نوروز جشنی است به درازی تاریخ تمدن بشری که توانسته از گذشتههای بسیار دور با کولهباری از نماد و رمز و راز به حیات خود ادامه داده و خود را به امروز برساند و حتی در لابهلای هیاهوی سرسامآور زندگی شهرنشینی و ماشینی این ایام که در آن، هر آنچه متعلق به گذشته است محکوم به فراموشی است، دوام آورده و تجلیگاه فرهنگ کهن ایران زمین و ایفاکننده کارکردهایی بس مهم باشد.
مراسم استقبال از نوروز، بسیار پیش از فرا رسیدن سال نو آغاز میشود و انگیزههای دینی و ملی، دست به دست هم داده و به گونهای زیبا، انتظار نوروز را با مراسم و جشنهای متنوع و وسیع، درهم و همراه نموده است. آنچه امروزه به عنوان عید نوروز برگزار میگردد جشنی است به ظاهر دو هفتهای که از اول فروردین ماه شروع شده و تا سیزدهمین روز فروردین به طول میانجامد.
در حالی که، دامنه مراسم و جشنهای آن، بسیار وسیعتر از 13 روز است. صدای پای نوروز را دست کم از دو سه هفته قبل از نوروز، میتوان شنید. چهارشنبهسوری، خانه تکانی، خرید وسایل نو و جایگزینی با وسایل کهنه خانه، تدارک لباس نو و وسایل هفتسین، سبزه کاشتن و زیارت اهل قبور همه بخشی و مقدمهای بر جشن نوروز میباشد که قبل از شروع سال نو برگزار میگردد.
و حتی اگر به گذشته بازگردیم و آیینهای فراموش شدهای همچون عمو نوروز، حاجیفیروز، پنجه مسترقه و کوسهنشینی و میر نوروز و... را نیز به آن بیافزاییم، مطمئناً متوجه خواهیم شد که نوروز بسیار گستردهتر از آن چیزی است که امروزه وجود دارد.
عید نوروز، با چیدن سفره هفتسین نوروزی که رازآلودهترین سنت نوروزی است آغاز گردیده و با دید و بازدید و تبریکات و پیشکش هدایا ادامه یافته و به سیزده بدر خاتمه مییابد.
از مهمترین سنتهای نوروزی، خوانی است که در سرتاسر ایران زمین، با اشکال گوناگون، گسترده میشود و هر کدام از اشیا نهاده بر آن نشانهای از زندگی و بازتاب بینشی است که انسان ایرانی از محیط خود دارد. این خوان که اصالتش به هفت سین آن میباشد در تمام شهرها و روستاهای ایرانی از ساعتها قبل از حلول سال نو گسترده شده و معمولاً تا پایان جشن نوروز میهمان خانهها میباشد.
شاید به جرأت بتوان گفت که در بین سلسله آیینهای نوروزی، «هفتسین» رازآلودهترین و فلسفیترین سنتی است که در پس هر «سین»ش، رازها و معرفتها نهفته است. ولی به نظر میرسد آن را نیز بیتوجه به فلسفه وجودش، به مانند بسیاری از رسوم کهن، با اطمینان به اعمال و اقوال آبا و اجدادمان، و فقط با این توجیه که حضور «هفتسین»، خوش یمن و نبودش بد شگون است، اجرایش میکنیم.
«هفتسین» بخش لاینفک نوروز است که با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند. همه به نوعی هفتسین را میستایند و نسبت به آن ارادت میورزند: از مدتها قبل در تب و تاب تدارک وسایل سفره «هفتسین» میافتند: سبزه مینشانند، ماهی قرمز به تنگ کرده و تهیه سمنو و سنجد و سیب و سکه و چندین سین دیگر را جز واجبات امور قرار میدهند و آنها را ساعتی قبل از شروع سال جدید در سفرهای که آئینه و کتاب مقدس و شمع فروزان، صدرنشین آن هستند، با وسواسی خاص، میچینند و حول آن را خوشیمنترین مکان برا ی شروع سال جدید میدانند.
هفت عددی است معروف، که از دیرباز مورد توجه اقوام مختلف جهان بوده، اغلب در امور ایزدی و نیک و گاه در امور اهریمنی و شر به کار میرفته است. وجود عواملی مانند تعداد سیارههای مکشوف جهان باستان و همچنین رنگهای اصلی، مؤید رجحان و جنبه ماوراء طبیعی این عدد گردیده است.
و این امر در فرهنگ مردم ایران نیز مانند بسیاری از فرهنگهای جهان به طور برجستهای نمایان است، به طوری که در طول تاریخ ایران(چه پیش از اسلام و چه بعد از آن) در اعتقادات، باورداشتها، مراسم و آیینها، ادبیات و حتی صحبتهای روزمره و عامیانه مردم و... شاهد حضور و نقش عدد هفت هستیم.
تا آنجا که میتوان گفت، ارزش و اهمیت این عدد باعث گردیده تا بسیاری از ملیتها و پیروان ادیان گوناگون، آداب و رسوم خود را بر پایه هفت پیریزی کرده و مدار بسیاری از اعمال و آیینهای دینی و ملیشان را نظیر سفره «هفتسین» بر اساس این عدد قرار دهند.
بسیاری در خصوص وجه تسمیه هفتسین خوان نوروزی، آن را اشارهای بر هفت فرشته کیش زرتشتی میدانند که در نزد ایرانیان بسیار ارجمند و والا میباشد و هر یک از سینهای خوان هفتسین را نماینده یکی از این فرشتهها میدانند و میگویند: هر یک از آن هفتخوانی را که ایرانیان به هنگام نوروز میچیدند، نماینده یکی از این هفتسپنتا(مشه سپنته/ امشاسبند) است و چون تلفظ سپنتا دشوار بوده، تنها به گفتن «هفت سین» بسنده کرده و رفته رفته «هفتسین» را در یک خوان گرد آوردند.
به نظر دکتر مهرداد بهار، آیین «هفت سین» در ارتباط با تقدس هفت ستاره مؤثر، بوده است. چرا که در گذشته گمان بر این بوده که اگر کسی هر هفت را در اختیار داشته باشد، نظر لطف هر هفت ستاره را به خود جلب کرده و خوشبخت میشود.
ولی در برخی نوشتهها از سفره «هفتچین» سخن رفته و در توجیه آن، اظهار میدارند که در روزگاری ساسانیان، قابهای منقوش، زیبا و گرانبهایی از جنس کائولین به ایران آورده میشد، که بعدها به نام کشوری که از آن میآمد، «چینی» نامیده شد و در تغییر گویش به صورت «سینی»/ «صینی» رواج پیدا کرد.
در این دوران برای چیدن خوان نوروزی از همین ظروف منقوش بهره میگرفتند. هفت ظرف از این ظرفها را به نیت هفت امشاسپند، پر از نقل و قند و شیرینی میکردند و بر سر خوانهای نوروزی میگذاشتند و از این رو خوان نوروزی به نام «هفت سینی» نام گرفت که بعدها با حذف «ی» نسبت، همان «هفتسین» امروزی شد. همچنان که در بین کویرنشینان روستاهای یزد و خور مصطلح است که وقتی میخواهند در دید و بازدید پذیرایی کنند، میگویند: .... سینی آوریم.
ولی نظریهای با رد این مسئله، با تأکید بر این موضوع که ایرانیان باستان تماس چندانی با چین نداشتند، معتقد است که «هفت چین» همان «هفتسین» است و تضادی بین این دو وجود ندارد و منظور از «هفت چین» به دو معنای آن باز میگردد: یکی این که هفت چیزی که باید بر سفره چیده شود. و دیگر به معنی هفتگونه چیزی که از درخت چیده شده باشد(هفتروییدنی از کشتزار چیده شده).
حتی بعضی سیر تغییر «چین» به «سین» را این گونه توجیه میکنند که در ایران باستان، به هنگام نوروز و فرود آمدن فروهرها از آسمان، ایرانیان هفت سفره (هفت خوان) میچیدند و این واژه نخست هفت چین بوده و پس از حمله تازیان، چون تازیان حرف(چ) را نمیتوانستند بگویند آن را هفتسین گفتند.
و نظر جالبی که در حاشیه این مطلب میآید این است که هفت را فراتر از معنای عددیاش میدانند و با در نظر گرفتن معنایی از «هفت» در فرهنگ ادبیات شفاهی و محاورات عامیانه مردم ایران که به معنای «بسیار» متداول میباشد، معتقدند «هفت چین» به معنای «بسیار بچین» است.
گروهی دیگر میگویند هفت سین در آغاز هفت شین بوده است و با قائل بودن قدمتی کهن برای آن، معتقدند در زمان ساسانیان، سفره هفتشین رواج داشته است. و رودکی سمرقندی این هفت شین را چنین توصیف کرده است:
عید نوروزی، مردم ایران
مینهادند از زمان کیان
شهد و شیر و شراب و شکر ناب
شمع و شمشاد و شایه اندر
که با آمدن اسلام و تغییر برخی آواها در گفتار و معتقدات دینی مردم ایران، به هفت سین تبدیل گردیده است. هر چند گروهی نیز با آوردن ادلههایی این نظریه را رد میکنند.
همچنین بنا به اسناد تاریخی، یکی از اشکال «هفت سین»، «هفت قل» بوده. نقل است در زمان صفویه، بنا بر معتقدات مذهبی خود، سینی هفت قل میساختند و بر روی آن هفت آیه از قرآن کریم را که با کلمه «قل» آغاز میشد، کندهکاری میکردند.
علاوه بر آن، برخی از هفتمیم نیز سخن به میان میآورند و حتی امروز در برخی از روستاهای فارس و خراسان سفرهای با هفت جز که با «میم» شروع میشود وجود دارد: مدنی(لیمو شیرین)، مرغ، ماهی، میگو، مسقطی، ماست و مویز.
ولی آنچه امروزه در خوان نوروزی، با وجود تفاوتهای مختصری(بر اساس ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی و اقلیمی مناطق) به نام «هفت سین» متداول میباشد، همان سفره هفت سینی است که «هفت» چیز با مطلع «س» (سنجد، سیب، سبزه، سمنو، سیر، سرکه و سماق) هسته اصلی آن را تشکیل میدهد و خیر و برکت و زیبایی آن با حضور کتاب مقدس (مسلمانان: قرآن و زرتشتیان:کتاب اوستا)، گلاب، اسپند، سکه، آئینه، شمع، تخممرغهای منقوش و جام آبی که ماهی سرخی میهمان آن است، مضاعف میشود.
جزء به جزء آرایههای این سفره که بازتاب ذوق اصیل ایرانی است، محتوایی بس زیباتر از ظاهرش دارد.
«هفت سین» حامل معنا و مفهومی رمزگونه و تمثیلی از بینش و آرزوهای مردم ایران است. بهترین جای خانه، مکان گستراندن بساط هفتسین است.در رضاییه و اطراف آن، در هر خانهای یک اتاق را به نوروز اختصاص میدهند و مراسم سال نو را در آنجا برگزار میکنند. در گوشهای از اتاق وسایل چای خوردن میگذارند و روی سفرهای که وسط اتاق پهن میکنند سنجد، کشمش، نخودچی، پسته، شیرینی، سبزی، آینه، آب، گلاب، نقل، حلوا، خرما و میوه میگذارند و در بالای سفره قرآن گذاشته میشود.
در بیجار، به گذاشتن شیرینی، میوه و تخممرغ رنگ کرده بسنده میکنند که این تخممرغ رنگ کرده جزء اصلیخوانهای نوروزی کردستان است و به عنوان هدیه نیز به کودکان داده میشود و مقداری از غذایی را که از شب پیش مانده در سفره میگذارند تا وقت مردم در روز عید به پختن غذا تلف نشود.
خراسانیها در سفرهشان دو لاله یا چراغ و یا شمع افروخته و قرآن، آینه و کمی گندم میگذارند و تخممرغی روی آینه قرار میدهند. ظرفی از عسل و یک نان سنگک هم در گوشه دیگر سفره قرار دارد. سینی هفتسین را در وسط سفره مینهند. چند شاخه سبزی، یک نارنج، سبزه و یک بشقاب سبزی پلو و ماهی نیز در کنار سفره میگذارند.
در شیراز علاوه بر هفتسین، گذاشتن هفت میم نیز در سفره معمول میباشد و کنگر ماست، عسل، خرما، کره، پنیر، کاهو، تخم مرغ رنگی و... نیز از دیگر چیزهای حاضر در این خوان میباشد در گذشته رسم بوده که از یکی دو هفته به نوروز مانده، اسفندفروشان دورهگرد با طبقهای پر از اسفند رنگ شده، در محلهها به راه میافتادند.
هر خانواده مقداری اسفند، یا به اصطلاح شیرازی «بو خوش»، از اسفندفروش میخرید و با آن سفره نوروزی خود را میآراست.در برخی مناطق، بویژه در گذشته، در سفره نوروز خوراکیهایی چون ماست دست نخورده، برنج سفید (پخته و گاه خام)، گوشت و غذاهای دیگری که نشانی از برکت و وفور نعمت و محصول داشت، میگذاشتند. در کنار این غذاها، نمادهای دیگری مانند آینه، تخممرغ، سمنو، سبزه، شیرینی و آب چهلیاسین میگذارند؛ یعنی ترکیبی از برکت و باروری.
گذشته از اینها، با مطالعه فرهنگ عامه و اعتقادات عامیانه مردم ایران، به رفتارها، اعتقادات و باورهای گستردهای در خصوص نوروز، تحویل سال و سفره هفتسین بر میخوریم که تجلیگاه جایگاه نوروز در بین مردم میباشند. به عنوان مثال:
- برخی، پول در دست داشتن را هنگام تحویل سال، خوشیمن میدانند.
- اگر کسی در موقع تحویل در خانه خود نباشد تا سال دیگر از خانهاش آواره خواهد بود.
- کسی که در هنگام تحویل سال و روز نوروز، لباس نو بپوشد، تمام سال از کارش خرسند خواهد بود.
- موقع سال تحویل، از اندوه و غم باید فرار کرد تا تمام سال از او غم و اندوه دور شود.
- روز نوروز دارو خوردن بدیمن است.
- هر کس که در این روز شادی و خرمی بکند تا سال دیگر به او خوش خواهد گذشت.
- در برخی شهرها و روستاها رسم است موقع تحویل سال، کسی که گرممزاج است یک انگشت به ماست زده و در دهان میگذارد و کسانی که سردمزاجاند یک انگشت شیره میخورند تا به اعتدال روی نهند. (در آثار الباقیه نقل است که هر کس در بامداد نوروز، پیش از آنکه سخن گوید، شکر بچشد و با روغن زیتون تن خود را چرب کند، در همه سال از بلاها سالم خواهد ماند.)
- در شهر دلیجان در روز سوم آش موسوم به آش سوم میپزند تا سر رشته امورات زندگی را تا پایان سال در دست داشته باشند.
- خراسانیها یک کوزه نو بر سفره میگذارند و نارنجی در دهانه آن قرار میدهند که پس از تحویل سال لیوانی از آن بیاشامند و معتقدند که اگر کسی به هنگام تحویل سال عسل، عرق بیدمشک، یا آبگوشت جوجه خروس بخورد، سلامت خواهد بود و مزاجش معتدل میشود. همچنین اعتقاد دارد خوردن سنجد باعث میشود تا آخر سال گزندی بر ایشان وارد نشود.
- در شاهرود، پیش از تحویل سال، یکی از فرزندان خوشقدم خانواده با کوزهای سبز از خانه بیرون میرود و کوزه را پر از آب میکند و در لحظه تحویل سال به خانه بازمیگردد که قدمش برای اهل خانه گرامی بوده و همه به او عیدی میدهند.
- در برخی خانوادههای فردوس خراسان رسم است بعد از تحویل سال به صحرا میروند و یک دسته علف میآورند و به قفل یا زنجیر در خانه میبندند. با این نیت که تا آخر سال در آن خانه صفا و خرمی باشد.
- در مازندران در گذشته(و امروزه به صورت پراکنده) رسم بوده که بعد از تحویل سال، کسی به عنوان «مادرمه» انتخاب میگردید.
وی با مجمعی که در آن قرآن، آیینه، آب، سبزه و شاخههای سبز جوان قرار داشت، وارد خانه میشد، چهار گوشه اتاقها را آب میپاشید، قرآن را کنار سفره هفتسین میگذاشت و شاخههای سبز (درخت آلوچه)را به این نیت که سال سرسبز و خوش و خرمی برای خانواده باشد، جلوی در اتاق آویزان میکرد و یا روی طاقچه اتاق میگذاشت.
- قدیمیها بر این اعتقادند که در موقع تحویل سال، زنها باید سنجاق زیرگلویشان باشد وگرنه رشته کارهایشان گسسته میشود.
- علامت تحویل، تکان خوردن برگ سبز روی آب و یا چرخیدن تخممرغ روی آینه است.
- باوری اسطوره ای میگوید: در میان دریای بیکران، یک ماهی شناور است که گاوی را بر پشت دارد و زمین بر شاخ گاو نهاده است.
به هنگام تحویل سال گاو زمین را از یک شاخ به شاخ دیگر میاندازد و همین موجب میشود که زمین لرزشی کرده و تخممرغی که روی آینه گذاشتهاند یا برگ سبز و نارنجی که در کاسه آب انداختهاند، میچرخد و ماهی که در آب است به طور عمود، بیحرکت میشود.
- شمعی که به نیت سلامتی افراد خانواده و روشناییبخشی زندگی بر آنها افروخته است، باید تا آخر بسوزد و نباید به آن فوت کرد چون که عمر را کوتاه میکند و در صورت اجبار میتوانند با دو برگ سبز آن را خاموش کنند. در شیراز با این اعتقاد، اگر میخواستند شمع را خاموش کنند این کار را با نقل و یا مسقطی انجام میدهند.
- سمنویی را که برای سفره هفتسین تهیه میگردد، غذایی مقدس دانسته و معتقدند نباید موقع آماده کردن، کسی بدون وضو حضور داشته باشد. در برخی مناطق رسم است پس از پختن، سمنو را یک شب میگذارند بماند تا حضرت فاطمه(س) نقش پنجه خود را بر آن اندازد و سمنو را متبرک کند.