تجربه مواد را از دوران سربازی به یاد دارد! و در حال حاضر مدت 5 سال و 3 ماه است که پاک ماندن را تجربه میکند. حاصل نشست با او آشنایی با شناخت شیوههای ترک اعتیاد در روند گامهای 12گانه انجمن NA بهویژه گام 8 و 9 است. او در ابتدا در خصوص این دو گام میگوید:
«در گام هشتم فهرستی از تمام کسانی که به آنها صدمه زدهایم تهیه کرده و خواستار جبران خسارت هستیم. در گام نهم با ماهیت مفهوم «آزادی» به اصل رهایی میرسیم، روابطم کامل و پربار میشود و دیگر در زندگیام به کمبودهای مالی و حتی عاطفی فکر نمیکنم چون دعوت به زندگی را پذیرفتهام.
* در گام هشتم فهرستی از تمام کسانی که به آنها صدمه زدید تهیه کرده و خواستار جبران خسارت از تمام آنها میشوید. این گام چه تفاوتی با گام چهارم که ترازنامه اخلاقی است دارد؟
- گام هشتم آغاز یک فرآیند است که به ما اجازه میدهد تا خود را با دیگران مساوی احساس کرده و بهجای احساس گناه و خجالت در چشم دیگران نگاه کرده و سر خود را بالا نگه داریم، دیگر نیاز نیست که از کسی دوری کنیم و به خاطر اهمال یا غفلت در انجام مسئولیت از تنبیه شدن بترسیم. در گام چهارم من ابزار لازم را جهت شناخت خود و اطلاعات مورد نیاز برای دوست داشتن پیدا میکنم و در گام هشتم نیز تشخیص صدماتی است که من باعث بهوجود آمدن آن شدهام. سؤال این است که آیا من در صدمه زدن قصدی داشتم یا نه؟ نکته اصلی این است که احتمالاً بعضی از این صدمات را نتوانم جبران کنم.
* آیا تنها به صدماتی که زدهاید میپردازید یا اینکه دیگران هم در این فرآیند نقش دارند؟
- در دوران مصرفم من به دیگران صدمه زدهام و بالطبع دیگران بهویژه خانوادهام از من ضربه و صدمات عاطفی و روانی خوردند. گام هشتم به تشخیص این صدمات کمک میکند که فرقی ندارد به واسطه خشم، بیدقتی و یا ترس باعث رنجش آنها شده باشم. آنچه که مهم به نظر میآید رفتارهایی است که من بر اساس خودخواهی، ناصادقی، تکبر یا هر نقص اخلاقی بروز دادهام.
* به هدفی که در این تغییر دنبال میکنید تا چه حد نزدیک شدهاید؟
- پاک کردن و زدودن آثار خساراتی که وارد کردهام و در نهایت رسیدن به بهبودی روحانی؛ اینکه خود را ملزم به انجام یکسری از کارهایی بکنم تا بتوانم در اکنون و امروز زندگی کنم و البته نکته قابل اهمیت اینجاست که من و دیگر دوستان در حال بهبودیام نمیتوانیم تمام فهرستمان را در خاطر خود نگه داریم. من باید نام تکتک افراد را بنویسم و سپس آنچه که درباره جبران خسارت آموختهام را مرور کنم. حتی نیاز است که به قدم چهارمی که به عنوان ترازنامه تهیه کردهام رجوع کنم و تا آنجا که ممکن است اطلاعاتم را در این خصوص بالا ببرم.
* تداعی این خاطرات سخت است. وقتی فهرست خود را برای راهنمایتان میخوانید او در قبال این فهرست چه مسئولیت و نقشی را بر عهده دارد؟
- بعضی از اسامی فوراً به مغزم خطور میکند اما بعضی دیگر را ممکن است از یادم برده باشم و تنها آن واقعه را به یاد آورم و حتی گیج کننده نیز به نظر آید. در اینجاست که با راهنمایم مشورت میکنم و او به من گوش میدهد، توصیه میکند که مسایل را از نگاه دیگران نگاه کنم.
* و این شما را برای ورود به گام نهم آماده میسازد اینطور نیست؟
- بله، چون در این گام یعنی گام نهم تا هر جا که امکان دارد افرادی را که در لیست خودم وارد میکنم راضی می کنم و در صدد جبران برمیآیم تا دیگران مرا بپذیرند و به بیداری روحانی برسم و احساس آزادی کنم. گام نهم، گامی نیست که بتوان خیلی شسته و رفته و مرتب در یک چارچوب زمانی گنجاند. به عبارتی در گام هشتم وقتی فهرستی برای جبران خسارتهایمان نوشتیم نمیتوانیم بگوییم که در گام نهم جبران این خسارتها را شروع کرده و سپس یکی یکی روی هرکدام که جبران کردیم یک خط میکشیم. من باید به یاد داشته باشم که جبران خسارت یک جا تمام نمیشود!
* آیا مفهوم «جبران خسارت» در گام نهم معنای خاصی دارد؟
- در گام نهم، نهایت تلاش من باید در این مورد باشد که دیگر قرض و بدهی که قادر به پرداخت آن نیستم به بار نیاورم. در این گام نکته کلیدی در «تمایل» است. یعنی تمایل را به مرحله عمل میرسانم و این مستلزم آگاهی از خطاها و مشکلاتی است که باعث شکلگیری آن نشدهام و با بررسی آنها باید انتظار وقوع حوادثی را نیز در آینده داشته باشم!
* گام نهم تمرینی برای گامهای قبلی است؟
- بررسی صادقانه نیاز تمام این گامهاست، وقتی ترازنامه اخلاقی را در گام چهارم نوشتم و در گام پنجم بدان اقرار کردم و غرورم را در گامهای شش و هفت کنار گذاشتم و بالاخره نگاه واقعبینانهای که اکنون به آزارهایی که رساندهام بیندازم به تمامی دست به دست یکدیگر داده و فروتنی ما را زیادتر میکند و در نتیجه برایم انگیزه کافی ایجاد میشود تا گام نهم را به انجام برسانم، پاسخ پرسش شما با توضیحاتی که دادم «بلی» است.
* در گام نهم آیا ترس از جبران خسارت وجود دارد؟ آیا نمیترسید که این افراد شما را طرد کنند یا انتقام بگیرند؟
- باور اینکه تجاربی از این دست امکان دارد به ضررم تمام شود قدری سخت است و مسلماً احساس شکست و سرخوردگی میکنم. حتی موجب ترسم نیز میشود، اما اگر هدفی که در گام نهم متمرکز است بر روی آن دقت و عمل کنم به نکات مهمی چون، ثابت قدم بودن ترمیم یا اصلاح و جبران یا همان تلافی میرسم.
* و این همان نتیجهای است که از گام نهم بهدست میآورید؟
- این گام، فروتنی، گذشت، محبت و از خود گذشتگی به ما میآموزد. اکنون باید شروع به شفا یافتن از اعتیاد کنم. با پشیمانی و افسوسهای گذشتهام زندگی نکنم، ممکن است گاه به گاه به دلایلی از مسیر خود منحرف شوم، اما در گام دهم فرصت مییابم که دوباره خود را پابرجا کرده و قدم به پیش بردارم.
* آیا تا به حال شده که رودررو دست به جبران خسارت بزنید یعنی بهطور مستقیم با طرف مقابلتان وارد عمل شوید؟
- راستش نه، چون علیرغم اینکه سعی میکنم شهامت داشته باشم و نترسم، اما در واقع میترسم، اگر مستقیم بروم با کسی که به او سالها پیش خسارت زدهام صحبت کنم، نمیدانم چه اتفاقی پیش خواهد آمد، شاید شرایطم از قبل بدتر شود! مثلاً اگر من از کسی دزدی کرده باشم ممکن است بروم و بگویم من از شما دزدی کردم (برای مثال 10 سال پیش) حالا آمدهام هم عذرخواهی کنم و هم پولتان را برگردانم. در درجه اول من باید شرایطم را به کمک راهنمایم بررسی کنم که آیا آمادگی چنین کاری را دارم. اینکه در طرح چنین مشکلی بهترین راه ورود برای انجام این جبران خسارت کدام است، آنگاه راحتتر میتوانم اقدام کنم.
* به نظر میرسد که برای جبران خسارت بهطور رودررو باید منتظر هرگونه عکسالعملی باشید؟
- ببینید، شخص مورد نظر، اصولاً حاضر نیست که جبران خسارت مرا بپذیرد! در چنین شرایطی این من هستم که باید تشخیص دهم مسئولیت من کجا ختم خواهد شد! اگر او میخواهد تا آخر عمرش از من دلخور و عصبانی باشد، من فقط میتوانم برایش دعا کنم و اگر با چنین خسارتی مشکل دارم راهنمایم بهترین کسی است که میتواند کمکم کند. شاید راه و روش بهتری را با هم پیدا کنیم و البته تنها خداوند است که در این راه از او میخواهم مرا یاری کننده باشد.
* میتوانید بهترین احساسی که در طی کردن گام نهم بهدست میآورید را بیان کنید؟
- رسیدن به مقام والای انسانیت! اینکه دیگر به رفتارهای قبل خود بازنمیگردم و روز به روز دارم تغییر میکنم. هرچه بیشتر با افرادی که به آنها خسارت وارد کردهام روبهرو شوم بیشتر متواضعتر میشوم. فروتنی را پیشه میکنم. میآموزم که نسبت به دیگران بیتوجه نباشم و پیش از سخن گفتن یا عمل کردن باید فکر کنم و این باید جزیی از طبیعت زندگیام شود و این یعنی درس از خود گذشتگی و همین رویه است که مرا به آزادی میرساند.
* در مورد جمله آخر خود بیشتر توضیح دهید.
- ماهیت گام نهم «آزادی» است، تمام مجموعههای رفتاری من وقتی احساسی مثل خجالت، گناه، دزدی، دروغگویی و ... دارم در این گام رهایی مییابند روابطم کامل و پربار میشود، دست به کنترل نمیزنم، کمک میگیرم و اینکه در زندگیام اگر کمبودهای مالی و... دارم به آن فکر نمیکنم و بهطور مرتب به گامهایی که قبلاً به واسطه آن به رهایی و آزادی امروز رسیدهام فکر میکنم و قدر آن را میدانم چون دعوت به زندگی را پذیرفتهام.