ناگهان با آن بیانیه روبرو شدیم. بیانیهای دراز و تفکیک شده به بندهای مختلف برای حلاجی کردن خواننده. برای شیر فهم کردن مخاطب. بیانیهای به زبان فارسی علیه مانوئل ژوزه سرمربی باشگاه پرسپولیس. پای بیانیه نام کارلوس کیروش جلب نظر میکرد. بیانیهای با متن فارسی از سوی مردی که نه فارسی حرف میزند و نه فارسی میخواند. خطاب به کسی که نه فارسی حرف میزند و نه میخواند. بیانیه یک مرد پرتغالی 58 ساله به یک پرتغالی 66 ساله. بیانیهای خطاب به فارسیزبان. به رسانههای ایرانی و مردم ایران.
بیانیه کیروش علیه ژوزه: شخصیت درماندهای داری
ژوزه: لیگ ایران ساخته دست کیروش است
کارلوس شمشیر را برداشته و ژوزه را به آسیب زدن به تیم ملی متهم کرده. به این که بر جو تیم ملی خدشه وارد آورده. کارلوس به ژوزه هشدار داده، تهدیدش کرده. گفته باید عذرخواهی کند... کمی پیشتر در سخنان ژوزه پیش از نبرد تیم ملی با کره جنوبی انتظار سقوط کارلوس جلب نظر میکرد. سخنان کارلوس هم پیش از دیدار پرسپولیس با پیکان حال و هوایی داشت که انتظار سقوط ژوزه در آن موج میزد. پیروزی آن دو در دیدارهایشان دهن کجیهای مردان پرتغالی را بیشتر کرده و ادامه این بازی را به رخ میکشد.
در چنین قابی بیانیه کارلوس ترکیبی کودکانه یافته و یادآور انشاهای احساساتی شده. با حسهای اولیه ور میرود و خواننده را با این پرسش روبرو میسازد "او بیانیه را چگونه نوشته؟" به زبان پرتغالی و سپس کسی آن را ترجمه کرده؟ یا به زبان انگلیسی و سپس آن را ترجمه کردهاند؟... ترکیب جملههای عرضه شده و لغات بکار رفته حال و هوای فارسی (در حقیقت ایرانی) دارند.
اصطلاح "شفاف سازی" که او در دو جای بیانیهاش از آن استفاده کرده متعلق به فرهنگ رسانهای فوتبالی سالهای اخیر ما بشمار میرود. قرار دادن کلمههای پشت سر هم حال و هوای فرهنگ گفتاری و نوشتاری ما را گرفته. مثل پشت سر هم آوردن واژههای "غرور" و "شان". همین طور "صدمه" و خدشه" و یا "درمانده" و "آشفته".
خواندن بیانیه خواه ناخواه این انگاره را در ذهن متبادر میسازد فارسی زبانانی آن را شکل دادهاند. فارسی زبانانی آن را نوشتهاند و نه یک اروپایی.
نمیدانیم آیا بیانیه کارلوس از صافی فدراسیون فوتبال عبور کرده یا نه. نمیدانیم آیا کسی در ساختمان سئول آن را پیش از رو شدن خوانده بوده یا خیر. آیا عزیزان فدراسیونی از ارائه چنین متنی خبر داشته اند یا نه. هر چه باشد عنوان "سرمربی تیم ملی فوتبال ایران" در انتهای متن جلب نظر میکند. کارلوس با تکیه بر آن عنوان و این پست بیانیهاش را نوشته. او با تکیه به سرمربی تیم ملی بودنش شمشیر را بالا برده و حمله کرده.
بیانیهای که پیش از بازی با ازبکستان به خودی خود جو را ملتهب تر از آن چه هست میسازد. بیانیهای که دستاوردش پیش از نبرد کلیدی برای رفتن یا نرفتن به جام جهانی مثبت نخواهد بود. تعداد بازیکنان پرسپولیس در تیم ملی پرشمار هستند. آنها با سایر بازیکنان روابط نزدیکی دارند. حضور علی کریمی بازیکن پرسپولیس در تیم ملی به عنوان بازیکن قدیمی، صاحب نام و پرطرفدار که در کشاکش با ژوزه قرار دارد میتواند دامنه تنش را گسترش دهد...
وقتی کارلوس آمد تصور میکردیم با حرفهای تمام عیاری روبرو هستیم. با دستیار خوش فکر الکس فرگوسن. با یک مربی که روی نیمکت رئال در برنابئو نشسته. با مردی که نسل طلایی فوتبال پرتغال را کشف کرد... زمان سپری شد و سپری. از اندیشههای خوش در تیم ملی نشانی نیامد و کارلوس حوصله کشف استعدادهای این مرز و بوم را هم به خود نداد. دریافتیم زدن رنگ طلا به چرخ چاه، تلمبه را برقی نمیکند.
چنان که بیانیهاش ترکیب گردن کشانهای دارد و مخاطب را در حد ابتدایی اندیشه یا حتی نیندیشیدن و صرفا واکنش نشان دادن نگاه میدارد (براستی عذرخواهی ژوزه چه دردی را درمان میکند؟). مگر آن که کارلوس را مرد باهوشی قلمداد کنیم که در حال زمینه سازی برای توجیه لغزش احتمالی برابر ازبکستان و فرار از حملههای پیش رو برنامه ریزی کرده.
در کنار همه اینها چنین بیانیهای به خودی خود فارغ از زمان عرضهاش نمایانگر بیش از حد آلوده شدن کارلوس به بازیهای رسانهای است. چنان که ژوزه سپید مو هم زودتر از تصور به این وادی پرتاب شد. با این وصف، لزوم حفظ جایگاه و شان مربی تیم ملی در حمله مستقیم به یک مربی باشگاهی به صورت مستقیم جلب نظر میکند. این جا علیه هموطنش. این جا همزبانش. آن چه هشدار میدهد دو مربی پرتغالی برغم دستمزدهای گزافشان نه تنها غنایی برای این فوتبال به ارمغان نیاوردهاند (نتایج نیم و نصفه کارلوس از یک سو و آغاز مصیبت بار ژوزه از سوی دیگر) بلکه پا به وادی گذاشتهاند که فرهنگ ستیز است. افق پیش روی این نیشها و آن تهدیدها دستاوردی جز تیره تر کردن فضای کنونی برای فوتبالی گرفتار در دل طوفانها ندارد. این فوتبال در شرایط کنونی به آخرین چیزی که نیاز دارد مصاحبهها و بیانیههای دو مرد پرتغالی است. این فوتبال به وحدت نیاز دارد. آن چه مردان پرتغالی آشکارا اعتنایی به آن نداشتهاند.
منبع: خبرآنلاین