البته گسترش زندگی شهری به ما میگوید که این ضربالمثل دنبالهای هم دارد؛ یعنی اینکه پیاده هم از سواره خبر ندارد. اتفاقا ازجمله معضلات رایج در شهرهای بزرگی چون تهران نقض حقوق پیادهها توسط سوارهها و البته در مواردی هم نقض حقوق سوارهها توسط عابران پیاده است؛ مثل هنگامی که چراغ برای پیادهها قرمز است ولی آنها بدون توجه به این نکته از خیابان رد میشوند و به این وسیله حق سوارهها را سلب میکنند.
بنابراین میتوان گفت که همیشه هم حق با عابر پیاده نیست. اما متأسفانه این مسئله هنوز میان ما جا نیفتاده است. با این حال، سوارهها چندان خوشحال نباشند و فکر نکنند که با این حرفها میخواهیم آنها را تبرئه کنیم و همه تقصیرها را به گردن عابران پیاده بیندازیم. درحالیکه عکس حاضر چیزی غیر از این را نشان میدهد. همانگونه که عکس نشان میدهد، راننده این خودرو، توجهی به پل عابر پیاده نداشته و درست در جلوی آن پارک کرده است.
قراین نشان میدهد که صاحب خودروی یادشده به تازگی آن را خریده است چراکه هنوز روکشهای کارخانه بر بدنه و داخل ماشین خودنمایی میکند. با این حساب شاید راننده از شوق خرید ماشین نو سر از پا نمیشناخته و حواسش نبوده که درست در جایی پارک کرده که محل عبور پیادههاست! او حتما پیه این نقض حقوق را به تنش مالیده است زیرا امکان آن میرود که هر آن، بر اثر گذر عابر پیادهای از آن محل که از قضا ممکن است وسیله سنگینی هم در دست داشته باشد، بر خودروی نو وی خطی بیفتد یا فرو رفتگی بر بدنه آن ایجاد شود. در این صورت، دیگر جای ناراحتی یا گله از دیگران نمیماند زیرا خودکرده را تدبیر نیست.