درصد قابل توجهی از فیلمهای حاضر در جشنواره را آثاری تشکیل میدادند که با بودجه دولتی ساخته شده بودند یا نهادهای دولتی در تولید آنها مشارکت جدی داشتند سازندگان این فیلمها معمولا دغدغهای برای بازگشت سرمایه ندارند ولی در صورت تداوم بحران ریزش مخاطب در سال آینده، سینمای ایران دچار مشکلاتی نگرانکننده خواهد شد. جدا از این، درباره کیفیت فیلمهای جشنواره نیز حرفوحدیثها بسیار است.
از سویی نمیتوان انکار کرد که در فجر31 شاهد آثاری خوشساخت و ارزشمند بودیم و ازسوی دیگر برخی از فیلمها که متاسفانه تعدادشان هم کم نبود، نتوانستند انتظارها را برآورده کنند؛ فیلمهایی که نه مورد توجه کارشناسان قرار گرفتند و نه احتمالا میتوانند تماشاگران پرتعدادی را به سالنهای سینما بکشند.
پخش دیجیتال اتفاق مثبتی بود
مهرداد فرید درباره فیلمهای جشنواره سیویکم گفت: با چند فیلمی که امسال من در جشنواره دیدم بهنظر میآید که سینما در سال 92 در حوزه اکران با مشکل مواجه خواهد شد.در این جشنواره متوجه شدیم سینمای بخش خصوصی بسیار ضعیف شده و فیلمها، آثاری نیستند که برای مردم معمولی کوچهوبازار ساخته شده باشند. رکودی که در سال 91 وجود داشت در سال 92 تشدید خواهد شد و متأسفانه سالنها نیز خالیتر میشوند. از این بابت واقعا متأسفم بهدلیل اینکه فیلمها از نظر مخاطب عام، آثاری نیستند که چنگی به دل بزنند.
اما آنچه در سیویکمین جشنواره فیلم فجر به لحاظ اجرایی خوب بود، پخش دیجیتال فیلمهاست و امیدوارم این اتفاق برای تمامی سینماهای کشور بیفتد چراکه پدیده مثبتی است. اما اگر از این موضوع بگذریم فکر نمیکنم این جشنواره با جشنوارههای گذشته تفاوت چشمگیری در نحوه برگزاری داشته باشد. وقتی چندین برابر ظرفیت کارت صادر میشود، هم تراکم هست و هم اینکه آن دسته از افراد که حقشان است فیلم را در این مکان ببینند، یا مجبورند ایستاده فیلم را تماشا کنند و یا اینکه روی پلهها و زمین بنشینند؛ کاری که خیلی در شأن جشنواره فیلم فجر نیست؛ خصوصا در سینمایی که مختص اهالی رسانه است؛ این اتفاق اصلا نباید بیفتد.
اما در خصوص اینکه آثار امسال چه نگاهی را دنبال میکردند باید بگویم وقتی شما سفارش میگیرید قاعدتا باید فیلمی بسازید که مورد پسند سفارش دهنده باشد و آثار چندان مردمپسند نیست و بیخاصیت و بیهویت است. امکان دارد شما فیلمی را ببینید که ظاهر چشمگیری هم داشته باشد ولی به لحاظ محتوا، پرداخت و توجه به مسائل اجتماعی و پیرامونی قابل تامل نباشد؛ بهدلیل اینکه چنین فیلمسازی قاعدتا باید فیلمی را بسازد که رضایت پول دهنده را جلب کند. وقتی شما فیلمها را مرور میکنید، متوجه میشوید که هفت، هشت درصدشان به بخش خصوصی تعلق دارند و متأسفانه مابقی بیخاصیتند بهدلیل اینکه سفارشی هستند.
جشنواره نسبت به گذشته رشد داشته است
علی معلم نیز گفت: بهنظرم اگر بخواهیم نسبت بگیریم، جشنواره امسال نسبت به سال گذشته صاحب فیلمهای متوسط و بهتر بیشتری بود. حداقل نیمی از فیلمهای مسابقه سینمای ایران امسال آثار قابل تأمل و بهتری بودند. وی در ادامه افزود: بهنظرم مهمترین وجه جشنواره انتخاب فیلمهای خوب و داوری است اما ظاهرا در سینمای مطبوعات صندلی و چای نیز مهم است. آنچه برای خود من اهمیت دارد این است که جشنواره، فیلمهای خوب داشته باشد، کارش را به لحاظ انتخاب خوب انجام داده باشد و داوریهای آن قابل قبول باشد. اما تنها مسئلهای که در مورد جشنواره وجود دارد به بخش بینالملل بازمیگردد که اگر دست من بود تعطیلش میکردم بهدلیل اینکه قرار دادن هرگونه بخش بینالملل مسابقهای برای جشنواره فجر اشتباه است و میبینید که چقدر هم بیحس و حال است، بهدلیل اینکه ما خصایص برگزاری یک جشنواره بینالمللی را نداریم بنابراین بهتر است بخش بینالملل به شکل اطلاعاتی باشد؛ یعنی درحد نمایش فیلمهای برگزیده جهان.
جشنواره بینالمللی وقتی میتواند بینالمللی باشد که مقداری خارج از مناسبات روزمره بایستد و به همین دلیل امکان بینالمللی بودن جشنواره فیلم فجر منتفی است. مهمترین بخش که مورد توجه همه است بخش ملی است که میتواند تاثیر بگذارد و برای مردم و دستاندکاران سینما هم جالب است. اگر هم میبینید که در این سالها ضعیفتر شده به این دلیل است که تا چندین سال پیش امکان فیلم دیدن فقط در جشنواره بود اما امروز با این تکنولوژی فیلمها به راحتی در دسترس مردم قرار میگیرد.
بهنظرم هر وقت تنوع را در سینما در نظر بگیریم، جواب میدهد. کاری که من امسال شخصا در هیأت انتخاب انجام دادم این بود که سعی کردم تنوع در آثار رعایت شود و فیلمها همه از یک سبک و سیاق و یک مشخصه برخوردار نباشند که تماشاگر را در یک بعد ببینند. ما جغرافیای بزرگی به اسم ایران داریم اما اغلب فیلمهایی که منتقدپسند هستند، آثاریاند که در چهاردیواری تهران میگذرند و این غلط است زیرا سینمای ایران باید به اقوام و جغرافیای خودش هم توجه کند. امسال شما در جشنواره فیلمهایی را میدیدید که یکی در مورد شمال بود، دیگری به زندگی مردم جنوب ایران میپرداخت، آن دیگری در مورد مسائل روستایی بود و یکی هم به مسائل دینی میپرداخت. به هرحال تمام اینها جزو شاخصههای جامعه ما هستند و توجهکردن به آنها جالب است. در بخش مسابقه جشنواره فجر امسال، به لحاظ موضوعی، شما شاهد تنوع موضوعات بودید. یک فیلم در مورد شیطانپرستی و دیگری در مورد دانشجویان و جوانان و دیگری در مورد اختلاف نسلها و یکی نیز در مورد روحانیت بود و این نشان میدهد که به تمام موضوعات توجه شده است.
به هرحال وقتی از بین 96 فیلم این آثار انتخاب شدهاند، یعنی فیلمهای خوبی بودهاند. دوستانی که در مورد جشنواره نظر میدهند که فیلمهای امسال خوب نیستند در پاسخشان باید گفت که اینها جزو همان 96 فیلم بودند که انتخاب شدند. اگر آن فیلمها را ببینید، چه میگویید؟ در مجموع این دیدگاه غلطی است که در ایران رسم شده. افراد فکر میکنند در یک جشنواره تمامی آثار باید خیلی خوب باشند. مثلا فکر میکنید جشنواره برلین چگونه است؟ آیا 20 فیلم درجه یک دارد؟! نه، واقعا اینطور نیست. به هر فستیوال مهم دنیا هم که بروید، متوجه میشوید که هفت، هشت فیلم خوب هست، تعدادی فیلم بد دارد و برخی از فیلمهای خاص هم هستند که مخاطبان خودشان را دارند.
اگر به جشنواره امسال نگاه کنید متوجه میشوید که گوناگونی در آن زیاد بوده. مثلا فیلم آقای داوودنژاد یک کار تجربی است، یا آقای قریبیان یک فیلم پلیسی ساخته است. منظورم این است که ما قصد داشتیم حتی به لحاظ ژانر هم فیلمها متنوع باشند. ممکن است چند اثر به جشنواره راه نیافته باشند اما از آثاری در همان ژانرها نمونههای بهترش به جشنواره راه پیدا کردهاند. به هرحال یک موضوع را فراموش نکنیم؛ اینکه جشنواره فیلم نمیسازد.
برنامهریزی و نظم در دریافت و نمایش آثار
بهنام بهزادی که با فیلم «قاعده تصادف» در جشنواره حضور داشت نیز درباره این دوره از جشنواره فیلم فجر گفت: من فیلمهای زیادی را امسال ندیدم، بهدلیل اینکه فرصت زیادی برای این کار نداشتم اما چندنکته در مورد خود جشنواره دیدهام که بهنظرم قابل توجه بود. اول برنامهریزی و نظمی است که در دریافت آثار و نمایشدادن آنها وجود داشت و خیلی مهم بود.
دومین نکته این بود که اگرچه تبدیلکردن سیستمها به دیجیتال بسیار ارزشمند است اما این موضوع بسیار ساده برای من عجیب بود که چرا سینماها را زودتر تجهیز نکردند که حداقل بتوانند فیلمها را در آنها تست کنند چراکه در نمایش آثار مشکلات متعددی وجود داشت. مسئله مهم اینجاست که چرا وقتی تا این اندازه برای چنین کاری هزینه میشود باید سطح کیفی کار اینقدر پایین باشد؟ فراموش نکنیم که این سیستم دیجیتال که گذاشته شده تنها به درد سینماداران میخورد، پس چرا ما باید این تکنولوژی را به نحوی استفاده کنیم که نه بشود کار دیگری با آن کرد و نه بشود با این وضعیتی که دارد، آن را نگه داشت؟
سومین نکته که بهنظرم امسال غافلگیرکننده آمد، پیشفروشکردن بلیت فیلمها و مواجه شدن جمعیت زیاد بلاتکلیف مخاطب پشت درهای سینما بود. از سوی دیگر روالی که وجود داشت این بود که تا قبل از نمایش هرفیلم بلیتی فروخته نمیشد اما به محض شروع نمایش، فروش ظرفیتهای خالی مانده آغاز میشد و این روند تا نیمساعت، 40دقیقه اول فیلمها نیز ادامه داشت و شما میدیدید که با وجود شروع فیلم همچنان علاقهمندان و معترضان که بیرون مانده بودند، وارد سالن نمایش میشدند و این اقدام برای من خیلی عجیب بود. نمیدانم چرا اینطور بود؛ یا برنامهریزی برای این کار وجود نداشته و یا اگر هم برنامهریزی برای این کار شده، ایده خیلی دمدستی و اولیهای بوده است.