از جمله مهمترین آنها میتوان به مراسم بیل گردانی شهر نیمور، اهو اهو روستای خورهه، جشن کوسه ناقلدی یا جشن سده روستاهای استان مرکزی، مراسم ازدواج، شب چله، اولین برف زمستان در اکثر مناطق استان، مراسم کردعلی شهرستان خمین، مراسم باران خواهی تفرش، مراسم عید فطر و قربان، عید غدیر و عید نوروز، مراسم نخل گردانی عاشورا تفرش و مراسم تعزیه و عزا و انواع بازیها و رقصهای محلی، اشاره کرد.
در شب چله خانوادههای فامیل و عروس و دامادها به خانواده بزرگترها میروند و در آنجا بعد از خوردن شام، انواع میوه و شیرینی صرف می کنند و تا نیمه های شب شعر، قصه و کتاب حافظ می خوانند، در این شب هفت نوع خوراکی و تنقلات از جمله هندوانه میخورند.
خانواده های داماد که دختری را به نامزدی پسرشان انتخاب کرده اند، هدیه ای برای او می فرستند. در اکثر روستاها در شب چله گوسفندی را که در فصل بهار و تابستان پروار کردهاند ذبح کرده و برای مصرف میهمان شام می پزند.
آیین شب یلدا در استان مرکزی از دیرباز در سه شب متوالی با عناوین شب "چله بزرگه"، "چله وسطی" و" چله کوچیکه" برگزار میشده و خویشان و دوستان سفرهای از مهر را میگشودند و از هر دری سخنی میگفتند.
یکی از آیینهای ویژه یلدا، در استان مرکزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شبهای چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور کرسی چوبی جمع میشدند و به قصههای بزرگترها گوش میدادند.
زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شبهای چله در تکاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا می کردند و برای گذران ساعات خوش در کنار فامیل لحظه شماری میکردند.
آنان در سینیهای قدیمی مسی درفضای دوده گرفته آشپزخانه های قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه، انگور، تخمه و نخودچی کشمش، و خرما را مهیا میکردند.
در این شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شکر درپای سفره، همگان در کنار هم،از شادیها و غمها، موفقیتها، اعتقادات، امیدها و بیم هاشان میگفتند. بزرگترها و ریشسفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستان های کهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل میکردند.
در شب یلدا، بزرگترها با کودکان هم بازی میشدند،"پر یا پوچ"دزد بازی و مشاعره از جمله بازیایی است که در شب چله در مناطق مختلف استان مرکزی با مشارکت همه اعضای خانواده رواج داشت.
در منطقه ساوه از مراسم بسیار زیبا و پسندیده مردم در این شب، فرستادن هدیهای از طرف خانواده داماد برای خانواده عروس است. این هدایا معمولاً شام، میوه، شیرینی و غیره است. خانواده عروس نیز در ظروف هدایا یک جفت جوراب یا دستکش پشمی به عنوان پاسخ به حرمت خانواده داماد می گذارند.
یکی دیگر از مراسم شب چله مردم این استان کشتن گوسفند مخصوصی به نام «اتلیک» است. روستاییان این نوع گوسفند را در فصل تابستان از بین گوسفندان خود جدا می سازند و به خوبی آن ها را پروار می کنند تا برای زمستان خوب چاق و فربه شوند.
به محض این که زمستان فرا رسید، گوسفندان پروار را سر می برند و از آن غذای بسیار لذیذی برای شام شب چله تهیه میکنند. این شام را در اصطلاح محلی «اتلیک شامو» مینامند. در ضیافت این شام معمولاً هر خانواده همسایه ها و بستگان نزدیک خود را دعوت میکند.
غذای مخصوص این شام جگر و دل و قلوه گوسفند است که با سیب زمینی سرخ شده تهیه می شود و به آن «جزلاق» می گویند. جزلاق در واقع همان غذای جغول بغول معروف است.
شربت شیره انگور که به آن سرکه معمولی می افزایند، زینت بخش سفره شام شب چله است. این شربت به نام ترشی شربت مشهور است.
مراسم شب چله در روستاها و شهرهای استان با اندکی تفاوت بدین گونه برگزار میشود. مردم شهر مأمونیه در شب چله گوسفندی را ذبح کرده و شام کله پاچه را میخورند.
در روستای «چناقچی بالا» از توابع مأمونیه ، در شب چله ارامنه در کلیسا تجمع می کنند و پس از دعا خواندن، آن هایی که تازه داماد شده اند، در حیاط یا جلوی کلیسا آتش روشن کرده و هرکس مقداری از آتش را برداشته و به خانه خود می برد و از روی آن می پرند.
یک نفر تمامی ارامنه را دعوت می کند و آن شب را جشن می گیرند. در محلات در این شب افراد خانواده دور هم جمع میشوند و شاهنامه یا کتاب امیر ارسلان نامدار را می خوانند.
در «چهل رز» و نیم ور در شب یلدا سفره هفت سین درست می کنند و در آن هفت نوع خوراکی که با حرف «سین» شروع میشود مانند سنجد، سیب، سه پستان، سمنو، سرکه و سبزی می گذارند.
در شهر دلیجان در شب چله کدو حلوایی را قطعه قطعه کرده و آن را با آب می پزند و آن را به عنوان دسر حتماً تناول میکنند. یکی دیگر از خوراکی هایی که حتماً در این شب می خورند، زردک (هویج زرد، هویج بومی) است.
آن را مثل کدو می پزند و یا آن را به صورت خام می تراشند و ریش ریش می کنند و سپس آن را می خورند. آنان معتقدند باید حتماً روی آن آب خورد، چون بر این باورند که زردک می گوید : آبم بده تا توی آبت اندازم.