رسانهها و مطبوعات پرشمار ما که از قضا بهطور روزانه یا هفتگی صفحاتی از خود را به موضوع کتاب و کتابخوانی اختصاص میدهند تاکنون نتوانستهاند خود را بهعنوان راهنمایی برای شناسایی و معرفی کتابهای فاخر و ارزشمند فرهنگ کشور نشان دهند و اگر این کار را کردهاند همواره مقطعی، موردی و بدون درنظر گرفتن استانداردهای لازم برای داوری و سنجش چنینکاری بوده است. این است که همواره در معرفی کتابهای برتر یک سال کامل، پای سلیقهها به میدان آمده و کمتر گروهی را میتوان تصور کرد که روی چند اثر تحسینشده توافق داشته باشند. در چنین شرایطی جوایز دولتی و خصوصی در حوزه کتاب (که بهطور عمده در حوزه ادبیات داستانی و شعر هستند) این وظیفه را بر دوش گرفتهاند که مخاطب چنین جشنوارههایی نیز بهطور مشخص خواص و طبقه ویژهای که خود اهل کتاب هستند، بودهاند.
انتشار فهرست کتابهای برتر سال توسط رسانهها و مطبوعات اگرچه فاقد جنبههای مالی و اعطای جایزه است اما بدون شک در تقویت بازار نشر اثرگذار خواهد بود. چه از این مسیر خوانندگان مطبوعات که طیفی بهمراتب وسیعتر و گستردهتر از خوانندگان کتاب در کشور ما هستند راهنمایی در دست خواهند داشت تا آثار مکتوب معرفیشده توسط رسانه محبوب خود را بشناسند و درصورت برقراری ارتباط آنها را خریداری کرده و مطالعه کنند. این ایده مهمترین اثرش را در رونقدادن به بازار نشر و کتاب خواهد گذاشت و بدون درنظر گرفتن هرگونه حمایت مالی یا معنوی دولت، خود حمایتی تمامقد از اقتصاد نشر بهحساب خواهد آمد. با این حال چرا تاکنون هیچ رسانهای در ایران موفق نشده خود را بهعنوان معرفیکننده کتابهای برتر سال معرفی کند؟ این پرسشی است که باید از چند منظر به آن پاسخ داد.
بضاعت روزنامهنگاران: بی آنکه بخواهیم اتهامی فراگیر مطرح کنیم و در یک نگاه کلی، باید بگوییم که با وجود اشتغال تعداد قابلتوجهی از روزنامهنگاران حوزه کتاب در مطبوعات و رسانههای کشور، این دسته از روزنامهنگاران بهعنوان رکن تأثیرگذار کتابخوانی در جامعه خود را نشان ندادهاند. اغلب روزنامهنگاران این حوزه خبرنگارانی هستند که بیشتر برای خود وظیفه اطلاعرسانی از وضعیت عمومی نشر یا انتشار بموقع کتابها متصورند تا بررسی همهجانبه کارنامه یک سال نشر کشور. بنابراین، این افراد تاکنون نتوانستهاند یا بهعبارتی نخواستهاند که به اعتبار برند رسانه خود، جامعه را با فهرستی از کتابهای محبوب سال مشحون کنند.
وضعیت عمومی نشر: در دهههای اخیر موضوع کتاب و نشر در کشور با چالشهای متعدی روبهرو بوده که هر از گاهی کل فضای این حرفه را دستخوش رکود یا رونق کرده است. وضعیت عمومی کتاب و نشر در کشور ما برخلاف بسیاری از کشورهای توسعه یافته فاقد ثبات لازم برای فکر کردن به ایدههایی نظیر انتخاب برترین کتابهای سال و معرفی آنها از طریق فهرستهای رسانهای به جامعه بوده است؛ مسائلی همچون اقتصاد نشر، ممیزی، اختلافات همیشگی بخش خصوصی و نهاد سیاستگذار و مسائلی از این قبیل به بیثباتی این حوزه کمک کردهاند.
مطبوعات همچون کتاب: واقعیت آن است که وضعیت مطبوعات ما نیز از لحاظ ثبات و پایداری کم از حوزه کتاب ندارد. متأسفانه و به تأیید قریب به اتفاق کارشناسان حوزه فرهنگ، فعالیت در حوزه مطبوعات جزو پرمخاطره ترین حرفهها از نظر امنیت شغلی است. در چنین شرایطی مطبوعات ایرانی کمتر شاهد حضور تحریریههایی ثابت طی سالهای متمادی بوده و کماکان هستند. این مؤلفه تأثیرگذار بدونشک رغبت و علاقه اهالی رسانه را برای دستزدن به اجرای ایدهای همچون انتشار فهرست کتاب یا سایر کالاهای فرهنگی برتر کمرنگ میکند.