از صدای زیبای او دهها صفحه گرامافون و نوار کاست پر شده و بین دوستداران موسیقی، دست به دست گشته است.
زمانی که عاشورپور جوان وارد صحنه موسیقی شد، با برخورداری از غریزه زبده هنری و نیروی پرشور زندگی، خیلی زود جایگاه خود را به عنوان یکی از پرچمداران جریان نوسازی تثبیت کرد و در نحوه مواجهه با ساختارهای صوتی، بومی، محلی و منطقهای، جایگاه نخست را از آن خود نمود.
درست از همین روست که موسیقی عاشورپور رنگینکمانی از مواد موسیقایی گوناگون است. عاشورپور جوان، خواه به فراست هنری و خواه به یمن شم هنری و یا آمیزه هر دو، صدای زندگی پیرامون خود را شنید و آن را در ساختاری واحد جمع کرد.
عاشورپور از همینرو عاشقانه از زندگی میگوید؛ عاشق کوه و دشت و دریا، عاشق روی زیبا، عاشق دوستی و صفا، عاشق لحظهها و از آرمان اقدام برای بهبود زندگی. برای نیل به این منظور باید صمیمی و ساده و بیپیرایه سخن گفت: راحت و روان خواندن تا بیشترین همراهان را کنار خود ببینی. عاشورپور در این مسیر دشوار، در جامعه هفتاد سال پیش ایران به موفقیتی تحسینبرانگیز دست یافته است.
اما این توفیق به همان اندازه که زاییده زیرساخت روحی و اندیشگی اوست، معلول یک غریزه زبده و نیز تسلط فنی او بر ابزارهای موسیقایی موردنیاز هم هست.
عاشورپور نه فقط نغمات محلی را درست میشناسد و میخواند، نه فقط با نحوه ادای سنتی کلام آشنا است، نه فقط دقیق و «کوک» میخواند، بلکه علاوه بر همه اینها شاید از اولین نمونه خوانندگانی است که با بهکارگیری نوعی کیفیت دراماتیک و تئاترال در خوانندگی، به قدرت تأثیرگذاری نغمات میافزاید.