شنبه ۸ مهر ۱۳۹۱ - ۰۸:۴۳
۰ نفر

وزارت امور خارجه در همه کشورها خط مقدم دفاع از منافع کشور است که باید در مجامع بین‌المللی از سیاست‌ها و مواضع و منافع آن دفاع کند.

دستگاه‌های دیپلماسی در جهت انجام این وظیفه خطیر عموما ابزار‌های مناسبی در اختیار دارند که به تناسب از آنها بهره می‌گیرند. در تجربه جنگ ایران نیز اگرچه هنوز مدت زیادی از انقلاب نمی‌گذشت و کشور و به تبع آن دستگاه دیپلماسی آمادگی ورود به یک جنگ طولانی را نداشت اما با همکاری و همبستگی همه دستگاه‌های مرتبط و انسجام و اتحاد ملی توانست در مقابل تهدیدات و تجاوزات از حقوق کشور دفاع کند. هر چند به دلایلی که در ادامه خواهد آمد قدرت‌های غربی و شرقی هرگز حاضر به پذیرش حقوق جمهوری اسلامی ایران نشده و دست از حمایت رژیم بعث عراق بر نداشتند. در این بخش به گوشه‌ای از مشقات دستگاه دیپلماسی کشور در جنگ اشاره شده است.

فراز و فرود دستگاه دیپلماسی در زمان جنگ

دستگاه دیپلماسی آنقدر پرفروغ نبود که بتواند پیروزی‌های نظامی ایران در جبهه‌ها را تبدیل به یک موفقیت سیاسی چشمگیر کند.

دیپلماسی دوران جنگ، در تدوین دو قطعنامه روزهای اول جنگ و نیز قطعنامه پس از فتح خرمشهر تقریبا نقشی نداشت.

دستگاه سیاست خارجی پس از فتح خرمشهر می‌توانست خواسته‌های ایران برای خاتمه دادن به جنگ را به‌صورت طرحی جهت تصویب قطعنامه ارائه دهد.

بیشترین فعالیت دستگاه سیاست خارجی ایران پس از قبول قطعنامه 598صورت پذیرفت که در مذاکرات سه‌جانبه با سازمان ملل و دولت عراق متجلی است.

یکی از نقاط ضعف در فرایند دیپلماسی جنگ در دوران دفاع‌مقدس این بود که تمام قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد به نفع عراق تنظیم و صادر می‌شد. حتی قطعنامه 598در زمان تصویب را باید به نفع عراق قلمداد کرد گرچه در زمان پذیرش آن تا حدود زیادی به نفع ایران تمام شد.

یک‌بار حضرت امام(ره) وزیرخارجه وقت را نصیحت می‌کرد که وقتی با دشمن مواجه شدی و او یک گام پیش نهاد، تو هم یک پایت را روی پای او قرار بده و اخمت را گره کن و آنقدر به او خیره شو تا خجالت بکشد و عقب برود؛ امام سپس فرمودند وقتی دشمن پا پس کشید و تو پا جای پای او گذاشتی آن‌وقت یک گام دیگر به جلو بردار و همینطور ادامه بده تا او کاملا عقب برود.

روابط دیپلماتیک اعراب با ایران در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی مناسب نبود به این دلیل که آنان ترس از صدور انقلاب اسلامی به کشورهایشان را داشتند. حسنی مبارک رئیس‌جمهور مصر و شاه حسین پادشاه اردن رسما از عراق حمایت می‌کردند و حتی ملک حسین در شلیک نخستین گلوله توپ به سمت ایران در روز آغازین جنگ در کنار صدام حسین بود.

در دوران جنگ تحمیلی ، روابط ایران با شورای امنیت به دلیل مواضع غیر منصفانه و حمایت یکجانبه از رژیم بعث عراق مناسب نبود. آمریکا با ایران رابطه خود را قطع کرده بود. با انگلیس روابط تیره بود. فرانسه یکی از مهم‌ترین تأمین‌کنندگان جنگ‌افزار برای عراق به‌ویژه در واگذاری جنگنده‌های میراژ و موشک‌های اگزوست بود و شوروی هم از مهم‌ترین تجهیز‌کنندگان عراق‌‌ بود. ‌

حامیان عراق در طول جنگ هشت ساله، نزدیک به ۳۰ کشور می‌شدند که انواع کمک‌های مالی، نظامی و تجاری را به عراق اعطا کردند. عمده کمک‌ها از سوی این کشورها بود: ایالات متحده آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، عربستان سعودی، مصر، اردن، کویت، فرانسه، آلمان، لهستان، ایتالیا، آفریقای جنوبی، سوئد، رومانی، یوگسلاوی، برزیل، چین و جمهوری چک

در میان کشورهای عربی نخستین کشور حامی ایران از سال ۱۹۸۲، سوریه بود. در سال ۱۹۸۵ لیبی نیز با ایران یک پیمان استراتژیک منعقد کرد. به غیراز این دو کشور، ایران متحد اصلی دیگری در منطقه نداشت. ترکیه روابط گسترده‌ای با هردو کشور ایران و عراق داشت و الجزایر موضع بی‌طرف گرفت. سایر کشورهای منطقه شامل بحرین، مصر، اردن، کویت، مراکش، عمان، قطر، عربستان سعودی، تونس، امارات و یمن یا موضع دشمنی با ایران و دوستی با عراق داشتند یا از عراق حمایت مالی می‌کردند و یا فقط طرفدار عراق بودند.

ایران در روزهای اول جنگ تعامل خوبی با سازمان کنفرانس اسلامی برقرار کرد و حتی دبیرکل این سازمان آقای حبیب شطی به حضور امام‌خمینی(ره) رسید ولی عملا این سازمان نتوانست کاری از پیش ببرد. از سوی سازمان ملل متحد، «اولاف پالمه»، نخست‌وزیر پیشین سوئد و «یان الیاسن» قائم‌مقام وزارت خارجه این کشور و از سوی کنفرانس اسلامی، کمیته‌ای متشکل از«ضیاء الرحمن» رئیس‌جمهور پاکستان، «احمد سکوتوره» رئیس‌جمهور گینه، «داوود جاوارا» رئیس‌جمهور گامبیا، «بولنت اولسو» نخست‌وزیر ترکیه و «یاسر عرفات» رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین به تهران سفر کردند.

ایران از سوی هیچ کشوری حمایت جدی نمی‌شد ولی کشورهایی مانند سوریه، لیبی و الجزایر بین کشورهای عربی ارتباط بهتری با ایران داشتند و ایران گاهی می‌توانست تعداد محدودی موشک از لیبی و میزان مختصری مهمات توپخانه و سلاح انفرادی از سوریه بخرد. کشوری مانند چین هم به هر دو کشور عراق و ایران سلاح می‌فروخت و درآمد کسب می‌کرد. کره‌شمالی هم حاضر به فروش تسلیحات و برخی از تجهیزات مانند لباس به ایران بود.

جریان مک فارلین پس از به گروگان گرفته شدن تعدادی از کارمندان اطلاعاتی دولت آمریکا در لبنان به‌وجود آمد. دولت ریگان جهت آزادی آنها دست به دامان ایران شد و حاضر شد در مقابل فروش میزان اندکی سلاح به ایران که مبلغ آن حدود 22میلیون دلار بود به آزادی اتباع خود کمک کند.

لغو برگزاری هفتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در بغداد به‌دلیل تجاوز نظامی عراق به ایران و انتقال این اجلاس به دهلی نو از مهم‌ترین رویدادهای جنبش به‌حساب می‌آید.

در سال 1982و در خلال جنگ تحمیلی، حافظ اسد (رئیس‌جمهور سوریه) مرزهایش با عراق را بست. همچنین خط لوله‌ای که نفت عراق را از طریق اراضی سوریه به خارج منتقل می‌کرد را هم مسدود و با ایران پیمان نامه تجاری گسترده‌ای منعقد کرد. در کل باید گفت که ایستادن دمشق در کنار ایران در طول تمام سال‌های جنگ (که البته خالی از برانگیختن خصومت و بحث از طرف دیگران نبود) دو فایده هم برای دمشق ایجاد کرد: اول، ایجاد محور دمشق-تهران که بدین‌ترتیب سوریه را از فشار‌های عراق خلاص کرده و موجب شد سوریه بتواند تمام همّش را متوجه تهدیدات رژیم صهیونیستی کند و دوم، محور دمشق-شیعیان لبنان که موجب شد اسد در لبنان هم‌پیمانان شبه نظامی‌ای پیدا کند که با اسرائیل می‌جنگیدند و این، تأثیر سرنوشت‌سازی‌ در مبارزات بعدی او با اسرائیل داشت.

کد خبر 186140

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دفاع-امنیت

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز