بهگفته وزیر، اصناف قانونی که در این مدت به ثبت رسیدهاند به فعالیت خود ادامه میدهند و خانه سینما هم هیچگونه حقی برای مداخله در امور اصناف ندارد. اگر کمی به عقب بازگردیم میبینیم که ایرادهای گرفته شده به اساسنامه خانه سینما که در نهایت به تعطیلی این تشکل صنفی منجر شده، ارتباطی با این موضوع که در جامعه اصناف سینمایی کشور نباید فعالیت صنفی صورت گیرد، نداشت.
ثبت قانونی اصناف هم پس از بستهشدن خانه سینما مورد پیگیری وزارت ارشاد قرار گرفت. از سوی دیگر متولیان اساسنامهای که این روزها برای بازگشایی خانه سینما نوشته میشود سینماگرانی هستند که اختلافنظر جدی در مورد شرح وظایف این تشکل با وزارت ارشاد دارند و با این روند بدیهی است که اساسنامه تازه خانه سینما هم مورد تأیید قرار نگیرد. در واقع آنچه مطلوب مدیران سینمایی است همان باشگاه سینماست که در آن تنها باید مراسم بزرگداشت و تجلیل صورت گیرد. حالا این باشگاه میتواند هراسمی داشته باشد و حتی خانه سینما نامیده شود ولی فعالیت صنفی خط قرمز مدیران ارشاد برای بازگشایی این تشکل است. این در حالی است که بازگشایی خانه سینما با دستور مستقیم رئیسجمهور مورد پیگیری قرار گرفته و قرار بوده اساسنامهای که محل مناقشه است مورد بازنگری قرار گیرد نه اینکه شرط اصلی و علت وجودی خانه سینما زیر سؤال برود. در چنین شرایطی و با توجه به مواضع صریح وزیر ارشاد، مدیر سازمان سینمایی و دیگر مسئولان سینمایی در خصوص ماهیت خانه سینما، بعید به نظر میرسد این داستان تا پایان عمر دولت دهم سرانجام بیابد.
اتفاق قابل پیشبینی تدوین اساسنامهای تازه است که ارشاد با آن مخالفت خواهد کرد و دوباره همه چیز سر جای اول خود بازخواهد گشت. سیاستهای تشویقی دولت برای آنچه ثبت قانونی اصناف خوانده شده در عمل تنها به انشقاق بیشتر صنفهای سینمایی و سینماگران دامن زده است. با این وضعیت خانه سینما تنها در صورتی میتواند بازگشایی شود که مبدل به شیری بییال و دم و اشکم شده باشد؛ مکانی که در آنجا مراسم یادبود، تجلیل و جلسات نقد و بررسی فیلم و خلاصه هراقدامی جز فعالیت صنفی انجام شود. خاصیت تأسیس چنین مکانی برای ارشاد این است که اصناف تبدیل به جزایری منفصل و منفرد از یکدیگر و در مواردی صنفهای دولتساخته و بهفرموده میشود و وقتی جایی هم برای تجمیعشان وجود ندارد خیال دوستان کاملاً راحت میشود. اما اینکه جامعه سینمایی کشور تا چه اندازه با چنین اقدامی موافق است و سینمای ایران از چنین رویکردی چه سودی میبرد نکتهای است که پرداختن به آن خود میتواند موضوع مقالهای دیگر باشد.
مختصر و مفید همین را باید گفت که با چنین مواضع و سیاستگذاریهایی داستان خانه سینما همچنان به صورت کلافی پیچیده باقی میماند و در آینده تنها باید شاهد تداوم دعواهای فرسایندهای باشیم که طی سه سال اخیر زخمهایی عمیق به پیکره سینمای ایران وارد کرده است.