گروه شهری: قلعه الموت یادآور یکی از دوره‌های پررمز و راز تاریخ ایران است؛ قلعه‌ای که بسیاری از گردشگران را نه‌تنها از گوشه وکنار کشور بلکه از اقصی نقاط جهان به منطقه کوهستانی الموت در قزوین می‌کشاند.

قلعه الموت

 با وجود این، شماری از مخاطبان در تماس با همشهری خواستار معرفی این قلعه شده‌اند. آنچه در پی می‌آید گزارشی است که طی آن قلعه الموت و طبیعت زیبای این بخش از کشور معرفی می‌شود.

منطقه‌ای برای پرواز عقاب‌ها

منطقه کوهستانی الموت، واقع در شمال استان قزوین، به‌دلیل گذرگاه‌های سخت و ناهموار از دیرباز تا‌کنون، کنج خلوتی برای حیوانات وحشی بوده است.

جنبندگانی که از هیاهوی شهرنشینی و زندگی آدمیان به‌ستوه آمده بودند، کم‏کم دریافتند که دره‌ها و قله‌های این منطقه بهترین زیستگاهند. پرواز عقاب‏ها در این منطقه بکر خود نشانی از امنیت قابل‌قبول برای زندگی حیوانات وحشی دارد زیرا عقاب درخصوص محل زندگی خود بسیار زیرکانه عمل می‌کند و در جایی که امنیت کافی نداشته باشد، لانه نمی‏سازد؛ از این رو همواره در بالای دره‌های ترسناک و پرتگاه‌ها و قله‌های سخت‏گذر به پرواز در می‏آید بی‌آنکه نگران حضور شکارچیانی از جنس آدم باشد. شاید به همین دلیل بوده که هزارسال پیش، گروهی از ناراضیان حکومتی به این منطقه روی آوردند و چندین دژ مکحم بنا نهادند که سال‌های سال، خاری بر چشم نیروهای نظامی سلجوقی بودند.

کمینگاه رازآلود حسن صبّاح واقع در شمال غرب تهران که به‌طور مستقیم راهی ندارد و تنها با دورزدن شهر قزوین می‌توان بدان راه یافت، از راه جاده‌ای دقیقاً 230کیلومتر تا دروازه خروجی شهر تهران فاصله دارد؛ منطقه‏ای به طول تقریبی 200کیلومتر که از شمال غرب قزوین تا نزدیک طالقان امتداد دارد و رازهای بسیاری در آن نهفته است. علاوه بر طبیعت زیبا و نابش، دژهای کهن اَلموت، لَمبِسر و غیره حکایت‏های فراوانی از گذشته‌ها دارند.

نام دژ الموت با نام حسن صبّاح چنان به هم پیچیده است که نمی‌توان یکی را بر دیگری برتری داد؛ مردی که در ری قدم به دنیا گذاشت و همانجا به کیش اسماعیلی درآمد او بسیار دانش‏آموخته و هوشمند و مدیری توانا در سازماندهی افراد بود. تا ۳۵سالگی در دستگاه حکومتی سلجوقیان کار دولتی داشت. پس از آن مجموعه سفرهایی به دمشق، قاهره، اصفهان، یزد، کرمان، طبرستان، ری و قزوین کرد و در ری تصمیم گرفت بر حکومت مرکزی بشورد.

وی به جای تصرف شهرها، دژهای کوهستانی را برای کانون مبارزات خویش انتخاب کرد. ابتدا دژ الموت قزوین و در گام دوم با همدست کردن مردم روستاهای منطقه الموت، دژهای دیگری را به‌دست آورد. حسن صباح 35سال در دژ الموت زیست. پیروانش او را «سیدنا» می‏خواندند. وی چهارشنبه سوم خرداد سال 513خورشیدی (بیست و سوم‌ماه می ۱۱۳۴ میلادی) در سن90سالگی درگذشت.

تلفیقی از هنر انسان وطبیعت

دژ الموت تلفیقی از هنر انسان و طبیعت است. نیمچه کوهی که از کوه‌های بزرگ جدا افتاده و سه‌طرف آن با شیب بسیار تندی به زمین می‏رسد و از نمای شمالی به شتری خوابیده می‏ماند. از سه‌جهت آن، هیچ حیوان چهارپایی نمی‌تواند بالا برود چه رسد به انسان.

ارتفاع تقریباً یکصدمتری‏اش، کم از آسمانخراش‏های امروزی ندارد. تنها راه بالا رفتن از آن ضلع شمالی است که چندان آسان هم نیست و با توجه به ساخت‏ و سازهای اسماعیلیان، فقط افراد ورزیده می‌توانستند از آن بالا بروند. امروزه این بخش توسط سازمان میراث فرهنگی پله‏گذاری شده تا بازدیدکنندگان به‌راحتی بتوانند به گردش در بالای دژ بپردازند.

در دوران صفوی، از این دژ به‌عنوان تبعیدگاه مخالفان سیاسی استفاده می‏شد. در دوران قاجار به‌دلیل گنج‏یابی سودجویان، آسیب زیادی به آن رسید و همچنین از مصالحش برای ساخت‌وساز املاک و روستاهای مجاور استفاده شد. در دوره 170ساله حضور اسماعیلیان، دژ حسن صبّاح دست‌کم سه دوره ساخت‌وساز عمده را پشت سر گذاشت. بخش‌هایی از مسجد و مولاسرا پس از کاوش‏های باستان‌شناسی میراث فرهنگی، هم‌اینک از دل خاک بیرون آمده که نشان‌دهنده جلوه‌هایی از معماری دوره سلجوقی است.

درسال 636خورشیدی (1257میلادی)، هنگام زمامداری رکن‏الدین خورشاه، آخرین فرمانروای اسماعیلیان، دژ الموت به‌دست هلاکوخان مغول افتاد. وی دستور داد تا این دژ باشکوه را که نزدیک به دوقرن مراکز قدرت فرمانروایان عرب و ترک را به لرزه درمی‏آورد، با خاک یکسان کنند.

دریاچه اُوان

دریاچه زیبای اُوان با طول 325و عرض 275متر در دامنه کوه خشچال و میان چهار روستای اوان، وَربُن، زَواردشت و زرآباد در ارتفاع 1800متری از سطح دریا واقع شده است. این دریاچه با حضور نماینده سازمان ملل و برافراشتن پرچم سازمان ملل و پرچم ایران، رسماً به‌عنوان قطب گردشگری جهان اعلام شده است.

عکس و گزارش: هوشنگ سامانی

کد خبر 190999

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز