گروه ادب و هنر- ندا انتظامی: مرتضی احمدی بسیار خوش سخن است؛ به اندازه‌ای که می‌توان ساعت‌ها با او حرف زد تا او از گذشته‌ها با جزئیات بگوید.

 او چندی پیش کیک تولد 88سالگی‌اش را همراه با رونمایی از آلبوم «صدای طهرون قدیم 2» برید. او در این مجموعه و مجموعه پیشین ترانه‌های تهران قدیم را خوانده بود. با این هنرمند خوش‌خلق درباره گذشته و امروز حرف زدیم.

  • چه شد که سراغ «صدای طهرون قدیم» رفتید؟

من بچه جنوب تهران هستم و یک چیزهایی خواه ناخواه مربوط به ما می‌شود. به‌خصوص فرهنگ جنوب تهران که ما در این فرهنگ بزرگ و با آن مانوس شدیم و مدرسه رفتیم. خانواده من آنجا زندگی و ازدواج کردند و از دنیا رفتند. خواه نا خواه ما کشش وعلاقه عجیبی به زادگاه خودمان یا همان جنوب شهر داریم. زمانی که من وارد کارهای هنری شدم یکی از چیزهایی که من خیلی دوست داشتم ترانه‌های کوچه باغی بود که آواز قشنگ و خوشی بود که بچه‌های جنوب شهر می‌خواندند.

  • و شما هم آن را پیگیری کردید؟

آن زمان دخترها و پسرها به هم نزدیک نمی‌شدند، یک نگاه به‌هم کرده بودند خاطرخواه همدیگر می‌شدند و بقیه‌اش هجران و غم بود. آدم‌ها حیا داشتند. صداهای آن دوران از کودکی با ما همراه بود و من جذب این آوازها شده بودم و برایم جالب بود بدانم که این صداها از کجا آمده است. بنابراین به‌دنبال این قضیه رفتم و پیدایش هم کردم که متأسفانه هنوز چاپ نشده است و یکی دیگراز موارد مورد علاقه من ضربی‌خوانی بود. من به هر طریقی خودم را به منابع اصلی می‌رساندم. یادم هست که وقتی دسته آنها می‌آمد توی کوچه ما من خودم را پشت‌بام به پشت‌بام به این دسته‌ها می‌رساندم و به اشعارشان گوش می‌دادم و برایم جالب بود که چرا مردم به موسیقی آنها توجهی نشان نمی‌دهند به همین دلیل دنبال اینها رفتم و ریشه کار آنها را پیدا کردم و به این نتیجه رسیدم یکی از دلایلی که ضربی‌خوانی مورد توجه مردم قرار نمی‌گیرد این است که شیرین و گرم نیست اما من ضربی خوانی را تغییر دادم و به آن آواز اضافه کردم.

  • برای مردم هم اجرا کردید؟

سال 1321من ضربی خوانی با سبک خودم خواندم و خیلی از آن استقبال شد.

  • با پیش‌پرده‌خوانی متفاوت است؟

برای پیش پرده خوانی شاعر شعر می‌گفت و ریتم و ملودی داشت. حتما هم باید ارکستر باشد و جلوی پرده تئاتر آن را می‌خواندند، اما ضربی‌خوانی آزاد است و ملودی ندارد. با یک ضرب هم می‌شود آن را خواند. در سال 1327رسما رفتم رادیو و کارم را شروع کردم و مردم از آن استقبال کردند.

  • سرانجام هم تصمیم گرفتید که این کارها را منتشر کنید؟

من در این فکر بودم که این آثار را ضبط کنم که وزارت ارشاد مجوز نشر آن را نمی‌داد. شاید 60یا 70تا باشد. با خودم فکر کردم که اگر من بمیرم اینها از بین می‌رود، بنابراین فکر کردم چگونه می‌توان این آثار را حفظ کرد، برای همین تصمیم گرفتم که این آثار را ضبط کنم. بالاخره بعد از چند سال این کارها را ضبط کردم. بعدها مؤسسه بتهوون این کارها را از من گرفت تا مجوزش را از ارشاد بگیرد. سرانجام با فاصله زمانی این کارها بیرون آمد. اما اجازه ندادند اشعار با موسیقی ضبط شود و تنها با ضرب ضبط کردیم کمی هم دایره زنگی به کاراضافه کردیم و دسته جمعی کر خواندیم.

  • قبلاً پیش پرده خوانی و ضربی خوانی نقش مهمی در تئاتر داشتند، هم نکاتی را می‌گفتند که شاید در تئاتر قابل گفتن نبود و هم مابین تعویض صحنه‌ها مخاطب را سرگرم می‌کرد، با توجه به نقش مؤثرش چرا پیش پرده خوانی در تئاتر منسوخ شد؟

منسوخش کردند. این کار را دولت و ساواک آن زمان کردند. پیش‌پرده‌خوانی جنبه سیاسی و جنبه اعتقادی شدید داشت و حکومت وقت از این اشعار خوشش نمی‌آمد. ما در پیش پرده خوانی به قوام‌السلطنه، علا و شاه انتقاد می‌کردیم و آنها از این انتقادات خوششان نمی‌آمد. جز من هیچ‌کس این‌کارها را نمی‌کرد. خواندن این پیش‌پرده‌ها جرأت می‌خواست، اما من این‌کار را می‌کردم؛ «یارو که شده وکیل مردم/ بدتر شده از هزارتا کژدم» این پیش پرده خوانی به وکلا و مجلس برخورد و کار به شکایت کشید. اینها انتقادات درستی بود اما دولت نمی‌پذیرفت یا پیش پرده حمال بازار که من می‌خوانم که «حمال بازارم خانم‌ها و آقایون» وسط آن می‌خواندم «لفظ حمال نگویم به وکیل و وزیر تا به حمال ستمدیده جسارت نکنم» که به وکیل و وزیر بر می‌خورد. یک‌بار این پیش پرده را جلوی عده زیادی در تبریز خواندم که مسئولان هم در سالن بودند که به‌خاطر آن کشیده محکمی خوردم که مردم تبریز شبانه من را راهی تهران کردند. از این چیزها زیاد دیدم. به همین دلیل پیش پرده خوانی تعطیل شد.

  • پیش پرده خوانی به شرایطی نیاز داشت که متولد بشود. اگر مجددا پیش پرده خوانی راه‌اندازی شود، فکر می‌کنید که مخاطب از آن استقبال کند؟

خیلی خوب از آن استقبال می‌شود، شک نکنید. پیش پرده خوانی به خیلی از مسائل روز جامعه و انسانی هم می‌پرداخت که منطبق با مسائل امروزی است. انتقاداتی که مردم با جواهر عوض نمی‌کنند. 112ترانه و پیش پرده بوده که من همه را نگهداری و در قالب یک کتاب جمع‌آوری کردم. در این کتاب پیش پرده‌ها را با اسم آهنگساز، ترانه خوان، شاعر و نت‌ها را جمع‌آوری کردم.

  • در آستانه چاپ است؟

نه. هنوز به ارشاد تحویل نداده‌ایم. من در کتاب توضیحات کافی در مورد کارها و نقش آن و حتی مخالفت‌های دستگاه پهلوی داده‌ام و گفته‌ام که حکومت سابق جلوی آن را گرفت. این کتاب بخشی از هنر ماست و باید در میان مردم باشد تا مردم بدانند که ساواک چه جنایت‌هایی کرده است و فرمانده نظامی چه بلایی سر مردم آورده است. هنرمندان ما به این کارها نیاز دارند چرا که این بخشی و گوشه‌ای از موسیقی ملی ماست.

  • در مراسم تولدتان اشاره کردید که بعد از شما کس دیگری پیش‌پرده‌خوانی نمی‌کند، به‌عبارت دیگر هنرمند برای این هنر تربیت نشده است.

من و عزت‌الله انتظامی و چندنفر دیگر همیشه پیش پرده سیاسی می‌خواندیم. کس دیگری جرأت خواندن پیش پرده سیاسی را نداشت. یک‌بار عزت‌الله انتظامی پیش پرده سیاسی خواند روی صحنه کتکش زدند. هرچی ما می‌خواندیم جلوی ما را می‌گرفتند اما من کار خودم را می‌کردم. اگر وزارت ارشاد به این مسائل دقت کند حتما برای چاپ این کتاب اقدام می‌کند. اگر این کتاب چاپ و شرایط ایجاد بشود، قطعا هنرمندان زیادی جذب این کار می‌شوند؛ چرا که بخش درآمد‌زایی خوبی هم دارد، البته در آن زمان ما در مجالس خصوصی شرکت نمی‌کردیم و معتقد بودیم که ما بچه تئاترهستیم و متعلق به تئاتریم.

  • پیش پرده خوانی و ضربی خوانی یکسری تکنیک‌ها دارد که شما به مرور زمان آن را آموخته‌اید. آیا این تکنیک‌ها را به کسی یاد داده‌اید؟

کسی الان جلو نمی‌آید، اما اگر شرایط مهیا شود، قطعا می‌توان آن را آموزش داد. اگر این شرایط مهیا شود، من خودم آن را می‌خوانم. چیزی از صدای من کم نشده است. پیش پرده خوانی مثل آواز نیست، بلکه بازیگری دارد. مثلا بازاریه، گردو فروشه، درشکه چی است که باید لباسش و وسایل صحنه‌اش با شخصیت‌اش هماهنگ باشد و حرکت کند نه اینکه جلوی میکروفون بایستد بلکه باید در صحنه حرکت کند. پیش‌پرده‌خوانی تکنیک بازیگری نیاز دارد. به‌نظرم خیلی‌ها این کار را دوست دارند و فقط شرایط آماده نیست.

  • اما ارتباطتان را با تلویزیون نگه داشتید.

تلویزیون خیلی بهتر است. رادیو از تلویزیون خیلی عقب‌تر است. یکی دستمزد است که به کسی دستمزد نمی‌دهد. نگاه کنید که از اول انقلاب چند نفر به برنامه صبح جمعه با شما اضافه‌شده‌اند اما بعد ازمدتی رفته‌اند.

  • شما برای نسل ما خاطرات خوبی را رقم زده‌اید. ازجمله گویندگی در نقش روباه کارتون «پینوکیو»، علا‌الدین در «سندباد» که ما هر وقت به آن فکر می‌کنیم صدای شما را به یاد می‌آوریم و کلی هم آلبوم‌های داستانی برای کودکان و نوجوانان، اما این روزها برای کودکان و نوجوانان کم کار می‌کنید.

زمانی که کار خوب نمی‌خواهند، چرا ما جلو برویم؟ این یعنی چی؟ یعنی برو کنار، خب من هم کنار رفته‌ام. اما من کار برای کودکان را دوست دارم. زمانی که از من می‌خواهند کاری برای کودکان بخوانم، می‌گویم چشم. نمی‌گویم چقدر پول می‌دهید چون برایم مهم نیست. من عاشق کودکان هستم. من کار کودک را کنار نگذاشته‌ام، گذاشتنم کنار. نمی‌خواهم ادعا کنم، اما آیا بهتر از ما دارند؟

کد خبر 191235

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز