ماجرای دو دوست
«حمید جبلی» و «ایرج طهماسب» از کودکی با هم بودند. سالهای کودکی و نوجوانیشان را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گذراندند و بزرگ که شدند، بهعنوان مربی در آنجا با هم کار کردند.سال 1360، مرضیه برومند قسمتهای اولیهی «مدرسهی موشها» را بهعنوان بخشی از یک جُنگ چند قسمتی ساخت تا کودکان را به مدرسه رفتن علاقهمند کند. بعد از استقبال زیاد مردم، سری دوم این مجموعه در 105 قسمت ساخته شد و ایرج طهماسب و حمید جبلی را به یک مجموعهی تمام عروسکی وارد کرد. طهماسب به جای «دُم باریک» و جبلی به جای «کُپُل» صحبت کردند و این دو شخصیت مدرسهی موشها را به محبوبترین شخصیتهای این مجموعه تبدیل کردند.
بعد از این مجموعه، طهماسب مجموعهی عروسکی «آسمون و ریسمون» را کار کرد که در زمان خود عروسکهای محبوبی بودند. سال 1370 جبلی و طهماسب، مجموعهی «صندوق پست» را ساختند. در این مجموعه هر روز آقای مجری، نامههایی را که بچهها برایش فرستاده بودند میخواند و با حضور یک عروسک تازه با صدای حمید جبلی، یک شغل را به بچهها معرفی میکرد. اما بهخاطر تعداد زیاد شخصیتهای عروسکی و کمبود بودجه، شبکه به آنها اجازه داده بود از عروسکهای قدیمی آرشیو صدا و سیما استفاده کنند. شاید کسی باور نمیکرد که میشود عروسکها را گریم کرد، اما میشود!
مرضیه محبوب، مادر بسیاری از عروسکهای دوستداشتنی ما، آن زمان عروسکها را از آرشیو بیرون میآورد، چیزهایی به صورتشان اضافه میکرد و قیافهی آنها را تغییر میداد. در میان آن عروسکها یک مورچه و یک لاکپشت هم بودند.
شاید باورکردنی نباشد که اولین عروسکهای کلاه قرمزی و پسرخاله، در واقع انسان نبودند! کلاه قرمزی یک مورچه بود که خانم محبوب شاخکهایش را برداشته و از آن یک پسر بچه درآورد و پسرخاله هم یک لاکپشت!
اما اصلاً کلاه قرمزی چرا در برنامهی صندوق پست حاضر شد؟ قرار بود کلاهقرمزی بهعنوان یک شاگرد کفاش که درست کلمهها را بیان نمیکند، یک روز در برنامهی صندوق پست حاضر شود. اما آنقدر حضورش جذاب از آب در آمد که میخش را کوبید و در برنامه ماند! شاید هرگز جبلی و طهماسب فکرش را هم نمیکردند که کلاهقرمزی 20 سال بعد از آن روز، هنوز محبوبترین عروسک این سرزمین باشد!
بعد از موفقیت حضور کلاهقرمزی و پسرخاله در صندوق پست، اینبار با عروسکی جذابتر اولین فصل مجموعهی مستقل کلاه قرمزی ساخته شد. مجموعهای که محبوبیت کلاهقرمزی را باز هم بالا برد و باعث شد اولین فیلم کلاهقرمزی کلید بخورد.
کلاهقرمزی در سینما
سال 1373 اولین فیلم سینمایی کلاهقرمزی با نام «کلاهقرمزی و پسرخاله» ساخته شد. این فیلم یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. این فیلم با بلیت 80 تومانی آن زمان توانست در سه ماه نمایش در تهران 171 میلیون تومان فروش کند. این فیلم علاوه بر فروش بالایش با 3 میلیون و 440 تماشاگر، پر بینندهترین فیلم تاریخ سینمای ایران در تهران لقب گرفت.
هشت سال بعد از موفقیت این فیلم، طهماسب و جبلی فیلم «کلاه قرمزی و سروناز» را با اضافهکردن شخصیتهایی جدید کار کردند که هر چند به موفقیت فیلم قبلی نرسید، اما با بلیت 550 تومانی و حدود یک میلیون تماشاگر در 81 روز، 550 میلیون تومان فروش کرد. کلاهقرمزی نشان داد همیشه و هر وقت که به آن احتیاج باشد، چرخ سینما را به راحتی میچرخاند!
مجموعههای نوروزی
نوروز 88 مصادف بود با بازگشت کلاهقرمزی به تلویزیون. برنامهای کاملاً متفاوت، آموزنده و شاد که هر روز مهمانی تازه در برنامه داشت. کلاهقرمزی 88 نشان داد که هنوز و بعد از 17 سال عروسک کلاهقرمزی سخت محبوب است. هم بین بزرگترهایی که خاطرات کودکی یا نوجوانیشان با دیدن این عروسک، زنده میشود و هم بین کودکانی که هیچ خاطرهای از گذشتهی کلاه قرمزی ندارند. همین شد که مجموعهی نوروزی کلاهقرمزی در نوروز 90 و 91 هم ادامه پیدا کرد، برنامهای که با حدود 90 درصد بیننده، به یکی از محبوبترین و ماندگارترین برنامههای سالهای اخیر تلویزیون تبدیل شد.
کلاه قرمزی و بچهننه
در برنامهی نوروزی «کلاهقرمزی 88» عروسکی تازه و بامزه به نام «پسرعمهزا» به مجموعهی کلاهقرمزی اضافه شد تا اینبار دوران طلایی پسرعمهزا شروع شود و فیلم سوم کلاهقرمزی با حضور همین شخصیت تازه نوشته شود و پسرعمهزا هم از پردهی نقرهای سر در آورد.
با وجود اینکه فیلمنامهی کلاهقرمزی در این سال نوشته شده بود، اما ساخت آن به تأخیر افتاد.چون حس میشد قصهاش خوب از کار در نیامده، چهاربار فیلمنامه بازنویسی شد! برای همین زمستان سال 90 و قبل از شروع مجموعهی نوروزی «کلاهقرمزی 91»، ساخت آن کلید خورد.
مأموریت: کمک به سینما!
کلاهقرمزی عید فطر امسال، در شرایطی که وضعیت اکران سال 91 خوب نبود و خیلی از سینماها و سینمادارها با مشکل مالی مواجه شده بودند، وارد عرصه شد. او توانست در همان دو هفتهی اول نمایشش در خیلی از سینماهای تعطیلشده در شهرستانها را دوباره بگشاید، حقوق عقبافتادهی کارکنان سینما را تأمین کند و حتی به آسیبدیدههای زلزلهی آذربایجان شرقی هم کمکرسانی کند.
اگر فروش «کلاهقرمزی و پسرخاله» و «کلاهقرمزی و سروناز» را با بلیت امروزی حساب کنیم، به ترتیب چیزی معادل 11میلیارد و پنج میلیارد تومان میشود؛ و اگر این عدد را با سه میلیارد فروش «کلاهقرمزی و بچهننه» جمع کنیم، چیزی نزدیک به 20 میلیارد تومان میشود!
کاش کمی بیشتر هوای ایرج طهماسب، حمید جبلی، کلاهقرمزی، پسرخاله، پسرعمهزا و... را داشته باشیم. کسانی که نشان دادهاند همیشه میتوانند چرخ کند یا ایستادهی سینما را دوباره به چرخیدن و تند چرخیدن وا دارند!