفتگو با ماهاتیر محمد ] تا اینکه در سال 2003 به کار خود در این عرصه پایان داد. وی در طول سالهای 1997 تا 98 و بحران مالی آسیا از پذیرفتن توصیههای صندوق بینالمللی پول درباره مالزی خودداری کرد و اکنون این کشور به رغم بحران در اروپا و کندی رشد اقتصادی در آمریکا در شرایط با ثباتی قرار دارد.
وی در گفتگوی اختصاصی با شبکه تلویزیونی بلومبرگ درباره بحران بدهیهای اروپا و اینکه چه کسی در این بحران مقصر است، گفت: زمانی اروپا به دنیا کالا عرضه میکرد و عواید حاصل از آن را صرف افزایش درآمدها و هزینههای اجتماعی خود میکرد. زمانی که اروپا در این بازار و رقابت با کشورهای آسیایی بازماند این افزایش درآمدها همچنان ادامه یافت اما این افزایش بر مبنایی واقعی نبود. دیگر پول آنها مبنایی واقعی نداشت مثلا بر مبنای افزایش ارزش سهام بود.این سهام با هیچ پشتوانه واقعی حمایت نمیشد.
وی در باره گفته اخیر خود مبنی بر اینکه اروپا باید بیدار شود و دریابد که کشورهایش و منطقهاش فقیر است، گفت: آمریکا و اروپا از درک این مسئله و پذیرفتن اینکه فقیر هستند، خودداری میکنند. آنها فکر میکنند میتوانند همچنان مانند کشورهایی ثروتمند رفتار کنند. بدهی برای مدت طولای باقی میماند مگر آنکه کاری واقعی و تجارتی واقعی صورت گیرد.
او در پاسخ به این سوال که اگر اروپا فقیر است کجا ثروتمند است، گفت: کشورهایی در شرق نظیر چین، ژاپن و کره ثروتمند هستند زیرا پول آنها حاصل از تولیدات آنها و خدماتشان است. این چیزی عینی است که مورد استفاده مردم است. اینجا دیگر از بهرهگیری از نوسان ارز خبری نیست.
ماهاتیر محمد درباره توانایی صندوق بینالمللی پول برای نجات کشورهای اروپایی در برهه کنونی گفت: این وظیفه این صندوق است اما اینکه آیا میتواند این کار را انجام دهد، یا روند موجود را عوض کند، موضوعی دیگر است.با تجربه ای که در مالزی داشتیم می توان صندوق بین المللی پول را نادیده گرفت و در عین حال بر اساس روش خود عمل کرد
وی درباره صندوقهای کمک مالی در اروپا گفت این صندوق ها نمیتوانند معجزه کنند. باید اندیشید که وجه این صندوقها از کجا باید تامین شود. صندوق بینالمللی پول یا این صندوقها وجوهی بیانتها در اختیار ندارند.
نخست وزیر سابق مالزی درباره بروز رویکردهای ملی گرایانه در کشورهای گرفتار اروپایی و در آمریکا و شنیدن این مسئله از رهبران جهانی نظیر باراک اوباما که از مردم میخواهد کالاهای آمریکایی بخرند در کشور خود سرمایه گذاری کنید، گفت: آنها میخواستند اقتصادشان جهانی شود تا از طریق آن به مواد خام کشورهای فقیر و نیروی کار ارزان آنها دست یابند. به این علت بود که جهان بدون مرز را پیشنهاد میکردند. اما اکنون میبینند این روند در داخل پیامد خوبی نداشته است. بیکاری، فقر و مشکلات دیگر وجود دارد. به همین علت آنها اکنون برگشتهاند به کشور خود نگاه کنند. یعنی دوباره ملیگرا شدهاند. به عبارت دیگر اینجا چیزی که جهانی شدن میخواندند، رد شده است. [جهانی شدن،جامعهجهانی و سازمان مللمتحد]