در واقع بین زمان یافتههای علمی محض با تبدیل شدن آن به محصول فاصله است.در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته اغلب یک اختراع علمی- کاربردی تحت آزمایشها و تستهای مختلف و متنوعی قرار میگیرد و پس از تأیید نهایی بهعنوان محصول تجاری وارد بازار میشود. در این کشورها فاصله کشف و ابداع تا تولید نهایی معمولا دو تا حداکثر سه سال است اما در کشور ما از زمان اعلام یک اختراع علمی تا زمان تولید نهایی محصول آن اختراع بیش از پنج سال زمان لازم است. این به آن معناست که اختراعات و ابداعاتی که در کشور ما انجام میگیرد با تأخیری قابل توجه و غیرقابلقبول به بازار عرضه میشود.
بهعنوان مثال در کشور ما گوسفندانی تراریخته تولید شدند بهنام شنگول و منگول که قرار بود شیر آنها برای مصارف دارویی استفاده شود یا اینکه اعلام شده است که از فناوری نانو برای برطرف کردن آلودگی هوا استفاده خواهد شد. با وجود آنکه از این ابداعات و ابداعات بیشماری نظیر آن دستکم سه سال زمان گذشته است اما هنوز اکثر اختراعات و دستاوردها در کشور ما به مرحله تولید محصول نهایی یا تولید انبوه نرسیدهاند.
تاکنون نیز اغلب دستاوردهای محققان کشور ما با شاخصهایی نظیر اختراع و مقاله سنجیده شده است، این درحالی است که واقعا محققان کشور ما اختراعات و ابداعات مهمی طی سالهای اخیر داشتهاند اما متأسفانه موفق نشدهاند اختراعات خود را تجاریسازی کنند. باید به این نکته توجه داشتکه دو نوع علم از قبیل علم محض و کاربردی وجود دارد که در علم کاربردی مبحث تجاریسازی و وجود تقاضا همواره درنظر گرفته میشود اما چرا در ایران بین زمان یافتههای علمی محض با تبدیل شدن آن به محصول، فاصله از سایر کشورها بیشتر است؟
برای پاسخ به این پرسش باید به این مسئله اشاره کنیم که هر نوع تولید و عرضهای تابع قواعد اقتصادی است و تبدیل یافتههای علمی به محصول و تولید آن در ابعاد گسترده نیز از این قاعده مستثنی نیست. در واقع برای تولید یک محصول بهصورت انبوه باید تجاریسازی آن مدنظر قرار گیرد اما تجاریسازی تنها 50درصد از یافتههای تحقیقاتی، نشان از نبود مدیریت و منابع مالی کافی برای پیشبرد این مهم و بهرهگیری از توان و ظرفیت مبتکران جوان کشور در بخشهای مختلف است.
حمایتهای مالی از شرطهای لازم برای بها دادن به تجاریسازی تحقیقات است اما این امر برای رسیدن یک ایده به مرحله تجاریسازی کافی نیست بلکه عواملی که حمایتهای مالی را تکمیل میکنند، آموزشها و مهارتهایی است که یا باید ایدهپرداز یعنی فرد مخترع یا مبتکر از آنها بهرهمند باشد یا با طراحی یک سیستم مدیریت کارآمد مبتکران در کنار کسانی قرار گیرند که دارای مهارت، خدمات و تواناییهای لازم در این زمینه هستند.
یکی از دلایل دیگر اینکه زمان زیادی میبرد تا یافتههای علمی محض در کشور ما به محصول قابل عرضه در بازار تبدیل شود عدمارتباط قشر دانشگاهی و محقق کشور با صنعتگران و فعالان در بخش صنعت است. در واقع شاید این حلقه مفقوده اصلی روند تولید محصول علمی در ایران است، شاید بتوان این ارتباط و اتصال را از مبدا آکادمیک آغاز کرد یعنی تلاش به ایجاد ارتباط بیشتر میان دانشگاههای صنعتی با دانشگاههای غیرصنعتی کشور.
بسترسازی برای ارتباط میان دانشگاهها و مراکز صنعتی کشور نیز میتواند باعث افزایش میزان موفقیت در صنعتیسازی و تجاریسازی یافتههای علمی شود اما این مسئله نباید باعث شود که مسئله کمبود بودجه و نیاز به افزایش بودجه تحقیقات علمی را نادیده انگاریم. مشکل تجاریسازی تحقیقات در کشور، نبود منابع مالی کافی و سیستم مدیریتی مناسب برای حمایت از مخترعان، مبتکران و ایدهپردازان است که البته در کنار آن باید حمایتهای حقوقی و مدیریتی نیز وجود داشته باشد.