آخرین نظرسنجیها حاکی از آن است که باراک اوباما با اختلاف بسیار اندکی از رقیب جمهوریخواه خود پیش است. این روزها همه رفتارها و سخنان نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا زیر ذرهبین تحلیلگران است. آنچه درباره اوباما در هفتههای اخیر توجه رسانهها را جلب کرده، تغییر لحن کلام و سیاستهای او نسبت به 4 سال پیش است. اوبامایی که با وعده تغییر وارد کاخ سفید شد، اکنون خودش دچار تغییر شده است.
در مناظره اول باراک اوباما و میترامنی آنچه بیشتر از همه رأیدهندگان آمریکایی را متعجب کرد و شاید رقمخوردن شکست اوباما درنظرسنجیها را بهدنبال داشت دیدن یک اوبامای جدید بود؛ اوبامایی که برای آمریکاییها تفاوت بسیار زیادی با نامزد دمکراتها در انتخابات سال ۲۰۰۸ داشت.
اوباما چهارسال پیش، بهعنوان نامزدی جوان و پرانرژی توانست رأی مردمی را بهدست آورد که از ۸سال دوران ریاستجمهوری جورج بوش غیراز جنگ و ناامیدی چیز دیگری در ذهن نداشتند. او اما در مناظره اول انتخابات امسال دیگر هیچ کدام از مشخصات سال ۲۰۰۸ را به همراه نداشت. خیلیها فکر میکنند که این مسئله شاید بهخاطر این بود که او صندلی خود را در کاخ سفید تا آن زمان خیلی در خطر نمیدید اما پس از اعلام نظرسنجیها تازه فهمید که آنطوری که مردم میخواهند ظاهر نشده است.
در مناظره اول، او حتی تلاش هم نکرد که آن اوبامای قدیمی باشد و اثری از باراک اوبامایی که مردم آمریکا میشناختند نبود. در مناظره دوم و سوم اوباما تلاش کرد تا باردیگر آن حس و حال گذشته را القاء کند و به جای اینکه سیبل میت رامنی در انتقادها باشد خود را یک نامزد جنگنده و مبارز نشان دهد. هرچند اوباما توانست با این اقدام در مناظرههای دوم و سوم پیشتاز شود اما هنوز هم او برای آمریکاییها آن نامزد پرامید سال ۲۰۰۸ نبود.
اوبامای آن زمان میخواست برای آمریکاییها همهچیز را «تغییر» دهد و با شعار «امید» زخمهای این کشور را در صحنه داخلی و بینالمللی التیام دهد. اوبامای جدید اما دیگر آن شور و هیجان گذشته را ندارد، لبخندش دیگر نمیتواند استادیومی پر از رایدهندگان را به وجد آورد. شاید او خودش هم میداند که خیلی از وعدههایش را با هزار و یک دلیل نتوانسته عملی کند. برخی اعتقاد دارند که او بیشتر از آنکه بتواند آمریکا را «تغییر» دهد خودش با ۴ سال زندگی در کاخ سفید «تغییر» کرده است.
در دوره قبل انتخابات ریاستجمهوری شاید او جوانی بود که سختیهای ریاستجمهوری و واقعیت تلخ و خشن سیاست را در این کشور لمس نکرده بود و تصور میکرد که میتواند همهچیز را آن طوری که تصورمیکند بسازد و عوض کند. او کمکم فهمید که رؤیاپردازیهایش با واقعیت سیاسی آمریکا تفاوت فاحش دارد. او در چهار سال ریاستجمهوری خود هدف سختترین حملات از سوی مخالفانش قرار گرفت و با مشکلاتی جدی دست و پنجه نرم کرد.
وقتی او به کاخ سفید رفت آمریکاییها با یکی از بدترین بحرانهای اقتصادی این کشور مواجه بودند. واقعیت این است که جوان پرامید سال ۲۰۰۸ هنوز هم نتوانسته بسیاری از مشکلات مالی این کشور را حل و فصل کند. نرخ بیکاری در این کشور همچنان بالاست و براساس آخرین آمارها بدهی دولتی این کشور به بیش از ۱۶ تریلیون دلار رسیده است. بسیاری عقیده دارند اوباما اکنون دیگر مانند رئیسجمهورها رفتار میکند: بیرحم و سرد؛ اینها ویژگیهایی است که رئیسجمهورهای آمریکا دارند. او در سالهایی که در کاخ سفید بوده دستور گسترش حملات هواپیماهای بدون سرنشین را همراه با کشتار کودکان و غیرنظامیان داده است.
ادامه فعالیت زندان گوانتانامو، برگزاری محاکمههای نظامی و صدور دستور ترورهای خارجی و صدها فرمان دیگر که شاید او زمانی آنها را تقبیح میکرد از دیگر دستورهای مستقیم او بهعنوان رئیسجمهور آمریکا بهحساب میآید. علاوه بر این او مجبور شده با دیگر عوامل قدرت آمریکا مانند دستگاههای اطلاعاتی،فرماندهان نظامی و شرکتهای بزرگ که ریاستجمهوریاش را احاطه کردهبودند وارد معامله شود. آنچه مشخص است اوبامای سال ۲۰۱۲ در عین سرسختترشدن در مواجهه با مشکلات و فراز و نشیبهای سیاسی، سردتر، ناامیدتر و محزونتر شده است. در آمریکا دیگر خبری از آن اوبامای سابق نیست. شاید خود اوباما هم این موضوع را فهمیده و به همینخاطر حالا دیگر با فهمیدن اوضاع سیاست در آمریکا وعدهها و شعارهایش را با دقت و تفکر بیشتری ارائه میدهد.
نامزدی از میان یک درصدیها
میت رامنی برای رسیدن به کاخسفید سالها در تلاش بوده است. در انتخابات سال ۲۰۰۸ او وقتی دید در مقابل جان مککین شانسی برای انتخاب بهعنوان نامزد جموریخواهان ندارد از رقابت کنار کشید. فرماندار سابق ایالت ماساچوست اما از همان زمان برنامهها و تلاشهایش را برای انتخابات امسال شروع کرد. او برای رسیدن به پست ریاستجمهوری حداقل ۵ سال است که بهصورت مستمر فعالیت میکند. رامنی علاوه بر اینکه فرماندار یک ایالت بوده یک شرکت مالی موفق را اداره کرده و توانسته با فعالیتهایش کمیته ملی المپیک آمریکا را از میان خاکسترها نجات دهد.
رامنی یکی از بنیانگذاران و مدیران شرکت مالی «بِین کپیتال» است و ثروت و سرمایهداربودن خود را بهخاطر فعالیتهایش در این شرکت میداند. این شرکت خصوصی در عرض چند سال به سودی عظیم دست پیدا کرد و توانست نام خود را بهعنوان یکی از موفقترین شرکتهای مالی آمریکا مطرح کند. داراییهای او و همسرش در سال ۲۰۰۷ بالغ بر ۲۵۰ میلیون دلار تخمین زده شد.
رامنی را علاوه بر اینکه بهخاطر ثروتش جزء یک درصد سرمایهدار این کشور میدانند درصورت پیروزی در انتخابات، اولین رئیسجمهور مورمون آمریکا خواهد بود. مورمون، یکی از فرقههای مسیحیت است که رامنی و خانوادهاش برای ترویج آن تلاش کردهاند. رامنی در سال ۱۹۶۶ در ادامه راه پدرش برای ۳۰ماه به فرانسه رفت تا فعالیت موروثی خانوادهاش را برای ترویج این فرقه انجام دهد.
رامنی که در سال ۱۹۴۷ در حومه دیترویت به دنیا آمد مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه بریگهم یانگ با نمره چهار از چهار گرفته و بعد از آن مدرک کارشناسی ارشد مدیریت خود را همزمان با دکتری در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد دریافت کرد. او خیلی سریع پیشرفت کرد اما در نخستین تلاش جدی سیاسی خود در انتخابات سنا در سال ۱۹۹۴ از ایالت ماساچوست، رقابت را به ادوارد کندی باخت. در سال ۲۰۰۲ نام او با برگزاری المپیک زمستانی در آمریکا مشهور شد. او یکی از مسئولان برگزاری این رقابتها بود و مدیریتش این رویداد را بسیار پرسود کرد. او در سال ۲۰۰۲ در انتخابات فرمانداری در ماساچوست پیروز شد ولی در سال ۲۰۰۶ دیگر نامزد این پست نشد. فرماندار سابق و پولدار آمریکا حالا جدیترین شانس خود را برای رسیدن به کاخ سفید امتحان میکند تا شاید سرنوشت سیاسی خود را برای همیشه رقم بزند.