۱- غیرنظامی سازی جنبش های انقلابی- اسلامی و مسلح خاورمیانه از قبیل حزب الله، حماس و...
۲- تضعیف نظامی کشورهای همجوار با سرزمینهای اشغالی توسط صهیونیسم تا حد عدم قدرت ناامن سازی اسرائیل.
۳- ایجاد دو دولت در فلسطین اشغالی که یکی اسرائیل باشد و دیگری دولتی ضعیف و حافظ منافع آمریکا و اسرائیل که دولت غاصب اسرائیل را نیز به رسمیت بشناسد.
۴- ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا در کشورهای همسایه ایران برای اجرای تهدید سخت در شرایط خاص علیه ایران اسلامی.
۵- فراهم سازی زمینه سلطه آمریکا بر چاههای نفتی منطقه خاورمیانه از طریق اصلاح جغرافیای مناسب سیاسی در خاورمیانه.
اگرچه هدفهای دوم، چهارم و پنجم در بعضی کشورها عملی شده، ولی چون به صورت ناقص انجام شده روند ابطال استراتژی های آمریکا را شتاب بخشیده و اقدامات بازدارنده و خنثی کننده ایران و هم پیمانان آن مثل سوریه به همراه موج بیداری اسلامی بی ثباتی در تصمیم سازی و تصمیم گیری را بر آمریکایی ها تحمیل کرده است.
اینک تحولات دو هفته اخیر در منطقه و شکست اسرائیل و آمریکا در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده شان که مبتنی بر ضعف شدید اطلاعات از توان نظامی حزب الله و فقدان آمادگی برای مدیریت بحران پدید آمده در سرزمینهای اشغالی توسط سران اسرائیل غاصب است، نشان می دهد که خاورمیانه جدید براساس خواست آمریکا و اسرائیل رقم نخواهد خورد و این استراتژی مثل دیگر استراتژی های ناپخته سیاست خارجی آمریکا برخلاف انتظار آنها نتیجه معکوس خواهد داد؛زیرا با همین استراتژی خود به خود موجب شدند:
۱- حزب الله رهبری جهان عرب را از آن خود کند.
۲- مظلومیت ملت لبنان برای جهانیان اثبات شود.
۳- ناتوانی ارتش اسرائیل و تجهیزات پیشرفته آن در مقابله با یک جنبش چریکی مسلحانه و با ایمان به اثبات رسد.
۴- طرح براندازی حکومت قانونی حماس ناکام بماند.