یکی از پدیدههای آسیبزایی که بیشتر جوامع با آن دست به گریبان هستند، معضل بیکاری است. این مسئله علاوه بر کاهش سطح درآمدزایی و رونق جامعه، بهنوبهخود به گسترش معضلات دیگری دامن میزند که در درازمدت به پاشیدهشدن شیرازه اجتماع میانجامد. یکی از معضلاتی که در پی بیکاری میآید، رواج انواع تکدیگری است که میتواند چهره اجتماعی را مخدوش کند و شخصیت شهروندی را تنزل دهد.
بیتردید کسانی که دست به تکدی به شکلهای گوناگون میزنند، مانند دیگر شهروندان حق برخورداری از کار و شغلی آبرومندانه و درآمدزا را در چارچوب قانون دارند. اگر این کار صورت گیرد، میتوان امیدوار بود که انواع تکدیگری و سایر معضلات اجتماعی از جمله بزهکاری و خشونت از جامعه رخت بر بندد. اگر دولت زمینههای اشتغال را برای افراد جامعه پدید آورد و هر کس متناسب با توان و استعداد و شایستگیاش به کار گماشته شود، شاید کمتر با صحنههای غمباری نظیر آنچه در عکس میبینیم، روبهرو شویم.
در استعداد این فرد که در حال نواختن سنتور است، شکی نیست و از سوی دیگر او با ارائه هنر خود به مردم - همانگونه که خودش نوشته است- قصد بدی ندارد و تنها میخواهد آنها را شاد کند، اما بخش دردناک و البته مهم این صحنه این است که چرا فردی با این استعداد و توانایی باید به این شیوه گذران زندگی کند؟ و چرا او نمیتواند در جایی که بایسته و شایسته وی است، به ارائه هنرش به دیگران بپردازد؟