شاید عادت کردن به گرانی باعث شده که با وجود فشارهای کم یا بیش آن بر زندگی، مردم کمتر از وجود یا تداوم آن گلایه کنند و اعتراض خود را صرفا در محافل شخصی یا خانوادگی مطرح سازند. این شرایط شاید برای مسئولان و تصمیمگیران اقتصادی کشور نیز وجود داشته باشد به این معنا که ظاهرا دولتمردان هم وجود گرانی را بهعنوان یک مشکل ریشهدار و دامنهدار برای خود پذیرفته و میدانند که مردم هم با آن کنار آمدهاند در نتیجه آن را عادی تلقی کرده و تلاش جدیای برای رفع آن انجام نمیدهند یا از کنار آن بهراحتی میگذرند.
در برخی مواقع که هم که هیجانات عمومی گرانی بالا میگیرد، دولتمردان اگر فرافکنی نکرده یا موج گرانی را کاذب تلقی نکنند رو به روشهای تسکینی و موقت در قالب وعده و وعید میآورند شاید تا حدی هیجانات ایجاد شده را مهار کرده و خود را از بار مسئولیت رها کنند. واقعیت این است که اقتصاد ایران با گرانی و تورم عجین است. شاید سؤال روزمره خیلی از مردم این باشد که چگونه بسیاری از کشورها توانستهاند غول گرانی را مهار کنند اما سالهاست که این غول بر اقتصاد ایران و سفره ایرانیان چمبره زده و کسی یا دولتی هم توان مهار یا شکست آن را ندارد؟ بسیاری از صاحبنظران و عالمان اقتصاد نیز از گذشته تا الان یک پاسخ میدهند و آن اینکه تا زمانی که نفت و درآمدهای نفتی دخل و خرج دولت را تشکیل میدهد این وضعیت ادامه دارد.
این علت البته به معنای آن نیست که نعمتی خدادادی مانند نفت که خیلی از کشورها آرزوی داشتن آن را دارند ذاتا تورمزاست آنچه باعث شده این نعمت تبدیل به نقمت شود، نحوه استفاده از آن است. بعد از حدود 104سال از کشف نفت در ایران و تزریق آن به اقتصاد ملی هنوز سازوکار بهرهگیری از درآمدهای نفتی در کشور بر ریل منطق و قاعده قرار نگرفته است. شاید تجربه کشورهای نفتی باعث شده که نروژیها زمانی که در دهه1970 به نفت رسیدند، قید تزریق درآمدهای نفتی به اقتصادشان را زدند و از همان ابتدا درآمدهای نفتی را صرف سرمایهگذاری برای آیندگان کردند به همین دلیل شرایط اقتصادی و رفاهی این کشور که دارنده منابع عظیم نفت و گاز است با دیگر کشورهای حوزه اسکاندیناوی یعنی سوئد و فنلاند یکسان است و همواره هر سه کشور در زمره مرفهترین کشورهای دنیا مورد توجه هستند.
ریشه اصلی گرانی در ایران دولت و سیاستهای اقتصادی دولت است که هیچ تلاشی برای رها کردن خود از دام درآمدهای نفتی انجام نمیدهد. براساس برنامه چهارم توسعه قرار بود دولت هر سال 20درصد وابستگی بودجه جاری خود به نفت را کاهش دهد بهگونهای که تا سال88 وابستگی بودجه جاری دولت به نفت کاملا قطع شود. درحالیکه 3سال از آن زمان گذشته و این وابستگی نه تنها قطع نشده بلکه افزایش هم یافته است. در این اثنا برخی سیاستهای نادرست اقتصادی به این وضعیت دامن زده و موجبات تعمیق گرانیها را فراهم میسازند. درمان گرانی در اقتصاد ایران در گام اول این است که دولتمردان آن را از یک مسئله عادی به یک معضل اساسی و اولویتدار تبدیل کنند و اراده خود را برای کنترل آن قوی سازند. توسل به شیوههای تسکینی و موقت یا تلاش برای عدمدرک درست مسائل و مشکلات راهکار مقابله با گرانی نیست.