آژانس بینالمللی انرژی اتمی حدی از مشروعیت دارد و باید از آن، با دقیق بودن در ارزیابی اسناد و مدارک ارائه شده، بهخوبی محافظت کند. اگر برخی از دولتها خواهان تأیید اطلاعات محرمانه ارائهشدهشان توسط آژانس هستند، باید اسناد قانع کنندهای عرضه کنند. در غیراین صورت، آژانس نباید مهر تأیید خود را بر اینگونه اطلاعات (غیرمستند) بزند.
(از نصایح هانس بلیکس، مدیرکل اسبق آژانس بینالمللی انرژی اتمی به آمانو)
حالا دیگر دوست و دشمن به یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگویند بیشتر مراقب فعالیتهای خود باشد و پایش را از تله روباه آژانسیهای اتمی غربی بیرون بکشد؛ تلهای که CIA، اینتلیجنت سرویس و موساد، تعزیهگردان اصلی آن هستند و اکنون صدای شکستن پای آمانو در این تله، به اندازهای بلند شده که آشکار و نهان، مورد انتقاد کارشناسان و سیاستمداران غربی قرار گرفته است.
اما چرا آمانو، این چنین جایگاه حقوقی و آبروی بینالمللی خود را با رسوایی بیسرانجامی که در پس فعالیتهای اخیرش بهدنبال خواهد داشت، تاخت میزند؟ برای رسیدن به پاسخ معقول به این پرسش، باید نگاهی به عملکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سالهای اخیر و در پرونده موسوم به پرونده هستهای ایران، داشته باشیم. بهترین زمان برای نگریستن به این عملکرد، زمانی است که محمد البرادعی، مدیرکل سابق آژانس، پس از رایگیری 35 عضو شورای حکام این آژانس، صندلی خود را به آمانو سپرد تا او در نخستین روزهای حضور خود در این سمت، پرونده فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران را روی میز خود ببیند.
آمانو کیست؟
یوکیو آمانو، دیپلمات 67ساله و کهنه کار ژاپنی، از دانشگاه توکیو در رشته حقوق فارغالتحصیل شده و در سال 1972 به وزارت امور خارجه ژاپن رفته است.
وی در سفارتخانههای ژاپن در هانوی، واشنگتن و بروکسل حضور داشته و همچنین یکی از اعضای هیأت اعزامی ژاپن به کنفرانس خلع سلاح هستهای در ژنو بوده است. او مسئولیتهای حساسی نظیر رئیس شاخه علمی وزارت امور خارجه، رئیس بخش انرژی هستهای و معاون مدیرکل بخش کنترل تسلیحاتی وزارت امور خارجه ژاپن بوده است.
آمانو در سال ۲۰۰۱ نیز در مقام نماینده ژاپن با عنوان کارشناس دولتی در هیأت سازمان ملل متحد در زمینه مسائل موشکی منصوب و درست 3ماه بعد از آن نیز وارد گروه متخصصان سازمان ملل در زمینه تحصیلات منع گسترش و خلع سلاح هستهای شد.فعالیتهای آمانو در زمینه انرژی هستهای باعث شد تا وی در خلال سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ مقام ریاست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به دست آورد.
تمرکز او بر فعالیتهای مربوط به رفع بحران هستهای در روابط هند و پاکستان، باعث شد تا در سال 2006 به همراه محمد البرادعی مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی جایزه صلح نوبل را به دست آورد؛ جایزهای که در ماهیت سیاسی بودن آن، هیچگونه شکی وجود ندارد و سپردن آن به افرادی که در راستای سیاستهای غربی گام برمیدارند، بر همگان آشکار است. وی از اول دسامبر سال 2009 به جای البرادعی به مدیرکلی آژانس بینالمللی انرژی هستهای انتخاب شد و تا امروز، در این پست قرار دارد.
نحوه انتخاب آمانو به مدیرکلی آژانس با حرف و حدیثهای زیادی همراه بود. در سال 2009 میلادی، آمانو توانست در جلسه رایگیری غیرعلنی شورای حکام آژانس، بر عبدالمینتی، دیپلمات آفریقای جنوبی پیروز شود. عبدالمینتی بهعنوان چهرهای حامی منافع کشورهای در حال توسعه در جنبش عدمتعهد شناخته میشود. رقابت این دو نامزد، باعث شد هم به صورت علنی و هم مخفیانه، دو قطب اصلی در اعضای شورای حکام آژانس بهوجود بیاید. قطب کشورهای توسعهیافته (شمال) بهصورت آشکار و نهان از آمانو حکایت میکردند و کشورهای در حال توسعه بهخصوص کشورهای جزو جنبش عدمتعهد (جنوب) در اردوگاه عبدالمینتی نشسته بودند. حامیان المینتی اعلام کرده بودند که در عمل، دنبالهروی سیاستهای محمد البرادعی، مدیرکل سابق باشند که قصد داشت آژانس را به سازمانی کاملاً فنی و تکنیکی و فارغ از مبادلات و تعاملات سیاسی تبدیل کند. با وجود تلاشهای این حامیان، آمانو به جای البرادعی نشست و آژانس روز به روز از جنبه حقوقی و تکنیکی خود دور و بدل به ابزاری سیاسی در دست کشورهای دارای حق وتو و آژانسهای بینالمللی اطلاعاتی شد.
آمانو در دورهای، این پست را برعهده گرفته که اصلیترین موضوع مطرح شده در آژانس، موضوع فعالیتهای هستهای ایران است؛ فعالیتهایی که سالهاست زیرنظر بازرسان آژانس انجام میشود و جز تعلیق داوطلبانه چند ماه در دولت اصلاحطلبان، ایران، هرگز انجام این فعالیتها را کتمان یا مخفی نکرده است. با رسیدن آمانو به مدیریت آژانس، این فعالیتها بهصورت مستمر مورد بازرسی بینالمللی قرار گرفت ولی بیانیهها، سخنرانیها و مواضع او، چنان مینمایاند که گویی ایران در تاریکترین عمق زرادخانههای هستهای، مشغول ساخت و ساز بمب اتمی است؛ فرضی باطل و دور از ذهن که با عملکرد شفاف و عیان ایران در تلاش برای دسترسی به انرژی هستهای صلح آمیز و نیروگاهی در تضاد آشکار است.
باز هم فصل مذاکره رسید
پیشینه عملکرد آمانو مقابل پرونده هستهای ایران نشان میدهد در زمانی که فعالیتهای سیاسی بر سر ادامه تلاش جمهوری اسلامی ایران برای دسترسی به انرژی صلحآمیز هستهای اوج میگیرد، موضعگیریهای عجولانه و ناپخته آمانو نیز افزایش مییابد.
اکنون که قرار است در هفته آینده، فصل جدیدی در مناسبات سیاسی تهران و 6 قدرت بینالمللی در زمینه ادامه فعالیتهای هستهای ایران شکل گیرد و در آستانه این مناسبات، باز هم آمانو درباره فعالیتهای هستهای، واکنش نابهجایی از خود بروز داده، منابع خبری متعدد از تعیین تاریخ 25فروردین ماه برای دور جدید مذاکرات هستهای تهران و کشورهای 1+5 در استانبول ترکیه خبر دادهاند و به محض اعلام این تاریخ، یوکیو آمانو، با اعلام غیرشفاف بودن فعالیتهای هستهای ایران، از مقامات ارشد کشور خواسته ترتیب بازدید جمعی از بازرسان آژانس را از سایت پارچین، فراهم کنند.
پیش از این نیز و در آستانه مذاکرات بینتیجه قبلی ایران با قدرتهای جهانی، آمانو با انتشار گزارشی غیرحقوقی، برخلاف روند حقوقی و همیشگی آژانس بینالمللی، صراحتاً جمهوری اسلامی ایران را به انجام پروژهها و آزمایشهای غیرصلح آمیز در راستای رسیدن به توانایی اتمی متهم کرد. در گزارشی که به تعبیر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس، یک اشتباه تاریخی بود، آمانو از انجام انفجاری آزمایشی در سال۲۰۰۳ خبر داده و اعلام کرده بود که در این آزمایش از کپسول انفجاری استفاده شده. آمانو همچنین در گزارش خود از 6گروه مهندس ایرانی تحت نام رمز پروژه ۱۱۱، یاد کرده بود که وظیفهشان تلاش برای طراحی موشکهایی با توانایی حمل سلاحهای اتمی در ایران بود.
وی همچنین از یک برنامه محرمانه با عنوان آماد نام برده و مدعی شده بود این برنامه در سالهای2002 تا 2003میلادی، انجام شده؛ برنامهای سه مرحلهای برای تولید نمک سبز یا تترافلوراید اورانیوم (UF4) که توانایی تبدیل اورانیوم به موادی با قدرت انفجاری بالا را دارد.
انتشار این گزارش بدون اینکه کوچکترین سندی درباره این فرضیات ارائه شود، همزمان شد با انفجارهایی که خیابانهای شمالی تهران را لرزاند و چند تن از دانشمندان هستهای ایران را به ضرب ترکش بمبهای تروریستهای اسرائیلی به شهادت رساند. مجموعه این اقدامات باعث شد مذاکرات ایران و گروه 1+5 در وین و استانبول به نتیجه نرسد و آنچه غرب بهدنبال آن بود، اتفاق بیفتد: تصویب تحریمهای همهجانبه علیه ملت ایران برای سرپوش گذاشتن به بحران اقتصادی در اروپا و آمریکا.
همزمانی انتشار گزارشی مبتنی بر اطلاعات صرف حاصل از فعالیتهای جاسوسی و جنگ روانی به جای دسترسی به اسناد حقوقی و فنی، با انفجارهای تروریستی موساد در تهران و بهانهجوییهای کشورهای غربی برای زیر فشار گذاشتن اقتصاد کشور، بهخوبی نشان میدهد که مدیرکل جدید آژانس انرژی اتمی در پازلی بازی میکند که غربیهای رند، از مدتها پیش، با کنار گذاشتن محمد البرادعی، طراحی کرده بودند: کشاندن پرونده هستهای ایران به بازیهای اطلاعاتی و جاسوسی.
غلبه جنبه اطلاعاتی بر مواضع آژانس بینالمللی انرژی هستهای
کارشناسان از دیرباز معتقد بودند که پرونده فعالیتهای هستهای ایران دارای 3 جنبه اصلی است: جنبه سیاسی، جنبه فنی و جنبه حقوقی. در جنبه سیاسی، گفتمان فضای مذاکره برای تعلیق و یا ادامه فعالیتهای اتمی ایران، همواره مدنظر ایران و کشورهای 1+5 بوده است؛ جنبهای که بهنظر میرسد با توجه به متغیرهای مختلفی مانند تحریم اقتصادی، قتل و ترور دانشمندان ایران و باج خواهی کشورهای طرف گفتوگو از طریق تعیین پیششرط تعلیق فعالیتها، مدتهاست به بن بست رسیده است. آژانس بینالمللی در جنبه سیاسی پرونده هستهای ایران، عملا از جایگاه حقوقی برخوردار نیست. این آژانس با نظارت بر جنبههای فنی و حقوقی، وظیفه دارد علاوه بر جلوگیری از تولید و گسترش سلاحهای هستهای در کشورهای عضو، مراتب دسترسی آسان و ایمن کشورهای درخواستکننده انرژی صلحآمیز هستهای را فراهم کند.
ولی به باور کارشناسان، در سالهای اخیر، جنبههای دیگری نیز وارد پرونده فعالیتهای هستهای ایران شده است: کار اطلاعاتی و جاسوسی، اکنون بهعنوان جنبهای قابل اعتنا، وارد میدان شده و بر بسیاری از فعالیتها و مواضع کشورهای مخالف دسترسی ایران به انرژی هستهای و به تبع آن، مواضع آژانس بینالمللی سایه انداخته است.
ترور دانشمندان هستهای، فعالسازی ویروسهای مخرب و جاسوسی رایانهای از جمله استاکس نت و همچنین جاسوسی ماهوارهای، بخشی از فعالیتهای سرویسهای اطلاعاتی غربی و موساد (سرویس تروریستی وابسته به رژیم اشغالگر اسرائیل) است که تهدیدی برای فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران شمرده میشود و از سوی دیگر، پایهای برای بیانیهها و گزارشهای اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، قلمداد شده است؛ پایهای مبتنی بر دروغگویی، تهمت و سناریوهای تخیلی سرویسهای جاسوسی غربی.
در این فضاست که گزارشهای تهیه شده توسط دستگاه تحت مدیریت آمانو، صدای دیپلماتها و کارشناسان غربی را هم درمیآورد.
جولیان برگر، روزنامهنگاری که در روزنامه انگلیسی زبان گاردین قلم میزند، برخی از این اعتراضات را در مقالهای که ابتدای سالجاری منتشر شد، آورده است.
به نوشته گاردین، یکی از نقاط ضعف آمانو، اتکای بیش از حدش به اسناد اطلاعاتی راستآزمایی نشده و شکاکانه (آژانسهای جاسوسی غربی) است که بهصورت پاورچین (بیسروصدا علیه منافع ایران) حرکت میکنند. گزارشهای آژانس تحت رهبری آمانو اسناد اطلاعاتی راست آزمایی نشده غربی علیه برنامه هستهای ایران را در رابطه با احتمال انحراف نظامی این برنامهها باورپذیر اعلام کرده، درحالیکه در دوران پیش از آمانو، مقامات سابق آژانس برای این اسناد (ادعایی)، هیچ مشروعیتی قائل نبوده و آن را در گزارشهای خود نمیگنجاندند.
برخی از مسئولان گذشته آژانس اظهار میکنند در شرایط فعلی، آژانس، تنها به صندوقی صوتی برای انعکاس تهمتهای غرب علیه برنامه هستهای ایران تبدیل شده و هیچ رایزنی و بررسی جدی برای راستی آزمایی منصفانه اسناد و مدارک به دست آمده از سرویسهای جاسوسی غربی علیه ایران انجام نمیشود.
مسئولان گذشته آژانس میگویند آمانو، دفتر مناسبات خارجی و هماهنگی سیاستگذاری آژانس را منحل کرده است. این نهاد وظیفه داشته قضاوتهای بازرسان و اطلاعات وارد شده به آژانس را به چالش کشیده و نقد کند. این دفتر در زمان مدیریت البرادعی همواره هشدار میداده که آژانس گزارشهایی منتشر نکند که بهانه به دست دشمنان ایران برای اقدامات نظامی و اقتصادی علیه این کشور دهد.
اکنون با انحلال این دفتر و فعالیتهای جهتمند و سومدارانه آمانو، هر روز احتمال اثبات حرف و حدیثهایی که در دنیای جاسوسی برای یوکیو آمانو گفته میشود، قوت میگیرد.
براساس انتشار اسناد محرمانه ویکیلیکس، یوکیو آمانو با حمایت مستقیم آمریکا به مدیرکلی آژانس رسیده است. ویکی لیکس طی سندی فاش کرد که آمانو در تمام تصمیمات استراتژیک کلیدی، از انتصاب مقامات ارشد آژانس گرفته تا ماجرای پر پیچ و خم فعالیتهای اتمی ایران، تماما در طرف آمریکاست.
اسناد ویکیلیکس نشان میدهد بعد از اینکه یوکیو آمانو مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، جانشین محمد البرادعی شد، دیپلماتهای آمریکایی او را شخصی توصیف کردند که اگرچه مدیرکل همه کشورهاست اما با آمریکا کاملا توافق دارد. در سند منتشر شده از سوی ویکیلیکس آمده است: در یک جلسه آمانو به سفیر آمریکا گفته بود که اگرچه او مجبور است به خاطرنشان دادن اینکه بیطرف است به کشورهای در حال توسعه امتیازهایی بدهد اما او در تمام تصمیمات استراتژیک کلیدی، از انتصاب مقامات ارشد آژانس گرفته تا قضیه اتمی ایران، تماما در طرف آمریکاست؛ البته آمانو و آمریکا هیچگاه نسبت به این سند ویکیلیکس واکنش نشان ندادند. این چنین که پیداست، قلاب اطلاعاتی CIA مدتهاست در دهان این مدیرکل تازه به صندلی نشسته، محکم شده است.