تصویرگر باید فرا گیرد که ضمن ایجاد تصویر و رعایت اصول آن سلایق مختلف سفارش دهندگان و اذهان عمومی را زیر نظر داشته باشد و سعی کند پیام هایی را که در صدد انتقال آن است، از نظر موضوع و محتوای فکری و شکل و قالب افکارش را بسیار غنی و با ارزش و با رعایت همه جانبه اصول زیبایی شناسی ارائه کند.
به طور کلی میتوان گفت کار تصویرگری تجسم تصویری یک موضوع برای نمایش بهتر فضای مطلب و در نهایت درک بهتر آن است که عناصر بصری را در قالبی زیبا ترکیب کرده و عرضه کند.
به زبان ساده میتوان گفت «کار تصویرگری، عبارت است از تجسم بصری یک موضوع، مفهوم یا احساس، برای نمایش و درک بهتر آن».
تصویرگری، از یک سو ارتباط نزدیک با ادبیات دارد و عناصر محتوایی خود را از ادبیات وام میگیرد و از سویی دیگر، به نقاشی وابسته است و عناصر دیداری بیان خود را با وام گرفتن از نقاشی بیان میکند.
اما تصویرگری تفاوتهایی نیز با هنر نقاشی دارد؛ به این ترتیب که تصویرگری، متکی به متن یا متکی به کاربرد آن است. در حالی که نقاشی لزوما چنین نیست. هرچند که نقاشی هم در مواردی برای کاربرد معینی خلق میشود.
اگر هنر نقاشی را به سه گونه اصلی نقاشی دیواری، نقاشی سه پایهای، نقاشی کتاب یا نقاشی در کتابت تقسیم کنیم، جوهر مفهوم تصویرگری به گونه نقاشی در کتابت نزدیک تر است.
به گونه دیگری نیز میتوان مفهوم تصویرگری را با نقاشی مقایسه کرد: در تصویرگری، معمولا نوعی روایت وجود دارد و در چند تصویر متعلق به یک متن مشخص، نوعی تسلسل ماجرایی را میتوان دید. بدیهی است که نقاشی چنین نیست.
همچنین، نقاشی بیان عواطف است که به عناصر ی مانند رنگ ، کمپوزیسیون و ... وابسته است؛ در حالی که شاخصه اصلی تصویرگری یک امر ارتباطی است.
در واقع میتوان گفت تصویرگری پیوند بین نقاشی و گرافیک است و سعی در تکثیر دارد، اما نقاشی تک فریمی است.
تصویرگری بر خلاف نقاشی محدودیت دارد و به دلایلی همچون ارتباط با مخاطب، محتوا و مضامین متن، در نظر گرفتن بازار کار، قطع کار و همچنین هماهنگی بین مخاطب و تصویر باعث محدود شدن تصویر گر میشود و آزادی عمل در کار را از او میگیرد.
از سوی دیگر کارشناسان، تفاوتهایی را نیز میان تصویرگری و تصویرسازی قائل شدهاند.
بر این اساس، تصویر سازی آن است که شما برای یک متن داستانی سعی میکنید تصویر خلق کنید. به عبارت دیگر تصویری که برای متن داستانی کشیده میشود مکمل آن متن داستانی است.
در واقع وظیفه تصویرسازی کمک به خواننده برای درک بیشتر و هر چه بیشتر نزدیک شدن به داستان و روایت است.
در تصویرسازی نباید عیناً همان چیزی که در متن نوشته شده تصویر شود، بلکه تصویرساز باید آن قسمتهایی را که نویسنده ندیده است به او نشان دهد و اینگونه است که میگوییم تصویرسازی مکمل داستان و یاری دهنده نویسنده است.
تصویرگری شغلی است که در آن تصویرگر مطلبی یا متنی را تصویر میکند و در چهار چوب آن موضوع و مطلب نقش میسازد.
نویسنده و تصویرساز باید با هم یکی شوند و داستان را بسازند. تصویرساز باید با یک داستان زندگی کند و کاملاً با آن درگیر شود تا بتواند رسالت خود را به انجام برساند.