واقعیت این است که شاخصهای تولید علم و فناوری بسیار متعدد و متکثر است. یکی از این شاخصها تولید مقالات علمی و پژوهشی نمایهشده در سامانههای نمایهسازی مانند آیاسآی یا اسکوپوس است. برخی دیگر از این شاخصها عبارتنداز: تعداد اختراعات ثبت شده، تعداد جوایز نوبل دریافت شده، تعداد دانشگاهها و اعضای هیأت علمی، تعداد دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی، بودجه پژوهشی کشور و نسبت آن با تولید ناخالص ملی، تعداد شرکتهای دانش بنیان، نقش علم در توسعه شرکتها و صنایع تولیدی و بالاخره میزان رفاه، توسعه اقتصادی و اجتماعی هرکشور.
مفهوم این سخن این است که اگر رشد تعداد مقالات علمی یا پژوهشهای انجام شده منجر به رفاه و توسعه اجتماعی مردم نشود رشد علمی حاصل نشده است. بهعبارت دیگر رشد علمی یا افزایش تعداد مقالات یا اختراعات و افزایش بودجه پژوهشی باید تأثیرش را در زندگی روزمره مردم نشان دهد. در غیراین صورت رشد تکسویه یا یکسویه بهدست آمده است.
بررسیها و مستندات موجود در ایران نشان میدهد با وجود افزایش بیسابقه تعداد مقالات نمایهشده علمی ایران در نمایهسازهای بینالمللی، ایران تا رسیدن به رشد و توسعه علمی همهجانبه و پایدار راه درازی در پیش دارد. تجزیه و تحلیل مقالات علمی ایران نیز حکایت از آن دارد که بخش عمدهای از این مقالات در رشته شیمی بوده و این مقالات فقط و فقط مقاله هستند و فعلا تا اطلاعثانوی قابلیت پیادهسازی یا تجاریسازی یا تبدیل آن به محصول یا فناوری، کالا و خدمات در ایران را ندارند. این یعنی از دسترنج تولید مقالات علمی ایران که در نمایههای بینالمللی منتشر میشود فعلا دیگر کشورها و آنهایی که توانایی صنعتی و تجاری بالاتری دارند استفاده میکنند.
برخی از زمینههای دیگر تولید مقاله مانند نانوفناوری نیز در همین زمره قرار میگیرد، شاید حتی بشود زمینههای مشابهی مانند هوافضا، هستهای و زیست فناوری را نیز به همین منوال ارزیابی کرد. تمرکز بیش از حد ایران و مراکز علمی و دانشگاهی بر علوم پایه و محض و بیتوجهی به علوم و فناوریهای کاربردی که قابلیت تجاریسازی یا تبدیل علم به ثروت در ایران را داشته باشند باعث شده است تا شکاف بزرگی میان مجامع علمی و واقعیتهای موجود جامعه ایجاد شود شکافی که دلیل اصلی آن مسئلهمحور نبودن پژوهش و تحقیق در کشور است.
برخی از صاحبنظران از این پدیده با عناوینی مانند جدایی علم از صنعت یا دانشگاهها از صنایع نام میبرند. البته برخی از زمینههای رشد علمی ایران مانند داروسازی و پزشکی در سالهای اخیر توانسته با تمرکز بر مشکلات واقعی جامعه، بهمعنای واقعی دردهای جامعه و مردم را درمان کند اما اغلب مردم تأثیر رشد و توسعه علمی ادعاشده توسط مسئولان را در زندگی روزمره خود لمس نمیکنند. واقعیتهای موجود جامعه زمختتر و بیرحمانهتر از آن هستند که با افتخار کردن به رشد علمی بتوان آنها را نادیده گرفت. راه اساسی، مسئلهمحور کردن رشد علمی و تجاریسازی مقالات و تولیدات علمی کشور است که قرنها پیش حکیم سخن گفته است؛ عالم بیعمل به که ماند؟ به زنبور بیعسل!