اما با همه اینها گویی نمایشهای عروسکی سنتی رو به انقراض هستند؛ این روزها برای دیدن یک نمایش عروسکی سنتی باید مدتها صبر کرد تا یکی از معدود هنرمندانی که در این زمینه فعالهستند به سلامت همه مشکلات را پشت سر بگذارد و نمایشی از این دست را به اجرا در آورد. داوود فتحعلیبیگی یکی از آن معدود هنرمندانی است که سخت به نمایشهای عروسکی سنتی کشورمان توجه دارد، درباره آنها تحقیق، مطالعه و تدریس کرده و توانسته نمایشهایی از این دست را به اجرا در آورد. فتحعلیبیگی علاوه بر پرداختن به خیمهشببازی و سیاهبازی، تلاش کرده دیگر شیوههای منسوخ نمایشهای عروسکی سنتی مانند «خم بازی» را هم زنده کند. با او درباره این نوع نمایشها و حضورش در چهاردهمین جشنواره بینالمللی نمایشهای عروسکی گفتوگویی داشتهایم که میخوانید.
- با وجود سابقه دیرینه نمایشهای عروسکی در کشورمان چه عواملی باعث شده این نوع نمایشها از رونق بیفتند و در معرض فراموشی قرار بگیرند؟
یکی از دلایل فراموشی این نوع نمایشها این است که این دست نمایشها در گذشته بهصورت مناسبتی اجرا میشدند و حالا هم دانشآموختگان و هنرمندان تئاتر کشورمان شیوههای اجرای این نوع نمایشها را بلد نیستند و به آنها آموزش هم داده نشده است. دلیل دیگری که باعث شده نمایشهای عروسکی سنتی ما فراموش شوند این است که حالا نمایشهای عروسکی مدرنتری وارد جریان تئاتر کشورمان شده و متأسفانه هنرمندان ما به این شیوههای مدرنتر توجه بیشتری دارند.
- نمایشهای عروسکی سنتی ما ظرفیت به روز شدن و جذب مخاطب امروزی را دارند؟
تردید نداشته باشید که این قابلیت را دارند. بهعنوان نمونه مبارک که مهمترین عروسک نمایش خیمهشببازی است به قدری دوست داشتنی و جذاب است و به قدری قابلیت به روز شدن را دارد که از هیچ عروسکی کم نمیآورد. اما متأسفانه هنرمندان ما در این زمینه کم کاری کردهاند. لازمه احیای نمایشهای عروسکی ما این است که هنرمندان و کارشناسان در زمینه ظرفیتیابی این نوع نمایشها تحقیق کنند و با شناخت همه ویژگیها و قابلیتهای این نوع نمایشها، هم آثار قدیمی را اجرا کنند و هم آثاری با داستانها و ماجراهای به روز شده.
- شما به آموزش اشاره کردید؛ اگر در سیستم آموزشعالی کشورمان برای نمایشهایی مانند خیمه شببازی و دیگر نمایشهای عروسکی سنتی ما واحد درسی ایجاد شود، چقدر میتوان به احیای این هنر امیدوار بود؟
به اعتقاد من اساسا برای نمایشهای سنتی کشورمان باید یک رشته ایجاد شود نه فقط واحد درسی. در حال حاضر هنرمندانی که با این نمایشها آشنا هستند براساس میل و علاقه شخصی بهدنبال یادگیری این نمایشها رفتهاند یا اساتیدی بودهاند که بهخاطر دغدغههای خودشان این نوع نمایشها را به دانشجویان آموزش دادهاند. بهعنوان نمونه من خودم تلاش کردهام به دانشجویانم حداقل «سفیر زدن» را آموزش بدهم و برخی از این دانشجویان در این زمینه موفق بودهاند و حتی توانستهاند ساختن سفیر را هم یاد بگیرند. اما این کفایت نمیکند. ضمن اینکه یادمان باشد در بسیاری از نمایشهای سنتی ما بهخصوص خیمه شب بازی، ظرفیت شناسی نشده و همواره به همان داستانها و اجراهای قدیمی بسنده شده است. بهعنوان نمونه هرگز روابط نادیده بین عروسکها در نمایشهای عروسکی سنتی ما مورد بررسی قرار نگرفته است. البته در نمایشی که من امسال برای جشنواره آماده کردهام و قرار است روز دوم جشنواره در اداره تئاتر اجرا شود، تلاش کردهام به این مسئله توجه کنم و روابط تازهای بین عروسکهای نمایش خیمهشببازی ایجاد کردهام و روایتی تازه از این نمایش سنتی را ارائه میکنم. چون نمایش خیمهشببازی داستان دربار است و هزاران چیز که میتوان در همین بستر ایجاد کرد.
- اگر تا به حال نمایشهای عروسکی سنتی ما ظرفیتشناسی نشدهاند به این دلیل است که تعداد افرادی که مثل شما دغدغه این نمایشها را داشته باشند کم است. آیا باید منتظر نتایج همین معدود تلاشها ماند یا میتوان کار دیگری هم کرد؟
به اعتقاد من باید برای حفظ و احیای نمایشهای عروسکی سنتی یک مرکز دایر شود؛ مرکزی که هم فعالان دانشگاهی و هم مسئولان دولتی را به حفظ و احیای این نمایشها ترغیب کند. به اعتقاد من احیای نمایشهای عروسکی سنتی نه بهدست اهالی تئاتر به تنهایی ممکن است و نه توسط دولت، بلکه این دو باید در کنار هم برای احیای این هنر بکوشند و هر کدام وظیفه و دین خودشان را ادا کنند. چون اگر دانشجویان علاقهمند در این زمینه تحصیل کنند اما دولت فضا و امکان لازم برای فعالیت آنها را فراهم نکرده باشد، خودبهخود انگیزههایشان را از دست خواهند داد. ما باید سالن یا سالنهایی داشته باشیم که مخصوص اجرای نمایشهای عروسکی باشد. ایجاد این سالنها هزینه چندانی ندارد ولی در عوض هم برای هنرمندان و دانشجویان رشته نمایشهای عروسکی یک فرصت مهم محسوب میشود و هم برای خانوادهها و علاقهمندان به تئاتر عروسکی. فراموش نکنیم که نمایشهای عروسکی امکان بسیار مناسبی برای آموزش هستند و نهتنها کودکان بلکه بزرگسالان میتوانند مخاطب این نمایشها باشند. بهعنوان نمونه آقای غریبپور با این همت مردانهای که کرده هم توانسته نوعی از نمایش عروسکی را برای همه سنین تولید کند و هم نیروهای متخصص در زمینه عروسکگردانی و سایر رشتههای مربوط به نمایش عروسکی تربیت کند.
- با توجه به نکاتی که به آنها اشاره کردهاید، برداشت من این است که هنرمندان در زمینه نمایشهای عروسکی سنتی کمکاری کردهاند. چون اگر همتی باشد به نتیجه خواهد رسید، ضمن اینکه دورهای بوده که هنرمندان خیمه شب بازی در قهوهخانهها و دیگر فضاهای اینچنینی نمایش اجرا میکردهاند. شاید اگر امروز هم هنرمندان در زمینه نمایشهای عروسکی و نمایشهای عروسکی سنتی فعالیت بیشتری داشته باشند، دولت هم دست بهکار میشود و امکانات لازم را برایشان فراهم میکند. اینطور نیست؟
نه. اینطور نیست. اگر من بهعنوان مسئول هنرهای نمایشی یا بهعنوان مسئول فرهنگ عامه و میراث معنوی سازمان میراث فرهنگی برنامهریزی کنم و بخشی از فعالیتها را در جهت نمایشهای عروسکی سنتی تعریف کنم، خودبهخود این نمایشها جان خواهند گرفت. وقتی هنرمندان و دانشجویان تئاتر ببینند که برای اجرای نمایشهای عروسکی سنتی سرمایهگذاری میشود، در این عرصه فعال خواهند شد. بهعنوان نمونه هنرمندانی مانند خانم شراره یوسفی که با من همکاری میکند و در کارشان متخصص شدهاند، انگیزه زیادی برای کار کردن ندارند چون معتقدند به کارشان بها داده نمیشود. میگویند به ما بیلان کار و مکان برای اجرا نمیدهند. همین حالا در سالنهای انتظار و دیگر فضاهای محیطی انواع نمایشها اجرا میشود، چرا نمایش خیمه شببازی اجرا نمیشود؟!
- آیا منعی در اینباره هست؟
نمیتوانم بگویم ممانعتی وجود دارد اما اگر سیاستهای تشویقی در این زمینه وجود داشته باشد و برای همین چند نفری که در زمینه نمایشهای عروسکی سنتی، متخصص هستند فرصتی فراهم شود و از آنها برای اجرا دعوت به همکاری کنند دیگر هنرمندان هم تشویق خواهند شد.
- اما در گذشته این عشق و علاقه هنرمندان بوده که باعث میشده یک هنر زنده بماند و بال و پر بگیرد. چرا امروز این اتفاق نمیافتد؟
در این شکی نیست که هنرها را عشق و علاقه نگهداشته اما وقتی دولتی توانایی حمایت از یک هنر یا یک میراث معنوی را دارد هنرمند حق دارد از این حمایتها بهرهمند شود. وقتی امکان بالقوه برای احیا و رشد نمایشهای عروسکی سنتی در کشورمان وجود دارد و دولت هم موظف به حفظ این میراث معنوی است نباید توقع داشت هنرمند ریاضت بکشد. من نوعی بهعنوان یک علاقهمند به هنر نمایشهای عروسکی، وارد این رشته میشوم، تحصیل میکنم و تخصص پیدا میکنم اما بعد از اینمرحله باید به تقاضای من پاسخ داده شود و زمینه برای فعالیتم فراهم شود. این دو لازم و ملزوم هم هستند.
- برگزاری جشنوارهای مانند جشنواره نمایشهای عروسکی چقدر توانسته و میتواند در احیای نمایشهای عروسکی سنتی نقش داشته باشد؟
برگزاری این جشنواره مفید بوده و میتواند مفیدتر هم باشد. هر سال در این جشنواره مسائل نمایشهای عروسکی ما مطرح شده و در موردش بحث میشود و برخی که تجربههای تازهای در این زمینه دارند میتوانند آن را عرضه کنند. اما تا به حال فقط طرح مسئله شده و این کافی نیست.