مختارپور، یک فرد اصولی است. شاید این برمیگردد به تحصیلات تخصصی او (فلسفه) که قاعدتا افکار و رفتار آدمی را در چارچوبی منطقی قرار میدهد.
برای خود من جالب بوده است که در رفاقت 15-14ساله با او گهگاه و در مواجهه با موضوع خاصی اختلاف نظر داشتهایم ولی مشی و منش منطقی او در تحلیل پدیدهها همواره مخاطب را به احترام وا میدارد. او البته دل در گرو حقیقت دارد و شاید هنوز نمیتواند تفاوتهای بعضا فراوان واقعیت با حقیقت را هضم کند!
مختارپور آدم با سوادی است. او کتاب زیاد خوانده و میخواند که در عصر و کشور ما فضیلت کمی نیست. وقتی میخواهیم بگوییم کسی بیسواد است، کافی است بگوییم کتاب نمیخواند!
چنین افراد و مسئولانی دانستههای اندک خود را از بولتنها به دست میآورند و از لذت بهرهگیری از مصب تولید اندیشه بیبهرهاند. با این حساب وقتی میگوییم مختارپور، زیاد کتاب میخواند به معنای آن است که عملا به یک چارچوب فکری منسجم و قابل احترام رسیده است که البته گوهر کمبهایی نیست.
بسیاری را دیدهام که با فیلم یا کتابی مخالفت میکنند اما آن فیلم را ندیدهاند یا آن کتاب را نخواندهاند. مختارپور در زمره معدود آدمهایی است که حتی اگر با یک محصول فرهنگی مخالف است اولا آن را دیده و ثانیا با یک مبنای دقیق و به دور از نگاه سیاه-سفید مرسوم تحلیل میکند و جالب اینجاست عمده تحلیلهای او از زاویه جدیدی است که پیشتر نشنیدهاید.
او البته آدم صریحی است، اما صراحت نه به معنای بیادبی که متأسفانه از آسیبهای فرهنگ عمومی ماست. او صراحت دارد و بنابراین از رذایلی چون نفاق یا تملق به دور است.
او البته از ابتدای پذیرش معاونت مطبوعاتی و سایر نقشهای غیررسمی ولی موثر در وزارت ارشاد و حتی پیشتر از آن، با تنی رنجور و با مشت مشت داروی روزانه کار میکرد، اما شاید نگرانیها یا انتظاراتی که ناشی از همان نگاه ا صولی است بیماریاش را شدت بخشیده و عملا او را مجبور به استعفا کرده است.
برای مختارپور که کارنامه قابلقبولی از خود به جا گذاشته، بازگشت به حوزه فکر و مطالعه و تولید اندیشه بار دیگر اغتنامی است که همواره حسرتش را داشت، اما نبود امثال او برای مدیریت فرهنگی کشور یک ضایعه است و امید میرود او را هر چه زودتر در مراکز تأثیرگذار ببینیم.
* نماینده مدیران مسئول در هیأت نظارت بر مطبوعات