لارنس کورب دستیار وزیر دفاع آمریکا در زمان ریاست جمهوری ریگان، در مقاله ای تحت عنوان «محور شرارت!»مورخ 12 مارس 2002نوشت: بوش، ایالات متحده را وارد جنگی می کند که هیچ کشوری توانایی پیروزی در آن را نخواهد داشت.
با اعمال سیاستهای خصمانه بوش و تیم نو محافظه کار مسلط بر واشنگتن علیه این 3 کشور که بلافاصله با حمله به عراق و اشغال نظامی این کشور همراه بود، بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی بار دیگر اعلام کردند قطع رابطه دیپلماتیک با کشورهایی که بوش آنها را حکومت های یاغی توصیف می کند، غیر سازنده و شاید مخرب باشد.
اما از ماه گذشته آغاز گفتگو با کشورهای باصطلاح شرور از دیدگاه بوش، این سئوال را در اذهان متواتر می سازد که آیا بازهای کاخ سفید از موضع خود عدول کرده اند؟
در مورد کره شمالی و بحران هسته ای این کشور، 3 هفته قبل یعنی اواسط ماه گذشته میلادی، نمایندگان واشنگتن در مذاکراتی حساس به توافقی با پیونگ یانگ دست یافتند که به زعم کارشناسی شباهت بسیار زیادی با دستور العملی داشت که دولت کلینتون در سال 1994 به آن دست یافته بود. توافقی که بواسطه مذاکرات مستقیم حاصل شد. در واقع همان چیزی که دولت بوش پیشتر آنرا محال قلمداد می کرد.
سه شنبه هفته جاری کاندو لیزا رایس اعلام کرد نمایندگانی از کشورش در اجلاس همسایگان عراق که با حضور مقامات ایرانی و سوری برگذار خواهد شد، شرکت خواهد کرد. اگرچه اظهارات تونی اسنو مبنی بر اینکه حضور در این اجلاس را نباید فرصت برای آغاز روابط دوجانبه بین تهران – واشنگتن قلمداد کرد، نشان می دهد کاخ سفید همچنان بر اعمال فشار بر ایران تا زمان تعلیق غنی سازی ادامه خواهد داد؛ اما در هر حال حضور به هم رساندن اینگونه می تواند تفاسیر خاص خود را به همراه داشته باشد.
دسامبر امسال نیز در اقدامی دیگر، بوش از آیت الله حکیم رییس مجلس اعلای انقلاب اسلامی در کاخ سفید پذیرایی کرد. رهبری شیعه که نه تنها در روابط نزدیک وی با تهران تردید وجود ندارد بلکه بهعنوان رهبر بزرگترین گروه شبه نظامی در عراق مطرح است.
اعلام آمادگی آمریکا برای حضور در اجلاس 10 مارس نشان دهنده این واقعیت است که این کشور در آستانه تغییر سیاستی چشمگیر در قبال کشورهایی است که هرگونه مذاکره با آنها را اساسا منتفی می دانست.
مذاکره مستقیم با تهران همان چیزی که در گزارش بیکر همیلتون با هدف تثبیت اوضاع امنیتی در عراق به صراحت با آن اشاره شده بود همواره از جانب دولت بوش مستلزم پیش شرطی بود که احمدی نژاد چند روز پیش آنرا «قطار بدون ترمز»توصیف کرد.
این تغییر سیاست آشکار در قبال کشورهایی که بوش آنها را یاغی و مذاکره با آنها را بی تاثیر و بعضا غیر ضروری توصیف می کرد شاید به معنی عدول بوش از محور شرارت باشد.
اینکه آیا هزینه ای هنگفت نادیده گرفتن ایران، مذاکره نکردن با کره شمالی و بی توجهی به تقسیم قدرت در عراق سرانجام دولت بوش را بر آن داشته است که سیاست خود در قبال این کشورها را مورد بازنگری و شاید دگرگونی قرار دهد، سئوالی است که تحولات یک ماه آینده می تواند پاسخی مناسب برای آن فراهم آورد.