بهنظر میرسد مطبوعات ایران با این سابقه حدود 200ساله، دیگر باید پایههایش محکم شده و حرفهایی برای گفتن داشتهباشد. اطلاعرسانی و انتشار اخبار به همان شکل که اتفاق افتاده است نخستین برداشت ما از هدف مطبوعات است و البته اصلیترین هدف آنها هم به شمار میرود اما درباره اینکه در رسیدن به این هدفاصلی چقدر موفق هستند، شاید مخاطبان باید نظر بدهند، چرا که هر روزنامه یا نشریهای بیتردید هدفهای متعددی برای انتشار دارد و مخاطبانی با سلیقهها و اعتقادات مختلف، خوانندگان آن هستند و اتفاقا حیات روزنامه بیتأثیر از این ماجرا نیست. روزنامههایی که سابقه طولانی در انتشار داشته باشند باید مخاطبان خودشان را در طول انتشار حفظ کرده و مخاطبان بیشتری جذب کردهباشند اما کافی است روزنامههایی را که در چندین دهه اخیر منتشر میشوند، ورق بزنید. تغییر رسالت و وجود دیدگاههای مختلف در روند انتشار، داشتن ریشههای محکم و قوی را برای این درخت زندگی، از ذهنمان دور میکند.
مخاطبانی از دست میروند و مخاطبانی جدید جایگزین میشوند و برخی هم شاید در کندوکاوهای جدیدشان روزنامهای نزدیک به سلیقهشان پیدا نکنند. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود، به هر حال بر همه ما آشکار است که در این جابهجاییها عدهای کار خود را از دست میدهند و برخی هم ناچار میشوند، یک شغل دیگر هم در کنار این کار داشتهباشند. شاید بتوان اقدام جدید وزارت ارشاد در بیمه روزنامهنگاران را گواه این مدعا شمرد. قصد این گزارش مرثیهسرایی برای مطبوعات نیست، بیان آسیبها از زبان کسانیاست که با وجود مشکلات و موانع، سالها در این حوزه فعالیت میکنند. از این روزنامه به آن روزنامه، از این مجله به آن هفتهنامه یا به وبسایتها که به تازگی به مطبوعات افزوده شدهاند. سؤال این است که چه بلایی بر سر مطبوعات آمده است؟ محمد سلطانیفر معتقد است که مطبوعات به مشکلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تکنیکی دچارند.
این استاد ارتباطات، تکنولوژی را رقیب قدرتمندی برای مطبوعات کاغذی عنوان میکند و این پدیده جدید را عامل دستوپا زدن روزنامههای کاغذی میداند. سلطانیفر میگوید: این تکنولوژی تقریبا آخرین میخرا بر تابوت روزنامههای کاغذی میزند و خیلی طبیعی است و هر آدم عاقلی به جای اینکه بخواهد روزنامه کاغذی در دستش بگیرد میتواند چندین ساعت زودتر از روی سایتها و فضای مجازی روزنامه را با امکانات و دسترسیها و آرشیو بیشتر بخواند. در کنارش جنبههای مختلفی مانند مقایسه روزنامهها در اختیارش قرار میگیرد. بهنظر من این امکان در حال گرفتن فضا از مطبوعات کاغذی است و عامل کاهش تیراژ هم هست. ما تیراژهای بالایی برای روزنامههایمان قائل هستیم درحالیکه به 10هزارتا هم نمیرسند. این استاد ارتباطات معتقد است که مطبوعات کاغذی به پایان عمرشان نرسیدهاند اما به هر حال این امکان جدید، استقبال از روزنامههای کاغذی را کمتر کرده است. به گفته سلطانی فر در کشور آمریکا که 96درصد از مردم به اینترنت دسترسی دارند، انتشار روزنامه به شکل سنتی جایگاه آنچنانی ندارد.
بازی سیاست و مطبوعات
اما این دیدگاه تنها روش انتشار را مورد سؤال قرار میدهد. اگر از دید روزنامهنگارانی که بیش از یکدهه را در این حوزه قلم زدهاند، آسیبهای مطبوعات را بررسی کنیم، مسئلههای دیگری هم خودشان را نشان میدهند. علی نزدیک به 15سال است که در روزنامهها و مجلات مختلف کار کردهاست. این روزنامهنگار از مبتلاشدن مطبوعات به آدمهای سیاسی بهعنوان یک معضل در این حوزه نام میبرد. علی توضیح میدهد: برخی فعالان سیاسی که در اصل روزنامهنگار نبودند وارد مطبوعات شدند و برخی از روزنامهنگارها هم آگاهانه یا ناآگاهانه وارد این بازیهای سیاسی شدند و فضای مطبوعات آنقدر سیاست زده شد که با هر بازی سیاسی مطبوعات هم بالا و پایین شدند و به مرور کسانی وارد کار روزنامهنگاری شدند که اساسا از پایه روزنامه نگار نبودند.
دکتر محمدسلطانیفر در بخش دیگری از گفتههایش از سایه سیاست بر فضای مطبوعات بهعنوان آسیبی دیگر نام میبرد و آن را نوعی نگرانی از آینده تعبیر و تصریح میکند: میبینید که روزنامهای به دستور وزیر ارشاد تعطیل میشود و رئیسجمهور که همان وزیر را بهکار گرفته است میگوید، اینکار اشتباه است. تکلیف مطبوعات در این فضای سیاسی بر کسی روشن نیست که بالاخره چه قانون یا تصمیم یا چه شرایطی بر مطبوعات ما حاکم است. مسئله جو نامشخص، فضای سیاسی و متولیان متعددی است که برای مطبوعات ما تصمیمگیری میکنند. شما ببنید هیأت نظارت بر مطبوعات، دادگاههای خاص، دادگاههای مطبوعاتی، وزیر ارشاد یا رئیسجمهور به این فضا ورود میکنند یا حتی این اختیار را بهخودشان میدهند که در این فضا ورود کنند. با وجود متولیان متعدد تکلیف مطبوعات مشخص نیست.وی روح مطبوعات را سیاسی میداند و معتقد است که این مسئله به این علت نیست که سیاست دغدغه مردم است اما از آنجا که هر حرکت سیاسی یا حرف و صحبتی از جانب مسئولان بر زندگی روزانه و خرید مردم و شرایط فرهنگی - اقتصادی جامعه تأثیرگذار است، نمیتوان سیاست را از مطبوعات گرفت.
آنچه که مسلم است کسی وارد این حرفه میشود که تجربه و تخصص لازم را کسب کرده باشد و به حوزههای مختلف این کار آگاهی و اشراف داشته باشد. استادان روزنامهنگاری معتقدندکه روزنامهنگار باید علاقه، استعداد، پشتکار و دانش داشته باشد تا بتواند در کارش پیشرفت کرده و موفق شود. در این میان برخی از همین روزنامهنگاران موفق هم میتوانند به مرور به مدیران موفقی تبدیل شده و نشریات موفقی هم اداره کنند.
روزنامهنگار شدن، قدم به قدم
اما روزنامهنگاری دیگر که بیش از یک دهه در روزنامهها و نشریات بسیاری قلم زده است، مدیران غیرمطبوعاتی را از بزرگترین آسیبهای این حوزه میشمارد. محمدرضا که در حوزههای مختلف کار کرده و مدیران متعددی را تجربه کرده است به ما میگوید: برخی مدیران مطبوعات ما حتی سابقه خبرنگاری هم ندارند، حوزه خبری نرفتهاند و شاید حتی سابقه نوشتن گزارش یا مصاحبه هم نداشته باشند. این روزنامهنگار معتقد است که برخی از مدیران حتی امرار معاش و کسب درآمد از این راه را هم تجربه نکردهاند. وی عامل قرار گرفتن مدیران غیرمطبوعاتی در راس مطبوعات را هیأت نظارت بر مطبوعات و قانونی میداند که به این هیأت اجازه صدور مجوز میدهد و توضیح میدهد: کسانی که مجوز میخواهند باید از فیلتر حراست، قوه قضاییه و... بگذرند، اما در جایی نیامده است که سابقه مطبوعاتی و یا فیلتری برای این کار گذاشته باشند. محمدرضا ادامه میدهد: مطبوعاتیها با مخاطب سروکار دارند و مخاطب را میشناسند درحالیکه کسی که از بیرون به این فضا آمده است، اصلا نمیداند مخاطب کیست و چه میخواهد.
مسئله دیگری که این روزنامهنگار به آن اشاره میکند عملکرد اهالی رسانه و مدیران بالا دستیشان است. وی میگوید: روزنامهنگاران برای استیضاح و مورد سؤال قراردادن مسئولان، قلمشان تیز و برنده است اما از نظر صنفی ضعیف عمل میکنند و در مقابل مسئولان بالادستی خودشان بیدفاع هستند و حق اعتراض و شکوه ندارند چون ممکن است به بیکاری آنها ختم شود. روزنامهنگاری دیگر از نبود اخلاق حرفهای شکایت میکند.
سپیده که رشتهدانشگاهیاش نیز روزنامهنگاری است و کارش را از نخستین پلههای این رشته آغاز کرده نزدیک به دو دهه تجربه و کار را در این حرفه سپری کرده است. وی معتقد است که برخی میخواهند یک شبه ره صدساله را بروند و متأسفانه با ترفندهایی فضای مطبوعات را مخدوش میکنند. این روزنامهنگار میگوید: استادان ما در آغاز کار، دائما اخلاق حرفهای را گوشزد میکردند و درباره داشتن اخلاق و تعهد مطبوعاتی تأکید داشتند و بهنظر من بسیاری از آسیبها که امروز دامن مطبوعات را گرفته میتواند به این مسئله ربط داشتهباشد. شاید هم نسل ما در گوشزد کردن این مسئله به بچههای جدیدتر کوتاهی کرده است.
گرچه مطبوعات به لحاظ گستردگی و تأثیرگذاری، برای آسیبشناسی نیاز به مطالعات پیگیر و جدیتری دارند، اما روزنامهنگاران حرفهای و پر سابقه بهخاطر حضور مستقیم و روزمره در روند کار اجرایی مطبوعات و داشتن تجربههای کاری در این حرفه میتوانند از زاویههای متعددی به این مسئله نگاه کرده و کمک بزرگی برای شناخت این آسیبها باشند. از آنجا که بخش عمده تجربیات و دانش کاری با قرارگرفتن در روند اجرایی این حرفه بهدست میآید شاید رعایت سلسله مراتب و ارتباط نسلها با یکدیگر، مطبوعات را از برخی آسیبها دور کند. نکته دیگر جای خالی بسیار از اساتید مسلم روزنامهنگاری در فضای جاری مطبوعات است که شاید از بزرگترین آسیبهای حرفه روزنامهنگاری باشد چرا که بهواسطه قطع این فاصله، بخش عظیمی از تجربیات و دانش این بزرگان از دسترس نسل امروز دور میماند و متأسفانه عواقبش هم فقط به همین نسل برنمیگردد و تاوانش را فقط همین نسل پس نمیدهد.