آنطور که ایسنا نوشته است، در این مراسم دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی، دکتر منصور رستگار فسایی، صادق همایونی، دکتر جعفر مویدشیرازی، منصور اوجی، عباس کشتکاران، محمد کشاورز، محمد مهدی مدرس و دکتر عزیز شبانی سخنرانی کردند. پخش بخشهایی از مصاحبه امین فقیری، نویسنده و روزنامهنگار با سیمین دانشور و همچنین شعرخوانی ناصر امامی، شاعر شیرازی، دیگر بخشهای این برنامه بود. این نشست به همت انجمن یاران یکشنبه، دانشنامه فارس، انتشارات نوید شیراز و بخش فرهنگی بیمارستان مرکزی شیراز در تالار اجتماعات این بیمارستان برگزار شد.
وفاداری سیمین به جلال
دکتر ابراهیم باستانی پاریزی، استاد برجسته تاریخ در این نشست گفت: با وجود مشکلاتی که برای سیمین دانشور بهوجود میآمد و او چوب گرفتاریهای جلال آل احمد را میخورد اما تا آخرین لحظه پشت سر جلال حرفی نزد. وی به 2 برخورد خود با سیمین دانشور اشاره کرد و گفت: نخستین برخورد من بعد از پاگرفتن برنامه اصل 4 و بهوجود آمدن یکسری مسائل فرهنگی بود که من در مجلسی برای معلمان که بعد فهمیدم آل احمد آن را اداره میکرد شرکت کردم و پس از آن دانشور مرا برای ناهاری به خانه دعوت کرد؛ در این دیدار نیما یوشیج هم که همسایه دیوار به دیوار آنها بود حضور داشت و پس از آن دوستی ما مدتها ادامه داشت.نویسنده از «پاریز تا پاریس»، سپس به خاطره دیگری اشاره کرد و گفت: به خاطر نبود استادی در گروه باستانشناسی برای تایید پرونده استادی دانشور از من دعوت شده بود.
باستانی در توضیح این خاطره گفت: به من گفتندکه باید 2 استاد تصویب نامه استادی دانشور را امضا کنند و به این خاطر از شما دعوت شده است، اما چون وی مقالهای به زبانی دیگر ندارد دارای نقص در پرونده است. این در حالی بود که کتاب او در روسیه نزدیک به 10برابر تیراژ آن در ایران یعنی 100هزار نسخه چاپ شده بود و او تنها زنی بود که توانسته بود از مرزهای فرهنگی ایران و روس بگذرد. من شرحی با این موضوع نوشتم و مؤثر بود و استادی خانم دانشور در رشته تاریخ هنر در گروه باستانشناسی تصویب شد.
سیمین با ما زندگی و برای ما فرهنگ زایی کرد
دکتر منصور رستگار فسایی نیز در نشست «...تا سووشون سیمین» گفت: درگذشت سیمین دانشور برای ما خاموش شدن یک چراغ و خاموش شدن آتش بود؛ هرچند ققنوس از دل آتش برمیخیزد و همیشه میماند. ذات هنرمند جاودانه است؛ همین طور که خورشید غروب میکند اما باز میگردد. وی افزود: زندگی شاعرانی چون رودکی مبهم و نامفهوم است اما شعر آنان راهگشای شاعران دیگر است. میبینیم فردوسی و حافظ و سعدی پا جای پای رودکی میگذارند. رودکی میماند و با آنها زندگی میکند. زنان و مردانی چون دانشور هم در عین جاودانگی در ایران زمین جانباختند؛ سیمین در روشنی مرد و برای معاصران خودش راهنمایی همیشگی است.
این استاد برجسته ادبیات ادامه داد: سیمین دانشور دردهای زندگی را صبورانه تحمل کرد و قلم احساسش را آنچنان که بود بازگو کرد؛ هیچ کتاب سیمین نیست که انباشته از زنی درگیر در بحرانهای زندگی نباشد. وی با اشاره به تحولات سیاسی - اجتماعی دوران زندگی سیمین دانشور چون جنگهای جهانی، انقلاب روسیه و جنگ سرد گفت: وی در دوران ستیز سنت و مدرنیته زندگی کرد و شاهد همه حوادثی بود که ناشی از خیزشهای ذهنی نسلهایی است که میخواستند طرحی نو دراندازند. او در کنار مردی چون آل احمد حوادثی دید که به راحتی قابل تحمل نیست. درد نویسنده و شاعر دردی است آنچنان شورانگیز که قلم باید رها شود و در آزادی و آزادگی بنویسد و تمام بایدهای هستی را به کارگیرد تا کتابی چون سووشون بیافریند.
رستگار فسایی تاکید کرد: سووشون انسان را به یاد کسی میاندازد که در گرفتاریهای زمانه دچار شده است. داستان دانشور شما را بهدنبال خویش میکشاند ؛ داستان قصه شماست و اینجاست که سیمین مادر یک فرهنگ میشود. مادر نویسندگانی میشود که باید راه او را بپیمایند و قدم و قلم او را دنبال کنند. وی در پایان افزود: سیمین دانشور در آینده ادبی نقش خاصی در شناسایی فرهنگ ما خواهد داشت و دنیای غرب را با ما آشنا میکند. او زنی بود که با ما زندگی و برای ما فرهنگزایی کرد.
سه گریه سیمین
صادق همایونی، پژوهشگر به بیان دیدگاههای سیمین دانشور پرداخت و گفت: وی معتقد بود هنر برای مردم ایران جزو زندگی آنهاست. وی افزود: دانشور میگوید با توجه به وحدت و کثرت در هنر اسلامی، این هنر در نوع خودش بینظیر است. از سوی دیگر وی هنر مدرن را هنر تلقی نمیکند چرا که معتقد است این هنر به پوچی منجر میشود.
مولف «تعزیه در ایران» با اشاره به نقش تاثیرگذار تماشای تعزیه در خلق سووشون خاطرنشان کرد: سیمین دانشور سه بار و در سه مقطع گریه میکند و تاثیر این سه گریه در زندگی وی مشهود است. نخستین بار در کودکی و در تعزیه برای سوگ سیاوش گریه میکند. یکبار دیگر وقتی است که از آمریکا برگشته و در خانه جلال خبر سقوط مصدق را به او میدهند. بار سوم هنگام مرگ جلال است.
این پژوهشگر شیرازی با اشاره به نقش ویژه زن در نگاه دانشور، به جایگاه شیراز نزد وی پرداخت و گفت: دانشور فوقالعاده به شیراز علاقهمند است. دوست دارد به شاهچراغ برود. باباکوهی را یکی از سمبلهای این شهر میداند و جایگاه دروازه قرآن را عزیز میداند و به مثلهای شیرازی علاقه دارد.
دانشور و رئالیسم جادویی
منصور اوجی، شاعر هم در ادامه به نیم قرن سابقه آشنایی خود با سیمین دانشور اشاره کرد و گفت: با وجود اینکه همه سبک رئالیسم جادویی که این اواخر در آمریکای جنوبی رواج یافته را با مارکز میشناسند اما دانشور سالها پیش از این چنین سبکی را در داستان «سوترا»ی خویش به کار برده و با این داستان، او ماندگار شده است.
وی افزود: ما حتی این سبک را در داستان «گاو» غلامحسین ساعدی هم میبینیم. خالق «کوتاه مثل آه» در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: خداوند بزرگ دارای 2 صفت جمالیه و جلالیه است. هنرمندان ما هم از این دو صفت استفاده کردهاند. در میان شاعران کلاسیک، ما فردوسی و مولوی را داریم که حماسه سرایی میکنند و سعدی و حافظ که از زیبایی و صفات جمالیه میگویند. در داستاننویسی صادق چوبک را داریم که در اثری چون «تنگسیر» از صفات جلالیه میگوید و هدایت که از اوج زیبایی میگوید. شاملو را داریم که از حماسه میگوید و سپهری را که از زیبایی.
وی با مقایسه سیمین دانشور و فروغ فرخزاد گفت: فروغ همه چیزش زیباست اما دانشور ابهت دارد. این زن در سال آخر دبیرستان نمره اول کل کشور میشود. نخستین زنی است که دکتری ادبیات میگیرد و داستانهایش به 17 زبان ترجمه میشود. او حتی بورسیه میشود و داستان نویسی و نمایشنامه نویسی را در آمریکا فرا میگیرد و تصادفا همنام شوهرش جلال است؛ کسی که با افتخار میگوید نخستین خواننده اثرش سیمین است.
وی در پایان افزود: سیمین دانشور زنی بزرگ و به آرامش رسیده بود و جز خوبیهای دیگران نمیدید و از بدیهای دیگران میگذشت. سووشون فقط در شیراز میتوانست اتفاق بیفتد
محمد کشاورز، نویسنده، با بیان اینکه دانشور در یک خانواده تجددخواه که تفکر مدرن پس از مشروطه را پذیرفته بود بزرگ میشود، گفت: او در زمانهای که کمتر خانمها درس میخواندند به دانشگاه میرود و ماحصل مطالعات و نوجویی او بود که این نیاز را ایجاد کرد که دیالوگی با جامعه برقرار کند و این آغاز داستاننویسی اوست.
برنده هفتمین دوره جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات افزود: نخستین مجموعه دانشور به نام «آتش خاموش» چندان موفقیتآمیز نیست؛ چون در زمانهای نوشته میشود که ابراهیم گلستان و هدایت و چوبک آثارشان را منتشر میکردند. دانشور آنقدر شهامت دارد که به تصحیح خودش بپردازد و هیچ وقت هم اجازه چاپ دوباره کتاب اول را نمیدهد. با «شهری چون بهشت» جایگاه خودش را پیدا کرد و تلاشهای بعدی او دورخیزی برای سووشون بود. سووشون در واقع تاریخ و دورهای از شیراز است اما تاریخی که از دل و صافی دانشور گذشته است. او خود میگوید: «کاش دنیا دست زنها بود، آنها که زاییدهاند؛ یعنی خلق کردهاند و قدر مخلوقات خودشان را میدانند»، میگوید جنگها به خاطر این است که مردها چیزی را خلق نکردهاند.
وی افزود: سووشون فقط در شیراز میتوانست اتفاق بیفتد؛ در دوره جنگ جهانی دوم که خارجیها هنوز در شیراز هستند، نیروهای عشایر فارس قدرتمند و فارس قطب کشاورزی است و با مسائلی چون احتکار روبهرو هستیم؛ احتکار گندم و غله. همه اینها در این داستان دست به دست هم میدهند برای خلق سووشون و هنر دانشور این است که در این رمان یک زن داوری میکند. دیدگاه زن داستان بسیار مترقی و حیرتانگیز است و مجموعه داستان هم بر خلاف ادبیات مسلط آن دوره و حتی دیدگاههای جلال است. آدمها در این رمان خوب و بد مطلق نیستند؛ چیزی که در ادبیات آن دوره مرسوم بود.
کشاورز در پایان تاکید کرد: آنچه در رمان سووشون قابل پژوهش است نقشه ادبیات شیراز در این دوره است؛ این رمان یک شخصیت به نام شیراز دارد که شخصیت اصلی و بزرگ قصه است.
هنرمند موفق، مردممنشی دارد
عباس کشتکاران پژوهشگر سخنران دیگر این نشست به درگذشتگان سال گذشته اشاره و یاد آنان را گرامی داشت. وی گفت: سیمین به همراه پدرش شاهد سوگ سیاوش در تعزیه بوده؛ تعزیه ریشه در فرهنگ ما دارد و بنمایههایی که باید آنها را دید. سیاوش از مردم است و هنرمندی موفق است که مردم منشی داشته باشد. این چنین خصوصیتی در سیمین دانشور بود.
آمیزهای از عشق و فلسفه
محمدمهدی مدرس، نویسنده و روزنامهنگار نیز بزرگداشت دانشور را بزرگداشت فرهنگ و ادب دانست و افزود: دانشور یک دانشمند و نویسنده آگاه و دردشناس است. او با گذر از مرحله خواندن به درجه دانستن و سپس به مرحله شناخت رسیده است.
وی افزود: دانشور در داستانهایش هم به شناخت فلسفی رسیده و هم از دید عشق ماجرا را دنبال کرده است. او آمیزهای از هر دو را در آثارش داشته است. او به آیین و مذهب خودش باور داشته و اثر این هستی شناختی در هنرش همه جا جلوهگر بود. سووشون یک فرهنگ است، دکتر عزیز شبانی سخنران بعدی این برنامه گفت: سووشون خواندن کار هرکسی نیست. سووشون یک فرهنگ است نه یک رمان. این استاد دانشگاه گفت: دانشور اجتهادش را در فرهنگ ایران و جهان اثبات میکند. او نسبت به فرهنگ ایران صادقترین عنصر زمانه است و به ارزشهای کم شده در فرهنگ تمسک میجوید.