علیاکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی ثبت احوال، به فارس گفت: بررسی تکفرزندی و کاهش نرخ باروری به زیر دودرصد از برنامههایی است که سازمان ثبتاحوال برای سالهای آینده با استفاده از نرمافزارهای مربوطه پیشبینی کرده است. اگر تکفرزندی رواج پیدا کند بین سالهای 1410تا 1415 حداکثر با 85میلیون نفر جمعیت مواجه خواهیم شد و بعد از آن جمعیت کاهش مییابد و هرم جمعیتی معکوس میشود.
او توضیح داد: در حال حاضر نرخ باروری در کشور زیر دو و سطح جانشینی« بین 1.7 » است و تا پایان سال 1420جمعیت کشور با این روند به 88تا 90میلیون نفر میرسد. اگر برنامهریزی صحیح صورت بگیرد و مقداری بالاتر از سطح جانشینی که 2.1 است هدفگذاری کنیم و در سال 1430نرخ باروری به 2.5برسد و بهازای هر خانواده دو تا سه فرزند داشته باشیم، جمعیت بهطور متوسط معادل 98میلیون نفر خواهد شد و ترکیب جمعیتی متعادلتری خواهیم داشت.
سالهاست که خانوادههای جوان ایرانی سبک زندگیشان را براساس داشتن یک فرزند تنظیم میکنند و وجود خانوادههای تکفرزندی به پدیدهای رایج تبدیل شده است. بسیاری از پدر و مادرهای جوان معتقدند که توانایی رسیدگی به تعداد بیشتر فرزندان را ندارند.
آنها با پیشکشیدن مشکلات مالی اعلام میکنندکه در شرایط کنونی و با وجود تورم لگامگسیخته در کشور فقط میتوانند هزینههای زندگی یک کودک را تأمین کنند، هرچند کنترل جمعیت ازجمله برنامههای موفقی بود که از سوی وزارت بهداشت در کشور اجرا شد اما قصد اصلی برنامه کنترل جمعیت محدودکردن زادوولد در خانوادههایی بود که معمولا هر سال صاحب یک فرزند میشدند و این برنامه فقط بر خانوادههایی تمرکز داشت که بدون کمک دولت توانایی کنترل موالیدشان را نداشتند و ممکن بود با افزایش تعداد فرزندان سرپرستی و مدیریت آنها از عهده سرپرست خانواده برنیاید.
شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و استاد دانشگاه معتقد است که توقع خانوادههای جوان ایرانی بالا رفته است و میخواهند امکانات بسیار زیادی را برای فرزندانشان فراهم کنند. او میگوید: الان پدر و مادرها میخواهند فرزندشان حتما به مدرسه غیرانتفاعی برود، از آموزش در رشتههای بسیار برخوردار باشد و برای خودش بهتنهایی یک اتاق با وسایل بسیار زیاد داشته باشد؛ اینجا دیگر بحث مشکلات مالی نیست بلکه ما با یک نوع تغییر نگرش در خانوادهها روبهرو هستیم.
پدر و مادرهای امروزی نوعی زندگی با امکانات بسیار زیاد را برای فرزندانشان میخواهند و فراهمکردن امکانات این نوع خاص زندگی مسلما به درآمد زیادی نیاز دارد. در این شرایط اگر خانوادهای بخواهد فرزند دوم را هم به دنیا بیاورد، خود را مکلف میداند که یکسری امکانات مجزا و اختصاصی نیز برای فرزند دوم فراهم کند، پس پدر و مادرهای جوان اعلام میکنند که برای تأمین زندگی فرزند دوم تمکن مالی ندارند بنابراین به همان یک فرزند قناعت میکنند و خانوادههای تکفرزندی بسیار زیادی در کشور تشکیل میشوند.
مصطفی سمیعینسب، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق، در مقالهای با عنوان «شاخصها و سیاستهای جمعیتی در ایران» نوشته است: افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه تقریبا منحصرا به اختلاف بین نرخ زادوولد و مرگومیر بستگی دارد. در حال حاضر متوسط نرخ رشد سالانه جمعیت در کشورهای در حال توسعه حدود 2.1درصد است درحالیکه نرخ رشد سالانه جمعیت در اکثر کشورهای توسعهیافته در حدود 0.6درصد است و البته در ظاهر بهنظر میرسد کشورهای پیشرفته توانستهاند جلوی افزایش بیش از اندازه جمعیتشان را بگیرند و کشورهای در حال توسعه موفق نبودهاند اما حقیقت این است که کشورهای توسعه یافته این زنگ خطر را برای خود به صدا درآوردهاند که با پایینآمدن بیش از حد نرخ رشد جمعیت و پیرشدن جمعیت، نرخ زادوولد آنچنان پایین خواهد آمد که در آینده قادر به جبران آن نخواهند بود و خطر بزرگی کشورهای آنها را تهدید خواهد کرد که همانا انحطاط اجتماعی و روند کاهشی جمعیت آنها خواهد بود، لذا در این کشورها بهتازگی مشوقهای خاصی برای افزایش جمعیت و تولد نوزادان اتخاذ شده است.
او در این مقاله که با همکاری مرتضی ترابی کارشناس ارشد اقتصاد و دستیار پژوهشی مرکز تحقیقات میانرشتهای علوم انسانی و اسلامی دانشگاه امام صادق(ع) نوشته شده آورده است: درصورتی که کشورهای در حال توسعه مانند ایران، سیاست اشتباه کشورهای توسعهیافته را اتخاذ کنند و این نرخ نزولی رشد جمعیت خود را کنترل نکنند، در چند سال آینده با مشکل بزرگ پیری جمعیت و کاهش خطرناک جمعیت روبهرو خواهند بود.
نیروی انسانی یکی از عوامل اساسی در رشد اقتصادی به شمار میآید که اگر کشورهای در حال توسعه به آن توجه نکنند و رشد جمعیت خود را از دست بدهند نخواهند توانست به رشد اقتصادی ادامه دهند. کشورهای توسعهیافته قسمت اعظم کسری جمعیت و نیروی کار مورد نیاز جهت رشد اقتصادی را از طریق مهاجرتپذیری جبران میکنند اما کشورهای در حال توسعه بهعلت داشتن جاذبههای کمتر جهت جذب مهاجر، باید به نیروی کار داخلی خود متکی باشند و لذا نرخ نزولی رشد جمعیت خطر بزرگی برای آنها خواهد داشت.
بزرگترین مشکلی که ممکن است کاهش جمعیت در کشور برجای بگذارد این است که بهتدریج تعداد سالمندان در کشور افزایش پیدا میکند و هزینه نگهداری، سلامت و درمان سالمندان برای کشور به معضلی جدید تبدیل میشود. بروز و افزایش پدیده سالخوردگی در کشور با کاهش نیروی جوان همراه است و از آنجا که نیروی جوان بازوی کار در کشور است با پیرشدن جمعیت و کاهش تعداد جوانان خدمترسانی به سالمندان نیز ممکن نخواهد بود.