حافظ اسد در این گفتوگو کوشید این گفته معروف را به وی بقبولاند که در خاورمیانه جنگ بدون مصر رخ نمیدهد و در خاورمیانه صلح بدون سوریه شکل نمیگیرد. در خلال سالها، روابط دوجانبه آمریکا با سوریه بین تحمل متقابل از روی اکراه و دشمنی متقابل و مستقیم در نوسان بوده است. آمریکا بر سر مسائلی همچون رژیم صهیونیستی، لبنان، ایران و عراق، همواره با سوریه اختلاف نظر داشته است. واشنگتن بهطور رسمی از قطعنامه 242 شورای امنیت حمایت میکند که متضمن بازگشت بلندیهای جولان از رژیم صهیونیستی به سوریه است.
منتقدان قدیمی
سوریه غالباً بهشدت منتقد سیاست آمریکا در خاورمیانه بوده است. از سال1979 که وزارت خارجه آمریکا انتشار فهرست کشورهای حامی تروریست را آغاز کرد، سوریه از اسامی همیشه حاضر در آن بوده است. در سال 1983، هواپیماهای آمریکایی به سکوهای پرتاب موشکهای زمین به هوای سوریه در دره بقاع در لبنان حمله کردند و ناوهای آمریکایی مواضع نیروهای سوریه را در لبنان زیر آتش گرفتند. از دیدگاه نظامی، شاید این برخوردها اهمیت چندانی نداشت اما این نخستین برخورد نظامی دو کشور بود که دیدگاه سوریه را درباره اینکه سیاست منطقهای آمریکا مبتنی بر قایقهای توپدار است، تقویت کرد.
بهبود روابط
اما در سال1985 و پس از میانجیگری سوریه در ماجرای ربوده شدن یک هواپیمای مسافربری آمریکایی که در بیروت فرود آمد و به آزادی گروگانها انجامید، روابط دو کشور بهطور چشمگیری بهبود یافت و ریگان، رئیسجمهور آمریکا بهطور غیرمستقیم از دمشق تشکر کرد اما برخی سوریه را به ارتباط با گروگانگیران متهم کردند. این وضع یک سال بیشتر طول نکشید و آمریکا، سوریه را به دخالت در اعمال تروریستی متهم و آن را تحریم کرد. پس از 11سپتامبر، دمشق اطلاعات باارزشی درباره محمد عطا یکی از ربایندگان هواپیما به آمریکا داد. دمشق همچنین در مقام عضو غیردائم شورای امنیت در سال2002 به قطعنامه 1441 رأی مثبت داد که بغداد را به نقض قطعنامههای پیشین سازمان ملل درباره ضرورت خلع سلاح متهم و زمینه حمله نظامی آمریکا را به آن فراهم کرد. با این حال، پس از اشغال عراق، واشنگتن این اتهام را به دمشق وارد کرد که به بازماندههای رژیم بعث عراق پناه داده و راه ورود شبهنظامیان القاعده را به عراق گشوده است.
ترور رفیق حریری
جدیترین برخورد آمریکا و سوریه در سال2005 و پس از ترور رفیق حریری در لبنان بود که واشنگتن، سوریه را به دست داشتن در این ترور متهم و سفیر خود را از دمشق فراخواند.
بازگشت سفیر آمریکا به دمشق
4سال طول کشید تا واشنگتن سفیر جدید به دمشق بفرستد. این اقدام نشاندهنده تلاش دولت اوباما برای حضور دیپلماتیک بیشتر در منطقهای بود که بهعلت لشکرکشی آمریکا به عراق، روی خوشی به واشنگتن نشان نمیداد. به علاوه، واشنگتن از توانایی سوریه برای ایجاد آرامش در عراق آگاه بود و میخواست با استفاده از نفوذ دمشق، آرامش را به عراق بازگرداند. یک دلیل دیگر بازگرداندن سفیر آمریکا به دمشق، نقش اساسی اسد در مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی بود. در سال2011، اوباما تصمیم گرفت رابرت فورد را بهعنوان سفیر به دمشق بفرستد. این تصمیم با ناخشنودی کنگره روبهرو شد که از حمایت سوریه از حزبالله و نیز نقش آن در عراق ناراضی بود. در نتیجه اوباما زمانی حکم فورد را صادر کرد که کنگره در تعطیلی به سر میبرد و به این شکل، وی بدون تأیید کنگره به دمشق رفت.
آغاز ناآرامیها در سوریه
با آغاز خیزشهای مردمی در جهان عرب، سوریه در ابتدا از ناآرامیها بر کنار بود تا اینکه اعتراضهایی در برخی شهرها رخ داد. تلقی همگان این بود که غرب و دیگر کشورهای عرب و حتی رژیم صهیونیستی نفعی در سرنگون کردن بشار اسد ندارند. اما ظاهراً بعد از مدتی برخی از کشورهای عربی که اصولاً رابطه خوبی با دمشق نداشتند، با همکاری غربیها درصدد برآمدند که بر آتش ناآرامیها در سوریه بدمند. اینگونه بود که مخالفان دولت سوریه با پشتیبانی این کشورها تشکیلات خود را راهاندازی کردند. قطر و عربستان هم علناً اعلام کردند به نیروهای شبهنظامی مخالف دولت سوریه حقوق میدهند.
در هفتههای اخیر تیرگی روابط واشنگتن و دمشق ابعاد تازهای پیدا کرده است. تلاشهای کشورهای غربی در شورای امنیت برای صدور مجوز اقدام نظامی در سوریه با مقاومت روسیه و چین با شکست روبهرو شده است. مسکو با روایتی که کشورهای غربی از سیر رخدادهای خونبار سوریه ارائه میکنند، موافق نیست. با توجه به روحیهای که از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه سراغ میرود، بعید بهنظر میرسد مسکو به هرگونه اقدام نظامی در شورای امنیت چراغ سبز نشان دهد. بنابراین، اگر قرار باشد اقدام نظامی در سوریه صورت پذیرد، مشروعیت شورای امنیت سازمان ملل پشت آن نخواهد بود و چنین اقدامی فقط درصورت درخواست اتحادیه عرب یا تشکیل ائتلافی از کشورهای متمایل به کاربرد زور عملی خواهد بود.
به هر شکل، بهنظر میرسد آمریکا به دلایل متعدد که مشکلات اقتصادی ازجمله آن است، مایل به ایفای نقش رهبری در هرگونه اقدام نظامی علیه سوریه نیست. واشنگتن به خوبی میداند درصورت هرگونه اقدام نظامی، تمام بار اصلی برعهده آن خواهد بود، همانطور که در لیبی اتفاق افتاد، هرچند که آمریکا بدون پوشش ناتو در آن عملیات مشارکت کرد.
موانع پیش روی آمریکا در سوریه
آمریکا در بررسی اقدام نظامی در سوریه با چند سؤال جدی روبهرو است. اول اینکه تأثیر چنین برخوردی در حل مسالمتآمیز پرونده هستهای ایران چگونه خواهد بود. واشنگتن همواره بر اولویت راهحل دیپلماتیک پرونده هستهای ایران تأکید کرده است و معلوم نیست اگر علیه متحد ایران در منطقه دست به اقدام بزند، تأثیر آن بر تعاملات آمریکا با ایران بر سر برنامه هستهای چیست. مسئله بعدی تفاوت ساختار ارتش سوریه با ارتش لیبی است. نیروهای نظامی لیبی تا حدی ماهیت مزدوری داشتند، در حالیکه هسته اصلی ارتش سوریه به حکومت وفادار است. طراحان نظامی در واشنگتن همچنین ناچارند پیامدهای اقتصادی هرگونه مداخله را نیز درنظر بگیرند. بالا رفتن بهای نفت در بازارهای جهانی در حالیکه بهای بنزین در آمریکا روند نزولی دارد و اهمیت این موضوع در جذب آرا برای باراک اوباما در سالی که مردم آمریکا برای انتخاب رئیسجمهور به پای صندوقهای رأی میروند، چیزی نیست که در محاسبات طراحان نظامی سنجیده نشود.
اما شاید مهمترین نکتهای که ذهن سیاستمداران و طراحان برنامهها در واشنگتن را بهخود مشغول کرده است، سناریوی چگونگی پایان مداخله نظامی آمریکا در سوریه است. بهعبارت دیگر سؤال اصلی این نیست که آمریکا آیا میتواند وارد جنگ در سوریه شود یا نه بلکه پرسش این است که اگر وارد شد چگونه از این جنگ خارج شود. عملیات لیبی در زمانی صورت گرفت که خوشبینی درباره انقلابهای بهارعربی در اوج بود. اما حالا در مصر، انتخابات ریاستجمهوری به رقابت دو نامزد کشیده شد که یکی نماینده نظام سابق مبارک بود. آمریکاییها مطمئن نیستند اگر به نیروهای مخالف اسد کمک نظامی کنند، این امر ضرورتاً در آینده به تشکیل حکومتی دمکراتیک بنا بر تعریف آنان بینجامد. شاید به همین علت باشد که واشنگتن اخیرا صحبت از طرحی شبیه به انتقال قدرت به سبک یمن برای سوریه کرده است.
اوباما طی ماههای گذشته از روبهرو شدن با تصمیمگیری در این زمینه اکراه داشته است اما بهنظر میرسد مخالفان اسد با استفاده از ترفندهایی خاص، علاقهمندند پای واشنگتن را به این مناقشه بکشانند. در این صورت واشنگتن ناچار است دست به قماری راهبردی در سوریه بزند.