جایی که از جبهههای فیس بوکی برای به ثمر نشاندن یک انقلاب نارنجی، بهره میگیرد؛ نرم و راحت! مصداق بارز «با پنبه، سر بریدن»! مشاوره میدهد. چَم و خَم کار را مشخص میکند؛ اینکه کدام مسیر جواب میدهد! اینکه نسخه کشورهای بلوک شرق را چگونه میتوان با یک انقلاب رنگی خیلی شیک، پیچاند و تموشینکوها را به صدر نشاند. اینجا یکی از مشهورترین مؤسسات سیاسی جهان است. شاید عبارت «رَند و ترفند» خیلی کوتاه باشد اما مشخصاً ماهیت انقلابی این اتاق فکر آمریکایی را روشن میکند. گاهی وقتها، کاخ سفید بدون مشورت با رند، آب نمیخورد و این رند است که گراهای دقیق را به ایالات متحده برای ورود به موضوعاتی چون امنیت ملی آمریکا، سیاست خارجی، بررسی امور بینالمللی، جهانیسازی و دمکراسی، مسائل حقوقی، تجارت و سرمایهگذاری اقتصادی و اقتصاد جهانی میدهد.نکته بسیار مهم و استراتژیکی که در مورد رند، مطرح است این است که در طول نیم قرن گذشته، حدود40 نفر از کسانی که برنده جایزه «نوبل» شدهاند یا عضو این مؤسسه بودهاند یا با آن همکاری میکردهاند!
دکترین پیشنهادی مؤسسه رند بود که باعث شد تا ایالات متحده، چتر نظامی خود را در حوزه خلیجفارس باز کند و حتی گفته میشود که «شورای همکاری خلیجفارس» نیز برای نیل به اهداف همین دکترین، تشکیل شده است! طرح اصلی حمله و لشکرکشی آمریکا به عراق و افغانستان نیز از دستپختهای ویژه مؤسسه رند است.
از آنجایی که بعد از فروپاشی کمونیسم، اسلام بهعنوان جدیترین تهدید جهان غرب محسوب میشود، مؤسسه رند تحقیقات راهبردی گستردهای را درخصوص مقابله با جهان اسلام و ایران بهعنوان کانون انقلابی جهان اسلام، در دستور کار خود قرار داد. از مهمترین طرحهای راهبردی رند در این راستا «شبکهسازیهای اجتماعی» در جوامع اسلامی ازجمله ایران است که از اواخر دهه 90به مرحله اجرا درآمد.
در همین راستا، مرکز مطالعات سیاسی خاورمیانه مؤسسه رند، در سال 2007، طرح راهبردی دیگری جهت مقابله با جهان اسلام تحت عنوان «ایجاد شبکههای مسلمان میانهرو» را به سیاستمداران کاخ سفید ارائه داد که طرح فوق بهطور جدی از سوی سردمداران کاخ سفید در جوامع اسلامی پیگیری میشود.
در سال 2008، مؤسسه رند پروژهای راهبردی تحت عنوان «آسیب پذیریهای سیاسی، جمعیتی و اقتصادی ایران» به کاخ سفید ارائه داد که از یک سو به بررسی و ارزیابی عواقب ضربه حمله فرضی نظامی آمریکا به ایران پرداخته و از سوی دیگر درصدد پیدا کردن راهها و شیوههای مختلف برای نفوذ در بدنه درونی نظام جمهوری اسلامی ایران، برآمده است. این در حالی است که این مؤسسه در تحولات پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری در ایران، تحلیلهایی راهبردی جهت دامن زدن به درگیریها و تنشهای داخل ایران ارائه میداده که تشکیل شبکههای اجتماعی در فضای مجازی، انقلابهای فیسبوکی - توئیتری، سازماندهی نهادهای مخالف درون کشور و... ازجمله مهمترین آنها بود.
کیت کرین، مدیر محیطزیست، انرژی و برنامههای توسعه اقتصادی مؤسسه رند است که بهعنوان استاد در دانشکده تحصیلات تکمیلی Pardee RAND نیز تدریس میکند. وی بهطور مستقیم در مسائل مربوط به چین، عراق، ایران و خاورمیانه، مشاوره میدهد. او دکتری خود را در اقتصاد از دانشگاه ایندیانا دریافت کرده و علاوه بر این، استاد دانشگاه جورجتاون و دانشگاه جورج میسون نیز هست.
کیت کرین یک کتاب معروف دارد بهنام آسیب پذیری سیاسی و اقتصادی ایران که در سال 2008 منتشر شد. وی همچنین پای ثابت و مفسر اصلی رسانههایی چون کریستین ساینس مانیتور نیز بهحساب میآید. هرچند از ابتدا هم تصور ما این نبود که این عضو مؤسسه رند پاسخهای قانعکننده و منطقی برای پرسشهای ما داشته باشد اما بیشک مطالعه پاسخهای کرین برای آشنایی با دریچهای که تحریمکنندگان از آن به موضوعات ایران مینگرند، مؤثر خواهد بود. هر چند این عضو مؤسسه رند در مصاحبه با ما به برخی نکات مانند آگاهی غرب در مورد تأثیر تحریمها بر مردم عادی و نیز پایبندی ایران به قوانین ان پی تی اعتراف کرده است. گفتوگوی اختصاصی همشهری با کرین را میخوانید.
- علت تحریم نفتی ایران از سوی آمریکا و اروپا چیست؟
این بخشی از تحریمهای ایالات متحده علیه ایران بهدلیل نقض قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد به شمار میرود. به هر حال، از دید ما ایران در بخشی از مسئولیتهای بینالمللی خود، کوتاهی کرده هر چند که در مورد فعالیتهای هستهای خود به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، پایبند است.
- اما تحریم و سیاست تحریمگرایی در مقابل ایران، بیش از دولت، معیشت مردم ایران را تحتتأثیر قرار داده است. دولت آمریکا نمیتواند از این موضوع بیاطلاع باشد.
برخی از تحریمها بهطور خاص، علیه نیروهای امنیتی و مسئولان سیاسی ایران، درنظر گرفته شده است. با وجود این، قبول دارم که در طول زمان، تحریمها، تقویت شدهاند و در حال حاضر بر اقتصاد ایران و متعاقب آن روی زندگی مردم، تأثیر گذاشتهاند.
- تجربه چند سال اخیر نشان داده که تحریمها، قابلیت «دور زدن» دارند و اتفاقاً شرکتهای آمریکایی نیز تخصص بالایی در معاملات تجاری - پنهانی با ایران، پیدا کردهاند. با وجود این، آیا هنوز معتقدید تحریم، راهحل مناسبی محسوب میشود؟
این یک واقعیت است که کشورها، قادر هستند تا تحریمهای اقتصادی را دور بزنند، هر چند گاهی اوقات مجبور میشوند که هزینههای بیشتری متحمل شوند. به هر حال، در این مقطع زمانی، دولتهای خارجی بر این باورند که تحریمهای اقتصادی انتخاب بهتری نسبت به دیگر گزینهها برای متقاعد کردن و پایبند کردن دولت ایران به تعهدات بینالمللی است.
- اما آیا بهطور مثال، تحریم قطعات هواپیما که مستقیماً با جان شهروندان ایرانی، مرتبط است، نقض آشکار حقوق بشر، محسوب نمیشود؟ در واقع شما با تحریم قطعات هواپیما، با جان هموطنان من، بازی میکنید؛ در این خصوص چه جوابی دارید؟
تحریم صادرات قطعات هواپیما از ایالات متحده به ایران نیز برای متقاعد کردن مسئولان کشور شما طراحی شده تا به تعهدات بینالمللی خود پایبند باشند. اما دولت ایران اگر خودش تمایل داشته باشد، برای خرید قطعات هواپیما از کشورهای دیگر، آزاد است!
- جواب قانع کنندهای نبود؛ به یاد دارم در سال 2006که قرار بود چند قطعه هواپیما از الجزایر خریداری شود دولت بوش مبلغ 10میلیون دلار به دولت الجزایر داد تا از فروش قطعات بوئینگ به کشور ما، منصرف شود و در عین حال، قطعات را به کشور دیگری بفروشد! حتما از این ماجرا هم خبر ندارید؟!
ایالات متحده تحریم فروش قطعات هواپیماهای ساختهشده توسط خودش را به این امید، وضع کرده که دولت ایران، سیاست خود در قبال طیف وسیعی از مسائل را تغییر دهد. اگر ایران سیاستهای خود را تغییر دهد، ایالات متحده، تحریم صادرات قطعات هواپیما و حتی خود هواپیما به ایران را پایان خواهد داد. با این حال، تا زمانی که ایران سیاستهای خود را تغییر ندهد، مجبور است تا نیاز خود به خرید قطعات هواپیما و هواپیما را از کشورهای دیگر، تأمین کند.
- آیا غرب انتظار دارد که مقامات ایرانی، برنامه هستهای را تعطیل کنند؟
نه به هیچ وجه. غرب در واقع دوست دارد تا ایران به موافقتنامههای بینالمللی خود، پایبند باشد و با شفافیت کامل در مورد استفاده از مواد و سوخت هستهای، عمل کند.
- بهنظر شما، چرا غرب برای تحریم ایران، بازه زمانی شش ماهه را انتخاب کرد؟ آیا پیشبینی میشد که در این باره زمانی، اتفاق خاصی بیفتد؟
تحریم مرحلهای نفت در یک بازه زمانی شش ماهه، فرصتی را به خریداران نفت ایران، ارائه داد تا بتوانند، تأمینکنندگان دیگری بیابند. همچنین جای این احتمال و امید را باز گذاشت که تغییری در سیاستهای دولت ایران ایجاد شود و به تعهدات بینالمللی خود، عمل کند.
- برسیم به رابطه ایران و آمریکا؛ مراودات تهران - واشنگتن در طول یک قرن اخیر، فراز و نشیبهای بسیاری راتجربه کرده است؛ بهنظر شما، چگونه میتوان این رابطه را دوباره فعال و احیا کرد؟
اگر ایران فعالیتهای غنیسازی هستهای خود را متوقف کند، روابط ایران و آمریکا تا حد زیادی میتواند بهبود یابد!
- فکر میکنم این کمی زیادهخواهی باشد؛ضمن آنکه پیش از مطرح شدن پرونده هستهای، آمریکا همواره سیاستهای خصمانهای را علیه کشور من اعمال کرده است. اما آیا قبول دارید که کشور شما خیلی تمایل دارد تا روابط سیاسیاش را با ایران، توسعه دهد؟ نمونه بارز این موضوع، پیشنهاد راهاندازی خط تلفن اضطراری بین تهران - واشنگتن است؟
آمریکا بسیار دوست دارد ارتباطی بالاتر از حد معمول با ایران داشته باشد؛ از لحاظ تاریخی، ما اغلب ارتباطات خوبی داشتهایم. ما یک جامعه بزرگ و پر جنب و جوش از آمریکاییهای ایرانی تبار داریم. من فکر میکنم دلیلی وجود ندارد که بیشتر سیاستگذاران ایالات متحده از داشتن ارتباط خوب با ایران، فراری باشند. من معتقدم که چیزی که دولت ایالات متحده با آن مواجه است، علاقه کم ایران در مورد بهبود روابط است.
- برداشتن تحریمها از سوی غرب، میتواند چه اثرات مثبتی در پی داشته باشد؟
تحریمها را میتوان به سرعت از میان برداشت بهشرطی که ایران به توافقنامههای بینالمللی خود در مورد فعالیتهای غنیسازی هستهای پایبند شود.
- اما ایران به تعهدات خود پایبند بوده و حتی در مذاکرات استانبول، بغداد و مسکو آمادگی خود را برای همکاری با آژانس اعلام کرد. با این حال کشور شما مانع از کاهش تحریمها و حصول توافقی در این زمینه شد؟
من موضوع مذاکرات را از نزدیک دنبال نکردهام!
- برسیم به مشکلات کشور شما! آیا جنبش وال استریت، سوت پایان بازی ناجوانمردانه کاپیتالیسم با مردم جهان است؟
خیر!
- پس میتوانید به من بگویید که پیام اصلی جنبش وال استریت، چیست؟
تلاش برای افزایش مالیات افراد ثروتمند است!