ظهر ششم اسفندماه سال 88 ماموران کلانتری 116 تهران باخبر شدند که زن جوانی در خیابان صفاری هدف اسیدپاشی قرار گرفته و عامل حادثه نیز از محل گریخته است. با گزارش ماجرا به بازپرس دادسرای جنایی تهران، پرونده در اختیار اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تیمی از کارآگاهان، تحقیقات در خصوص حادثه را آغاز کردند.
انتقام اسیدی
با گذشت چند روز، در حالی که زن جوان کمی بهبود یافته بود ماموران به تحقیق از او پرداختند و وی در خصوص حادثه گفت: عامل اسیدپاشی همسر سابقم به نام محسن است. چندین سال پیش، والدین محسن که همسایه ما بودند به خواستگاری‌ام آمدند اما من به آنها جواب منفی دادم.
با این حال اصرار و پافشاری محسن باعث شد که نظرم عوض شد و مدتی بعد ما به عقد هم درآمدیم و زندگی مشترکمان شروع شد. در ماه‌های نخست همه چیز خوب و آرام بود اما مدتی که از ازدواجمان گذشت،محسن از من یک میلیون تومان پول خواست و وقتی از دادن این مبلغ خودداری کردم، قصد داشت تا با تهدید چاقو به هدفش برسد. آن روز همسایه‌ها با شنیدن فریاد من به کمکم آمدند و محسن را از خانه بیرون راندیم و مدتی بعد هم تصمیم گرفتم از وی جدا شوم و به این ترتیب متارکه کردیم. زن جوان ادامه داد:
بعد از جدایی از محسن بود که آزار و اذیت‌های او شروع شد. او با انجام کارهایی مثل پاشیدن بنزین روی در خانه مان، شکستن سنگ قبر مزار پدرم، شکستن شیشه‌های خانه و پرتاب کردن ترقه و شیشه به داخل حیات خانه برای من ایجاد مزاحمت می‌کرد تا اینکه یک روز وقتی در خیابان صفاری به سمت خانه‌مان در حرکت بودم، ناگهان شخصی از پشت سر مرا به اسم کوچک صدا کرد. به محض اینکه به سمت صدا برگشتم محسن را دیدم که ظرفی پلاستیکی در دست داشت و مقابلم ایستاده بود. او بی‌آنکه چیزی بگوید، همه اسیدی را که داخل ظرف بود به صورت و بدنم پاشید و پا به فرار گذاشت. وقتی شاهدان و همسایه‌ها مرا به بیمارستان رساندند، پزشکان اعلام کردند که اسید آسیب زیادی به صورت و بدنم وارد کرده است.
زندگی مخفیانه
بعد از اظهارات شاکی،تحقیقات برای دستگیری محسن شروع شد اما وی بدون بر جا گذاشتن ردی از خودش ناپدید شده بود. بررسی‌ها نشان می‌داد که این مرد،مجرمی سابقه‌دار است و پیش از این نیز از سوی پلیس دستگیر و راهی زندان شده است. بنابراین تمامی محل‌هایی که احتمال می‌رفت وی در آنجا مشاهده شود زیر نظر گرفته شد اما با گذشت ماه‌ها ردی از مرد اسیدپاش به دست نیامد.
26ماه از این حادثه گذشته بود که ماموران باخبر شدند محسن بعد از ماه‌ها فرار، به تازگی به شهر جدیدپرند در اطراف پایتخت رفته و با اجاره‌خانه‌ای در آنجا به زندگی مخفیانه‌اش ادامه می‌دهد. کارآگاهان با دریافت نیابت قضایی راهی این محل شدند و با شناسایی مخفیگاه مرد اسیدپاش، آنجا را محاصره کردند. بامداد 5 اردیبهشت، در حالی که متهم در مخفیگاهش بود، عملیات ضربتی برای دستگیری او کلید خورد اما وی پا به فرار گذاشت و می‌خواست با پریدن از پنجره طبقه دوم، متواری شود که شلیک چند تیر اخطار او را میخکوب کرد و وی بازداشت شد.
اعتراف اسیدپاش
محسن بعد از انتقال به اداره آگاهی به اسیدپاشی اعتراف کرد و گفت: وقتی همسرم مرا ترک کرد، شیطان وجودم را تسخیر کرد و تصمیم گرفتم از وی انتقام بگیرم. به همین دلیل آن روز به صورتش اسید پاشیدم و پس از آن به جنوب کشور گریختم و به عنوان کارگر در شهرهای مختلف کار می‌کردم و از این طریق زندگی‌ام را می‌گذراندم.
وی ادامه داد: با گذشت چندین ماه از این حادثه، در حالی که تصور می‌کردم آب‌ها از آسیاب افتاده و کسی پیگیر پرونده نیست به شهر جدید پرند رفتم و با اجاره آپارتمانی در آنجا به زندگی مخفیانه‌ام ادامه دادم تا اینکه دستگیر شدم.سرهنگ حاجی‌زاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران با اعلام این خبر گفت: بعد از اعترافات صریح متهم برای او قرار بازداشت قانونی صادر شد و تحقیقات تکمیلی در خصوص این پرونده ادامه دارد.
