این پرونده 31شهریورماه و بهدنبال تماس ساکنان ساختمانی در منطقه جنت آباد با پلیس به جریان افتاد. آنها با شنیدن سر و صدای درگیری از خانه همسایه، پلیس را در جریان قرار دادند و دقایقی بعد مأموران کلانتری در محل حضور یافتند. در بررسیهای نخست مشخص شد مرد صاحبخانه با همسر و خواهرزن خود درگیر شده است. این مرد 50ساله به نام محسن به مأموران گفت: ساعتی پیش همسر و خواهرزنم همراه مردی که ادعا میکند پزشک است به خانه آمدند. آنها قصد داشتند دست و پای مرا با طناب ببندند و به من آمپول تزریق کنند اما من مقاومت کردم و با داد و فریاد از همسایهها کمک خواستم و حالا هم از آنها شکایت دارم.
بعد از اظهارات این مرد مأموران به بازرسی وسایل پزشکی که همراه همسر و خواهرزن شاکی بود پرداختند و مقداری طناب، چسب و آمپول کشف کردند. بهدنبال کشف این وسایل، هر سه متهم به همراه شاکی به کلانتری انتقال یافتند تا بازجویی از آنها ادامه پیدا کند.
در این بازجوییها همسر شاکی به مأموران گفت: مدتها بود که همسرم دچار بیماری روحی و روانی شده بود. بارها او را نزد چند پزشک متخصص اعصاب و روان بردم اما اصلا داروهایش را مصرف نمیکرد. به همینخاطر آرامش را از من و فرزندانم گرفته بود. در همه کارهای خانه دخالت میکرد و داد و فریاد راه میانداخت. دیگر از این وضعیت خسته شدم و تصمیم گرفتم هر طور شده او را به بیمارستان انتقال دهم. به همینخاطر موضوع را با خواهرم در میان گذاشتم و قرار شد تا با کمک مرد پزشک، دست و پایش را ببندیم و بعد از تزریق آمپول آرامبخش وی را به بیمارستان منتقل کنیم.
وی ادامه داد: امروز با مرد پزشک و خواهرم به خانه آمدیم تا هر طور شده شوهرم را به بیمارستان ببریم که این اتفاق افتاد.
درحالیکه بازجوییها ادامه داشت ناگهان مرد میانسال در کلانتری از حال رفت و با حضور اورژانس در اداره پلیس و انجام معاینات مشخص شد که وی دچار ایست قلبی شده و به کام مرگ رفته است. با توجه به مرموز بودن مرگ این مرد، پرونده با دستور قاضی روشن، بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
معمای دکتر قلابی
ماموران در قدم بعدی به تحقیق از پزشک دستگیر شده در این پرونده پرداختند که وی در بازجوییها گفت: من پزشک طب سوزنی هستم و در کشور چین دوره دیدهام. با این دو خواهر در مطب یکی از آشنایانم که پزشک عمومی است آشنا شدم. دوستم از من خواست که به این دو خواهر کمک کنم. من هم چسب، طناب و آمپول با خودم برداشتم تا بعد از تزریق آرامبخش، مرد میانسال را به بیمارستان روانی انتقال دهم و نمیدانم چرا او جانش را از دست داد. مرد جوان در حالی این ادعا را مطرح کرد که در تحقیقات بعدی مشخص شد وی هیچگونه مدرک پزشکی ندارد و دکتر قلابی است.
با افشای این حقیقت مأموران به سراغ پزشکی رفتند که دکتر قلابی را به همسر مرد میانسال معرفی کرده بود. این مرد در تحقیقات مدعی شد: همسر قربانی بارها به همراه خواهرش به مطب من آمده بود و مرتب از مشکلات زندگی و بیماری شوهرش میگفت. تا اینکه یک روز از من خواست در کشتن شوهرش به او کمک کنم اما من قبول نکردم. همان روزی که آنها به مطب من آمده بودند، دکتر قلابی هم اینجا بود. زن جوان و خواهرش در مطب من با دکتر قلابی آشنا شدند و من از نقشه آنها خبر نداشتم.بهدنبال مطرح شدن اظهارات پزشک عمومی، پرونده وارد مرحلهای تازه شد و در حال حاضر برای دکتر قلابی و همسر و خواهرزن مرد میانسال قرار قانونی صادر شده تا در ادامه تحقیقات راز مرگ او فاش شود.