در نتیجه بیداری اسلامی به معنی حیات برتر یا تلاش برای دستیابی به آن است و این حیات، تنها از دین قابل دریافت است زیرا خدا به انسان و جهان حیات بخشیده و پیامبرش ما را به آنچه زنده میکند، فرامیخواند. به بیان دیگر بیداری اسلامی زندهشدن دوباره در پرتو اسلام اصیل و تجدید حیات اسلام معنا میدهد که در پناه آن، استقلال، عدالت و همه آموزهها و ارزشهای متعالی الهی، بار دیگر زنده میشود یا حیات مییابد. بیداری یا احیاگری اسلامی نوعی اصلاحگری دینی است.
انقلاب اسلامی ایران اگرچه در مرزهای سرزمینی ایران اتفاق افتاد اما در این مرزها باقی نماند و خود را به فراتر از مرزهای جغرافیایی تسری داد. مهمترین تأثیر این انقلاب مردمی در سطح منطقه خاورمیانه، ایجاد هویتی نوین بود که ریشه در صدر اسلام دارد.
این هویت نوین تحت عنوان «بیداری اسلامی» شناخته میشود و به مرور بازیگران دولتی و غیردولتی را در عرصه منطقهای بهخود جلب کرده است. برترین تأثیرات فکری و اندیشهای انقلاب اسلامی در منطقه و جهان فراتر از شعائر خود، تجدید حیات دیانت و اندیشه دینی بهویژه توحیدی و اسلام بهخصوص معنویت است. وارد کردن حکمت در حکومت و پایهریزی حکومت بر پایه حکمت، به ایناستکه حکما حاکم شده یا حکام حکیم شوند.
جایگزین بهینه و بسامان متعالی به جای مادیگرایی (ماتریالیسم)، طبیعتپنداری تک ساحتی- تنازعی (فرویدیسمی- داروینیستی امپریالیستی یا استکباری)، انسان متعالی به جای بشریت غریزی (اومانیسم)، توحید و یگانهانگاری (مادیت و معنویت، دیانت و سیاست و...) دوگانه پنداری (دوآلیسم؛ تجزیه و جدایی دین از دنیا، دیانت از سیاست، معنویت از مادیت... و تعارض میان آنها) و نگاه دوساحتی مادی و معنوی و دنیوی و اخروی(فیالدنیا حسنه و فیالآخره حسنه) به جای دنیویت (سکولاریسم) و حتی عقل یا خِرَد متعالی فرای هوش یا شعور ابزاری از اهم شالودههای انقلاب اسلامی بوده که تأثیرات خود را تدریجا گذاشته و آثار و علائم و نشانههای چرخشی آن کمابیش و یکی پساز دیگری بروز کرده و میکند.
بسیاری از اندیشمندان معتقدند که انقلاب ایران پارادایم اندیشه سیاسی سکولاریسمی را که دارای عبرتی 400ساله از رنسانس تا انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه ساری و جاری و بر انقلابها حاکم بوده میشکند و برای نخستین بار انقلاب با داعیه مذهبی در جهان رخ میدهد و این انقلاب در تفکرات متفکران غیرمسلمان هم اثر میگذارد. در واقع با انقلاب اسلامی به پایان گزاره سکولاریسم یا جدایی دین از سیاست در دنیای مدرن نزدیک میشویم.
از این متفکران و سیاستمردان بسیارند؛ برای نمونه ایمن ابوهاشم، عضو جبهه خلق برای آزادی فلسطین در سخنانی گفته بود: «امروز همه ملتهای اسلامی، انقلاب امام خمینی(ره) را الگوی حرکتها و انقلابهای خود قرار دادهاند». صلاحالدین زیمحمد، مدیر اداره پژوهشهای شبکه الجزیره قطر هم با تأکید بر اینکه انقلابهای اخیر در کشورهای عربی باید از انقلاب ایران الگو بگیرند گفته بود: «امام خمینی(ره) فرهنگ مقاومت و قیام مردمی را در جهان نهادینه کرد. در بیشتر قیامهای عربی، رهبری واحد وجود ندارد و این انقلابها باید از انقلاب ایران الگو بگیرند چرا که امامخمینی(ره) رهبر محبوب قلوب نهتنها بین مردم ایران بلکه در بین جهان عرب و اسلام است».
با این توضیحات میتوان گفت که بسیاری از انقلابهایی که در سطح منطقه خاورمیانه رخ داده برگفته از انقلاب اسلامی ایران و دلیلی متقن بر این گزاره سخنان رهبر معظم انقلاب است که سال گذشته و در ابتدای حرکتهای عظیم مردمی در خاورمیانه تأکید کردند: «واقعا ابعاد آنچه در مصر و در تونس و در یمن و در بعضی از مناطق دیگر دارد اتفاق میافتد، الان قابل محاسبه نیست؛ ابعاد این خیلی عظیم است. این آوردن نامبارک مصر توی قفس و وارد دادگاه کردن، اصلا یک حادثه پرمعنای عجیبی است. مسئله فقط مسئله اینکه یک رژیمی رفت یا یک قدرتی رفت و یکی دیگر جایش میآید، نیست؛ از این خیلی عمیقتر است. امروز رژیم اشغالگر قدس محاصره است در بین کشورهایی که برای مقابله با او انگیزه دارند. حوادث، حوادث عجیبی است. البته مرتب دارند تلاش میکنند برای اینکه بر امواج بحران در این منطقه سوار شوند و بیداری را بهنحوی کنترل کنند اما نتوانستند و انشاءالله به برکت بیداری ملتها نخواهند توانست؛ کمااینکه حالا همین شعارهای اسلامیای که در مصر داده شد، باز مجددا خواب اینها را پریشان کرد».
بگذارید کمی گذشته را مرور کنیم و با نگاهی ژرفتر به این قضیه نگاه بیندازیم تا بتوانیم به راحتی رابطه میان انقلاب اسلامی ایران و تأثیرات آن بر انقلابهای منطقه را مشاهده کنیم؛ سیدجمالالدین اسدآبادی از پرچمداران بیداری و خیزش اصلاحی اسلامی شرق و جهان اسلام میگفت: «ملت ایران هر آنگاه که بلند شود، پیشوای عالم میشود». شعائر شورخیز، شورانگیز، حکمتآمیز و حرکتآفرین انقلاب اسلامی ایران، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی یا مشارکت سیاسی و مردمسالاری دینی اهم شاخصههای انقلاب اسلامی بوده که هم اینک در تمامی جریان یا جریانات بیداری و خیزش انقلابی اسلامی منطقه شاهد دغدغه و داعیه آن هستیم. استقلال یعنی رهایی از استکبار و سلطه خارجی آن هم نهشرقی (شوروی) و نهغربی (اروپا و آمریکا) و برنتابیدن موجودیت رژیم اشغالگر صهیونیستی اسرائیل نهتنها بهعنوان غاصب سرزمینهای اسلامی بلکه بهعنوان پایگاه امپریالیسم جهانی و منبع تنش و تشنج دائمی منطقهای و همچنین رهایی از وابستگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیروها و نهادها و نظامهای سلطه، امروزه خواستی عمومی و فراگیر و فراگستر است؛ مشخصه این انقلابها استقلال از سلطه نیروها و نهادها و نظامهای سلطه جهانی و سلطهستیزی، استقلال از وابستگی به نگاه و نظریه و مکتب مدرنیسم اعم از سوسیالیسم و لیبرالیسم و جایگزینی مکتب متعالی اسلام است.
همچنین آزادیطلبی از استبداد اعم از خودرأیی، خودمحوری و بهویژه خودکامگی سلطنتی شخصی، خانوداگی و خاندانی و خاندانها، از مناسبات غیر و ضدانسانی ملوکی(مالک-مملوکی ولو جدید) و موروثی و از عقبماندگی یا عقبنگهداشتگی و بلکه عقب بردگی و عدمتوسعه یا توسعهنیافتگی و حتی از توسعهماندگی نیز در مردم و ملل بهویژه منطقه خاورمیانه بزرگ اسلامی فزاینده است. اینها ایدهها و الهاماتی بوده که ملت ایران و انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران از آغاز و طی بیش از سهدهه ایستادگی با پرداختن همه هزینههای گزاف (تحمیل جنگ، تهدید و تحریم) تمام قد و استوار پای آن ایستاده و هرگونه توفیقات و در رأس آن هویت و عزت ملی را از این رهگذر بهدست آورده و هماینک سوسوی آرزو را به امیدی نزدیک و حقیقتی واقعی و دستیافتنی برای مردم بهخصوص مسلمانان تبدیل ساخته است.
اما این فاکتورها تنها عواملی نبودند که انقلابهای منطقه و ملتها از انقلاب ما به عاریه گرفتند؛ «اسلام مبارز» یکی از آن شعائر بود. انتخاب اسلام برای مبارزه با استبداد و استکبار تحول نوینی است که پس از انقلاب اسلامی روی داد. قبل از آن حتی گروههای سیاسی ایرانی چون مجاهدین دیروز و منافقین امروز هم اعتقاد راسخی به توانا بودن اسلام در مبارزه علیه بیداد و ستم نداشتند ولی انقلاب اسلامی ایران نشان داد که اگر اسلام به خوبی تفسیر شود میتواند مقتدرترین رژیمهای سیاسی را براندازد و خود بر جای آن، حکومت تشکیل دهد. در همین راستا نشانههایی بسیار از تغییر ماهیت جنبش فلسطینی در دست است که انتفاضه و شیوه و ویژگیهایش، یکی از آنهاست.
وابسته نبودن انتفاضه به گروههای داخلی و کشورهای خارجی و جایگزینی یک روش همهجانبه سیاسی، نظامی و فرهنگی به جای روشهای صرفا مصلحانه یا مسالمتآمیز، تبدیل مساجد به منابع الهامبخش روحیه جهاد اسلامی، ثبات و پیوستگی مبارزان، گسترش شمار مساجد بهعنوان پایگاه مجاهدان، توسعه حضور مردم در نمازهای جمعه و جماعات، انتشار مجلههای انقلابی چون الطلیعهالاسلامیه و حمله مکرر به مشروبفروشیها در دو دهه اخیر، از نشانههای رویکرد جنبش فلسطین به اسلام و بهکارگیری شیوههای اسلامی انقلاب اسلامی ایران در مبارزه علیه اسرائیل است. «الگوی جهانی» از دیگر نشانههایی بود در بیداری اسلامی شاهد آن بودیم با این مبنا که انقلاب اسلامی درصدد است یک نظم جهانی برپایه دین در جهان ایجاد کند و برای تحقق این هدف، دو استراتژی (راهبرد) را در پیش گرفته است؛ نخست، پیروی از یک برنامه کوتاهمدت با هدف مقابله با جهانیسازی به مفهوم غربی و تلاش برای جلوگیری از برقراری نظام جهانی مبتنی بر آموزهها و ارزشهای غربی و دوم اجرای برنامه درازمدت بهمنظور تضعیف جهانی شدن غربی با ارائه تصویری از نظام مطلوب و آرمانی اسلامی و برانگیختن اشتیاق جهانیان به این حکومت.
در پایان بهتر است کمی دقیقتر و مصداقیتر به مسئله بیداری اسلامی و شباهتهای ظاهری آن نگاه کنیم. پس از انقلاب اسلامی و مردمی ایران شاهد بودیم که شاه پس از سالها حکومت و استبداد و پس از مشاهده خشم ملت از کشور فرار کرد و این سرنوشتی بود که گریبانگیر قذافی، بنعلی و مبارک نیز شد؛ آنها که پس از فرار یا تلاش برای فرار از کشورشان بهدست مردم مجازات شدند. از دیگر نشانهها بد نیست به شعارهای «الله اکبر» اشاره کنیم که در سرتاسر شهرها شنیده میشد و مردم با همین شعارها به خیابانها میآمدند و کاخهای حکومتی را یکی پس از دیگری فتح میکردند. «نمازجمعه» مردم تونس پس از خروج بنعلی پس از سالها از نشانههای دیگری بود بر اسلامی بودن حرکت مردم و اینها عواملی هستند که غرب و برخی سردمداران کشورهای مرتجع منطقه نمیتوانند آن را برتابند، برای همین سعی میکنند که با نسبت دادن واژگانی جایگزین «بیداری اسلامی» مثل بیداری انسانی، بهار عربی، بهار انسانی و... اذهان جهانیان و دیگر ملتهای جهان را به مسیری انحرافی سوق دهند و حتی گاهی پا را فراتر مینهند و با تنازعات افراطی- تفریطی فرصتسوز و بنیانبرانداز جناحی، باندی و حتی شخصی سعی میکنند تا جلوی گسترش روزافزون اسلامخواهی را در سایر کشورها و ملتها بگیرند.