تحقیقی که اخیراً در این باره انجام شده نشان میدهد که عیادت از بیمار بستری شده در بیمارستان، تأثیری را بر مغز بیمار میگذارد که به بهبودی او کمک میکند.
عواطف تأثیر نیرومندی بر سلامت بیمار دارند. داشتن رابطه نزدیک با یک دوست، خویشاوند یا همسر میتواند نیمی از خطر ایست قلبی را در بیمارانی کاهش دهد که بیماری قلبی دارند؛ حال آنکه نداشتن یک همدم و همراز صمیمی، بیمار را در وضعیت خطرناکتری؛ یعنی حملههای قلبی قرار میدهد. همینطور هم، داشتن عواطف مثبت مقاومت بیمار را در برابر بیماریها افزایش میدهد.
امروزه دانشمندان دلیل چنین امری را کشف کردهاند. به نظر میآید که دلیل این امر، در گروهی از سلولهای مغز نهفته باشد که به نرونهای انعکاسی (سلولهای عصبی انعکاسی) شناخته شدهاند.
این سلولها وقتی فعال میشوند که احساس یا عاطفهای در ما برانگیخته شود،اما فعالیت آنها وقتی بیشتر میشود که ما شاهد و ناظر احساساتی شدن کسانی باشیم که با آنان همدلی و همنوایی داشته باشیم و همین خود منجر به برانگیختن احساسات و عواطف ما خواهد شد و ما را تحت تأثیر همان حال و هوا و روحیه آنان قرار خواهد داد.
از همین روست که عیادت ما از دوست یا خویشاوند بیماری که دوستش داریم موجب میشود که هم ضمن ملاقات و هم پس از آن، این سلولهای انعکاسی احساسات مشابهی را در مغز بیمارمان برانگیزند، روحیه آنان را بالا برد و موجب شود که بیمار احساس بهبودی کند. سلولهای انعکاسی ، ما را قادر میسازند تا از یکدیگر تأثیر بگیریم، به همه حتی نوزادان امکان میدهند تا علائم و نشانههای عاطفی را از همدیگر دریافت کنیم.
دکتر میتو رات کلیف، مربی ارشد فلسفه در دانشگاه دورهام، میگوید که سلولهای انعکاسی تا حد زیادی توضیح میدهند که چرا ما اینقدر تحت تأثیر حرکات، کارها و حالات روحی عمومی دیگران قرار داریم.
بودن با کسی که چهرهای بشاش و لبی خندان دارد، نظیر عیادتکنندهای در بیمارستان باعث میشود که سلولهای انعکاسی مغز ما واکنش مشابهی را در مغز ما بهوجود آورند و ما را به انجام حرکات و حالاتی مشابه آنچه عیادتکننده از خود نشان میدهد، هدایت کنند و حتی ما را به نشان دادن واکنش عاطفی مشابهی راهنما شوند. همینطور هم، اگر با آدمی باشیم که بدقلق است یا از لحاظ اجتماعی دست و پا چلفتی یا خشن، آنگاه همین سلولهای انعکاسی ما را وادار میکنند که به مانند همان شخص رفتار کنیم.
بنا به گفته دانیل گولمن، نویسنده کتابی موسوم به هوشیاری اجتماعی که در آن سخن از دانشهای نوینی درباره حسن روابط و مناسبات اجتماعی انسان به میان میآورد، اظهار میدارد که سلولهای انعکاسی عواطف ما را قادر میسازند تا مثل یک بیماری مسری پراکنده شوند و به شخص امکان میدهند تا به لحاظ روحی بر دیگران تأثیر بگذارد، بهویژه اگر این عواطف قویاً بیان یا ابراز شوند.
قویترین این تأثیرگذاریها یا تبادل عواطف و احساسات را کسانی دریافت میکنند که بیشترین اوقات را با آنان بهسر میبریم. مثلاً هر روزه با آنها هستیم؛ بهویژه آنان که بیشتر دوستشان داریم یا نگرانشان هستیم. خصومت یا نفرت من فشار خون تو را بالا میبرد، شدتیابی مهر و محبت من عشق و محبت را در تو کاهش میدهد.
بنا به تحقیقی که دانشگاه کالیفرنیا انجام داده، ما انسانها از لحاظ ژنتیکی بهگونهای خلق شدهایم که با دیگران معاشرت و سازگاری داشته باشیم و همین خصیصه اجتماعی بودن ماست که عامل اساسی در حفظ و بقای انسان در دورانهای پیش از تاریخ بوده. در صورت نبودن سلولهای انعکاسی، ایجاد ارتباط عاطفی با دیگران مشکل خواهد بود.
در سال 2005، پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا دریافتند که سلولهای انعکاسی در کودکانی که دچار اوتیسم یا در خودماندگی هستند(اختلال نادر و شدید روانی دوره کودکی که قبل از سن 5/2 سالگی آغاز میشود، تمایل مرضی به تمرکز افکار روی شخص خود و داشتن آرزوهای خیالبافانه و افسانهای بر خلاف واقعیت همراه با کنارهگیری شدید و دوری از آمیزش با مردم) فعالیت کمتری دارند.
هرچه میزان اوتیسم یا درخود ماندگی حادتر باشد، خاموشی (یا عدم فعالیت) سلولهای انعکاسی بیشتر خواهد بود و همین نشان میدهد که چرا کودکان مبتلا به اوتیسم یا درخودماندگی در برقراری ارتباط با دیگران این همه مشکل دارند. اگر این سلولهای انعکاسی بتوانند موجب شاد شدن بیماران بستری در بیمارستان بشوند، پس میتوانند در بهبودبخشی به آنان نقش مثبتی داشته باشند.
رانیناتان، از انجمن واریته، این ایده را که عشق و محبت میتواند در بهبود بیماری بیماران ما مؤثر باشد، تأیید میکند. بنا به گفته دکتر ناتان، مؤسسه خیریه کودکان عضو انجمن واریته، سال گذشته بیمارستان واکبات را بنیاد گذاشت، وی همچنین میگوید، تأثیر مثبت عیادت از بیماران بر کودکان، والدین و حتی کارکنان بیمارستان انکارناپذیر است.
محبت کردن به بیماران و مراقبت از آنان ابزارهایی هستند که استفاده از آنها به بهبود وضعیت آنان کمک میکند. اگر میتوانستیم این ابزارها را بهصورت دارو درآوریم، بیشک آنها را بهصورت نسخه تجویز میکردیم. در عین حال، سرنزدن به بیماران میتواند در بهبود آنان تأثیر نامطلوبی داشته باشد.
دانیال گلمن میگوید: این کار، یعنی عیادت نکردن از بیماران، نهتنها آنها را از فواید این ارتباطات محبتآمیز محروم میکند، بلکه احساسات آنان به علت همین محرومیت از ملاقاتهای دوستانه و محبتآمیز باعث فعال شدن همان بخشهایی از مغز میشود که تحریک آنها دردهای جسمانی (فیزیک) را پدید میآورد.
بنابراین حتی اگر در عیادت خود از بیمار چیزی هم برای گفتن نداشته باشید، همین حضور شما در کنار وی بهقدر کافی موجب خشنودی و بهبودیاش خواهد شد.