مگر همین اردیبهشت ماه(امسال) نبود که همزمان با روز زمین پاک ویژهنامهای منتشر کردیم با عنوان «حال زمین خوب نیست»؟ در آن ویژه نامه هم درباره تالابها نوشتیم هم درباره جنگلها و هم درباره خلیجفارس وهم درباره عوامل تهدیدکننده محیطزیست و... کما اینکه سال گذشته و سالهای گذشته هم به مناسبتهای مختلف ویژه نامه منتشر کردیم اما طی همه این سالها دریغ از یک گام عقب نشینی تخریب طبیعت. میبینید که عوامل تهدیدکننده محیطزیست همچنان به قوت خود باقی است.
دوم:متولیان طرحهای اجرایی بیتوجه به معیارهای زیستمحیطی همچنان بر طبل توسعه ناپایدار میکوبند و صد البته هیچکس هم مانع آنها نمیشود که اصلا بازخواستی وجود ندارد. اجازه بدهید مثالی بزنم؛ هفته گذشته یکشنبه شب ساعت از 9/5 گذشته بود که تلفن همراهم زنگ زد. دکتر امینی، رئیس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مازندران بود. بهشدت ابراز ناراحتی میکرد؛ ناراحت بود از اینکه در ساری 2 درخت تناور را قطع کرده بودند؛ یک بلوط کهنسال با حدود 500 سال سن و یک اصله درخت آزاد. درخت آزاد یکی از گونههای بازمانده از دوران سوم زمینشناسی است که رویشگاه آن منحصر به کشور ماست یعنی در هیچ نقطه دنیا بهجز ایران شما نمیتوانید اینگونه جنگلی را ببینید، به همین دلیل هم ممنوعالقطع است. آن وقت یک مسئول محلی به خود اجازه میدهد که این درخت را به همراه یک بلوط 500 ساله کاملا سالم با قطر 5/2 متر قطع کند. چرا؟ کاملا روشن است؛ به این دلیل که آن فرد مطمئن است محیطزیست و میراث طبیعی در کشور ما نه تنها متولی ندارد که اگر صد گونه درختی نادر را هم قطع کند حتی کسی بازخواستش نمیکند.
سوم: درکشور ما مرسوم است که وقتی اتفاقی روی میدهد رسانهها به سراغ مسئولان میروند و مسئولان هم صرفا بنا به جایگاه حقوقی خود در باره موضوع اظهارنظر میکنند اما اینکه این اظهارات تا چه اندازه وجاهت علمی دارد اصلا مهم نیست.
با همین رویکرد است که سال گذشته با اوج گرفتن آلودگی هوا یکی ازمقامات مسئول، نظریه آبپاشی با هواپیما را برای تعدیل ریزگردهای پایتخت صادر کرد. امسال هم با اوج گرفتن پدیده ریزگرد، مسئول دیگری آبپاشی با شیلنگ را تجویز کرد. این نگاه حاکم بر همه مسائل زیستمحیطی کشور است. به همین دلیل سالهاست کارشناسان و صاحبنظران محیطزیست و منابع طبیعی فریاد میزنند احداث سدهای بیضابطه بلای طبیعت شده است. با وجود این، در طول همه این سالها نه تنها سدسازی متوقف نشد که طرحهای بیشتری برای اجرا در دستور کار قرار گرفت اما اینکه گتوند بزرگترین سد خاکی کشور پوست کشاورزان خوزستانی را کنده البته هیچ ارتباطی با سدسازی ندارد و اصولا به کسی ربطی ندارد که هزاران هزار هکتار اراضی حاصلخیز خوزستان بهزودی تبدیل به شوره زار میشود! در نتیجه بازهم قرار است سد ساخته شود و بازهم مهم نیست که با ساخت یک سد چند هکتار اراضی جنگلی زیر آب مدفون شود یا محوطه تاریخی از بین برود. آنچه مهم است سدسازی است که باید با شدت و قوت هرچه تمامتر ادامه داشته باشد.
چهارم: دوستی میگفت در کشور ما هرگاه پای نفت در میان باشد همه چیز رنگ میبازد. این حرف کاملا درستی است و نمونه آن احداث پالایشگاه در میانکاله است.اگر باور ندارید، عنوان احداث پالایشگاه در میانکاله را در اینترنت جستوجو کنید ببینید چقدر کارشناسان و تشکلهای زیستمحیطی نسبت به احداث این پالایشگاه هشدار دادهاند. ببینید چه طومارهایی امضا شده اما نه آن هشدارها و نه آن طومارها هیچ کدام کوچکترین خللی در اراده متولیان طرح احداث پالایشگاه ایجاد نکرده و نمیکند. پالایشگاه ساخته میشود و کسی هم نمیتواند مانع آن بشود!
پنجم: به سراغ تالابها برویم. به بخت سیاه بختگان اشاره کنیم یا به روزگار پریشان « پریشان»؟ از سیستانیها بگوییم که مرگ هامون را به سوگ نشستهاند یا از نگرانی کسانی که مرگ ارومیه را تاب نمیآورند؟ اشتباه نکنید! در این میان خشکسالی هیچ تقصیری ندارد که پیش از این هم بارها این کشور دچار خشکسالی شده است. میگویید نه، به تاریخ سری بزنید اما در هیچیک از برگهای تاریخ نشانی از خشک شدن تالابها با این حجم و وسعت نمییابید. مرگ گاوخونی درتاریخ بیسابقه است، چنانکه زاینده رود در طول تاریخ همیشه جاری بوده، اما اکنون زایندهرود به رودی خشک تبدیل شده و از روزگاران پر آبی این رودخانه پر نشاط، جز حسرت چیزی برجای نمانده است.
ششم:قرار است 2 میلیون هکتار به اراضی زیرکشت افزوده شود اما اینکه آب مورد نیاز این اراضی را چگونه میخواهیم تامین کنیم و کدام اراضی را زیرکشت ببریم و اینکه آیا طرحهای مشابه و واگذاریهایی که پیش از این صورت گرفته بررسی و ارزیابی شده یا نه و اینکه این واگذاریها تا چه اندازه به تصرفات اراضی ملی و طبیعی دامن میزند و اینکه بسیاری از اراضی کشاورزی جلگهای در شمال بهدلیل ضعف بنیه مالی کشاورزان بهتدریج تبدیل به ویلا میشود و اینکه درحال حاضر حتی برای آبیاری اراضی حاصلخیزی چون دشت جیرفت هم با کم آبی مواجهیم و بهدلیل نابسامانی در مدیریت کلان منابع آبی کشور تقریبا همه سفرههای زیرزمینی افت کرده است و اینکه کارشناسان و صاحبنظران در این زمینه چه نقد و نظری دارند البته در اجرای این طرح، محلی از اعراب ندارد.
آخر: بهدلیل آنچه گفته شد هر سال ما به مناسبت روز جهانی محیطزیست و سایر مناسبتها ،یژهنامهای منتشر میکنیم با سوژههای کاملا تکراری وبازهم به همین دلیل است که هر روز بر شمار تخریبهای طبیعت افزوده میشود و باز به همین دلیل است که ما خبرنگاران برای هر سوژهای به سراغ هر کارشناسی میرویم و بازهم به همین دلیل است که در کشور ما هر کارشناسی به خود اجازه میدهد به صرف داشتن عنوان کارشناس محیطزیست درهر مسئله زیستمحیطی اظهارنظر کند و ما خبرنگاران هم آگاه و ناآگاه این اظهارات را منتشر میکنیم. بهنظر میرسد هر کسی کار خودش را میکند... پدیده ریزگردها، خشکشدن تالابها، خشک شدن زاینده رود و بروز سیل و سیلاب هم نشان میدهد که طبیعت هم کار خودش را میکند. به همین دلیل منتظر سیلابهای عظیم تر،نابودی حیات وحش و آبزیان و... و هجوم بیشتر ریزگردها باشید.