آنان توانستهاند با الگوبرداری از جنبش اعتراضی «اشغال وال استریت»، از طریق شبکههای اجتماعی عضوگیری کنند و صدای اعتراض خود را به گوش مردم این کشور و جهان برسانند. آنان در چندین مورد راهها را مسدود و در برابر ساختمانهای دولت فدرال در شهرهای مختلف تجمع کردهاند. رشد سریع جنبش اعتراضی ملل نخستین که به «دیگر دست روی دست نمیگذاریم» معروف شده است، باعث تعجب بسیاری از محافل سیاسی و اجتماعی در کانادا و دیگر کشورهای انگلیسیزبان شده است.
در میان کشورهای انگلیسیزبانی که اروپاییان در آن سکونت گزیدند و مردم بومی آن کشورها را به حاشیه راندند، معمولاً سرخپوستان آمریکا یا بومیان استرالیا خبرساز بودند، از این رو، بهنظر میرسید وضعیت ملل نخستین کانادا پیچیدگی کمتری نسبت به همتایان آنان در آمریکا و استرالیا داشته باشد. پارهای از تحلیلگران آرامش ظاهری جامعه کانادا را به این دلیل میدانند که ارزشهای دمکراتیک به قدری در جامعه مابعد استعماری این کشور نهادینه شده است که عملاً نیازی برای اعتراض خشونتآمیز وجود ندارد اما پارهای دیگر از تحلیلگران توضیحی کاملاَ متضاد عرضه کردهاند و میگویند این سکوت ناشی از نوعی سرکوب ساختاری است زیرا کانادا هرگز به مرحله مابعد استعماری نرفته و همچنان فعالانه دولتی استعماری است.
صرفنظر از وضعیت استعماری کانادا، اعتراضهای مسالمتآمیز ملل نخستین بهتدریج پوسته از چهره جامعه کشور برگرفته و شبح بیرحمیها، نژادپرستیها و نابرابریها به سطح وجدان جمعی، بهخصوص در میان جامعه بومیان این کشور بازگشته است. درحالیکه جنبش اجتماعی بومیان موسوم به دیگر دست روی دست نمیگذاریم به رشد ادامه میدهد و عمق میگیرد، انتقادهایی که در سطح رسمی از آن میشود، شباهت آشنایی به انتقادها از جنبش اشغال وال استریت در آمریکا دارد. منتقدان میگویند معترضان نمیدانند چه میخواهند و این جنبش به جایی نمیرسد زیرا فاقد رهبر است.
بسیاری از اکثریت سفیدپوستان بر این باورند که این جنبش ارزش توجهکردن را ندارد. به گفته آنان، کافی است فقط صبر کرد تا با گذر زمان، این جنبش از نفس بیفتد و همچون همتای آمریکایی خود کمرنگ شود و به تاریخ اعتراضهای مشابه توسط دیگر دستههای ملل نخستین کانادا بپیوندد اما برخی دیگر بهخصوص در میان جامعه ملل نخستین، عقیده دیگری دارند. آنان میگویند که دیگر دست روی دست نمیگذاریم، فقط نوک کوه یخی است و حجم عظیمی از خشم فروخورده که قدمت آن به قرنها قبل میرسد، هنوز دیده نشده است. برخی از رهبران گروههای بومی هشدار میدهند که ممکن است بهزودی اعمال اختلالگرانه آنان آغاز شود. آنان تهدید کردهاند جادهها، راهآهن و گذرگاههای مرزی با آمریکا را مسدود میکنند. جو کلارک، نخستوزیر سابق کانادا، اخیراً هشدار داد کانادا و ملل نخستین در مسیر خطرناک درگیری حرکت میکنند. دیدار استیفن هارپر، نخستوزیر فعلی و گروهی از رهبران گروههای بومی نیز دستاوردی نداشته است. یک نظرسنجی نشان میدهد که 54درصد از مردم کانادا نمره ضعیفی برای چگونگی مدیریت موضوع بومیان توسط دولت استیفن هارپر قائل هستند.
دیگر دست روی دست نمیگذاریم
این جنبش محصول بحثهای چهارزن از قبایل سرخپوستی در اینترنت درباره پیامدهای قانونی است که اخیراً در مجلس کانادا تصویب شد. منتقدان میگویند که این قانون هزاران رودخانه و دریاچه را که بسیاری از آنها در زمینهای ملل نخستین قرار دارد، به مخاطره میاندازد و قانون مربوط به سرخپوستان کانادا را بدون مشورت با آنان تغییر میدهد و به این ترتیب استقلال آنان را بهطور فزایندهای تضعیف میکند. دیگر دست روی دست نمیگذاریم بهسرعت توجه دیگر بومیان کانادا را جلب کرد و اعتراضهایی از این طریق سازماندهی شد. آنان چندبار خط راهآهن بین شهرهای بزرگ را بستند، برخی بزرگراهها را اشغال کردند و در نقاط پرتردد شهرهای بزرگ به عرض اندام پرداختند. اعتراضهایی که در چارچوب این جنبش صورت میگیرد، در واقع بخشی از مخالفت گستردهتر ملل نخستین با سیاستهای دولت استیفن هارپر است. ترزا اسپنس یکی از رهبران بومیان بیش از یکماه است که در اعتراض به سیاستهای دولت اعتصاب غذا کرده و وعده کرده است تا زمانی که با فرماندار کل و نخستوزیر دیدار نکند، به آن ادامه دهد. به گفته اسپنس حضور دیوید جانستون فرماندار کل در دیدارها ضروری است زیرا وی نماینده ملکه انگلیس است که بسیاری از پیمانها با بومیان کانادا از جانب وی امضا شده است. حضور گسترده فعالان این جنبش در اینترنت به ایجاد روابط با دیگر جوامع بومی در دیگر کشورها کمک کرده است. در چند مورد، سرخپوستان آمریکایی برای همبستگی با همتایان کانادایی خود به خیابانها رفتهاند. اما دامنه همبستگی با بومیان کانادا فقط به قاره آمریکا محدود نبوده و به اروپا و کشورهای اقیانوسیه نیز کشیده شده است.
موارد اعتراضی جنبش
این جنبش بهشدت منتقد سیاستهایی است که دولت هارپر در قبال جامعه ملل نخستین در پیش گرفته است. با وجود اینکه رهبران ملل نخستین همواره دولتهای کانادا را متهم کردهاند که حقوق واگذارشده به آنان را زیر پا میگذارند و به مذاکره درباره زمینهای آنها اهمیت نمیدهند، اعضای جامعه ملل نخستین بهطور فزایندهای به این نتیجه میرسند که دولت هارپر اصولاً میخواهد حقوق جمعی آنان را از بین ببرد. رهبران ملل نخستین مدعی هستند در مقابله با دولت کانادا، دستشان خالی نیست. بومیان کانادا روی بیش از 600میلیارد دلار منابع طبیعی نشستهاند؛ ازجمله مسیری که قرار است خط لوله نفت بیتمومن از آن بگذرد که دولت هارپر آن را برای آینده اقتصادی کشور حیاتی میداند. آنان همچنین از بالا بودن میزان خودکشی در مناطق بومینشین و شیوع برخی بیماریها ازجمله سل نگران و خواستار توجه دولت به مشکلاتی از این دست هستند. ناپدید شدن شماری از زنان بومی نیز از دیگر شکایتهای ملل نخستین است. اقتصاد کانادا بهطور سنتی به برخی صنایع مانند الوار، نفت و معدن متکی بوده است. اما با کاهش مساحت جنگلهای عمومی و کاهش معادن و چاهها، در سالهای اخیر صاحبان صنایع فشار آوردهاند که به منابع طبیعی موجود در زمینهای بومیان دست پیدا کنند. برخی از بومیان میگویند دولت مجوزهایی به ارزش 14میلیارد دلار برای استخراج منابع موجود در زمینهای آنان بدون اجازه یا مشورت با آنان صادر کرده است.
جنبش دیگر دست روی دست نمیگذاریم اهدافی از این دست برای اعضای خود تعیین کرده است؛ بازسازی استقلال بومیان، ترمیم روابط بین بومیان کانادا، دستگاه سلطنت انگلیس و دولت کانادا در چارچوب حرکتی که از دل ملل نخستین برآمده باشد و حفاظت از محیطزیست برای تمام کاناداییها و نسلهای آینده این کشور. ملل نخستین با تأکید بر تداوم وجود تأثیر استعمار در کشور میگویند که این امر سبب شده است ادعاهای ارضی بیشماری شکل بگیرد، مذاکره درباره پیمانهای منعقده مختل شود، زیربناهای نواحی سکونت بومیان تخریب شود، فقر میان آنان تشدید شود و کیفیت نظام آموزش در مدارس این نواحی کاهش یابد.
پاسخ دولت
تا این اواخر دولت هارپر پاسخی بیش از این به دیگر دست روی دست نمیگذاریم نداشت که مردم حق اعتراض مسالمتآمیز دارند اما مدتی پیش وی موافقت کرد تا با گروهی از رهبران بومیان گفتوگو کند؛ هر چند که این دیدار نتیجه محسوسی برای بومیان نداشت. بومیان خواستار آن بودند که دیوید جانستون فرماندار کل کانادا در مقام نماینده ملکه انگلیس که رئیس این کشور محسوب میشود، در این دیدار حاضر باشد. پیمانهایی که بومیان کانادا با دولت این کشور دارند، عموماً با فرماندار کل امضا شده است. بهرغم این درخواست، وی در این دیدار حاضر نشد. کانادا بهعنوان یکی از کشورهای مشترکالمنافع ازجمله کشورهایی به شمار میآید که بهطور اسمی ملکه انگلیس رئیس آن است. اما فرماندار کل کانادا را نه ملکه که نخستوزیر منتخب کانادا تعیین میکند. کاخ باکینگهام که دفتر ملکه انگلیس محسوب میشود، اعلام کرده است که ملکه در موضوع اعتراض بومیان کانادا مداخله نخواهد کرد. هارپر پس از تصدی نخستوزیری، برخی از برنامههایی را که برای کمک به بومیان تدوین شده بود، متوقف کرد. ازجمله پل مارتین، نخستوزیر وقت کانادا در سال 2005برنامهای 10ساله را با بودجه پنجمیلیارددلار برای آموزش بومیان آغاز کرد. اما بودجه این برنامه با به قدرترسیدن هارپر قطع شد. مارتین از قطع بودجه این برنامه انتقاد کرده است. به گفته وی، مدارس موجود در زمینهای بومیان بهطور متوسط، سرانهای بین 20تا 30درصد کمتر به ازای هر دانشآموز به نسبت مدارس دیگر دریافت میکنند که این غیرمنصفانه است و این برنامه درصدد آن بود که این وضع را اصلاح کند. وی تصریح میکند که در خلال 200سال گذشته، کانادا تعهداتی به بومیان داده که بعدا آنها را نادیده گرفته است. به گفته مارتین، یک مشکل این است که چیزی درباره بومیان کانادا به مردم این کشور گفته نشده است و مردم آگاهی اندکی نسبت به آنان و مسائلشان دارند و حالا با شکلگیری جنبش دیگر دست روی دست نمیگذاریم درک مردم از مسائل مربوط به بومیان بیشتر خواهد شد.پارهای از تحلیلگران میگویند که با توجه به نقض حقوق گسترده بومیان، شکلگیری و رشد سریع جنبش دیگر دست روی دست نمیگذاریم هیچ تعجبی ندارد و در واقع آنچه تعجب دارد، این است که چرا اینقدر طول کشید تا جنبش اعتراضی شکل بگیرد.