شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۷:۴۴
۰ نفر

ایالات متحده آمریکا با جهانی دائما در حال تغییر روبه‌روست؛ ادعایی که شاهد آن وقوع انقلاب در کشورهای عربی طی دو سال گذشته بوده است.

جنگ پنهان از ترور تا حمله

در این جهان در حال تغییر که تغییراتش روزبه‌روز به زیان آمریکا پیش می‌رود و دشمنی با آمریکا بیشتر و بیشتر می‌شود، مقامات واشنگتن با هدف محافظت از خود، به شکل ماهرانه‌ای مجموعه‌ای از واکنش‌ها در عرصه بین‌المللی را آغاز کرده‌اند که از دیپلماسی تا بهره‌گیری از نیروهای مسلح را در بر می‌گیرد. در این میان پنهان‌ترین واکنش که کمتر مورد توجه و درک عمومی قرار گرفته« اقدام پنهان» است؛ اقدامی عملیاتی که به‌شدت در چارچوب دولت ایالات متحده مخفی نگه داشته می‌شود. این رازداری موجب شکل‌گیری داستان‌ها و افسانه‌هایی درباره چنین عملیاتی شده است که در نهایت اذهان آمریکایی‌ها را درباره یک رویه جنجال‌برانگیز و گاهی مرگبار در سیاست خارجی کشور منحرف می‌کند.

افسانه اول: مفهوم اقدام پنهان به وضوح تعریف و تعیین شده است.

بر مبنای قانون اختیارات اطلاعاتی دولت آمریکا مصوب سال 1991، دولت فدرال ایالات متحده در تعریف قانونی رسمی اقدام پنهان، آن را فعالیت یا فعالیت‌های دولت آمریکا برای اعمال نفوذ در شرایط و موقعیت‌های سیاسی، اقتصادی یا نظامی در خارج از مرزهای کشور- هنگامی که درنظر گرفته می‌شود نقش دولت ایالات متحده در انظار عمومی مشخص یا پذیرفته شده نیست- تلقی می‌کند. به‌عبارت ساده‌تر، هدف اقدام پنهان، اعمال نفوذ در تحولات و وقایع جهانی از طریق استفاده پنهانی از اقدامات تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی و شبه‌نظامی است؛ گرچه مفهوم نفوذ پنهان در اینجا مبهم است و می‌تواند به راحتی حد فاصل و وجه تمایز بین فعالیت‌های سازمان مرکزی اطلاعات (CIA) را با ارتش ایالات متحده بپوشاند. آموزش نیروهای پنهان فعال در خارج از مرزهای آمریکا بر عهده نیروهای عملیات ویژه (SOF) است. نیروهای عملیات ویژه خود شامل نظامیانی بدون یونیفرم می‌شوند؛ نیروهایی که طبق یک مبنای ناشناخته (از نظر اذهان عمومی) عمل می‌کنند؛ دقیقا از نوع عملیات‌هایی که توسط سازمان مرکزی اطلاعات (CIA) صورت می‌گیرد. وزارت دفاع ایالات متحده (پنتاگون) با نامیدن چنین فعالیت‌هایی تحت عنوان عملیات‌های نظامی مرسوم می‌تواند رویه قانونی لازم را برای گزارش اقدامات پنهانش به کنگره دور بزند.

افسانه دوم: اقدام پنهان رویه‌ای خاموش در روابط خارجی ایالات متحده است.

یکی از جنبه‌های جالب توجه اقدام پنهان این است که به ایالات متحده اجازه می‌دهد به مشکلات آزاردهنده خود در آن سوی اقیانوس‌ها به شکلی بی‌سر و صدا و خاموش بپردازد. در واقع یک حسن تعبیر در مورد اقدام پنهان به‌کار‌بردن اصطلاح عملیات آرام است. با این حال درنظر داشته باشید که عملیات‌های مشابه سازمان CIA همراه با ناکامی بوده‌اند؛ ازجمله تلاش نافرجام برای سرنگونی حکومت فیدل‌کاسترو از طریق اشغال کوبا با ورود به خلیج خوک‌ها یا استفاده از مین‌های دریایی برای منفجر کردن کشتی‌هایی که از بنادر نیکاراگوئه به حرکت درمی‌آمدند در دوران ریاست‌جمهوری رونالد ریگان. پیرامون این فعالیت‌های پنهان هیچ‌چیزی مخفی و آرام نبود. امروزه نیز هواپیماهای بدون سرنشین در خفا و به‌آرامی به پرواز درمی‌آیند، اما وقتی یک موشک هل‌فایر شلیک شده از سوی این پرنده‌ها به اهداف خود روی زمین اصابت می‌کند، دیگر ماجرا از حالت پنهان خارج می‌شود.
اقدام پنهان نیازمند مشارکت است. چنین عملیاتی به‌ندرت سریع و آسان صورت می‌گیرد.

افسانه سوم: اقدام پنهان جایگزینی قابل توجه به جای اتکای صرف به دیپلمات‌ها یا تفنگداران دریایی است.

بین مذاکرات دیپلماتیک و اعزام تفنگداران دریایی گزینه سوم قرار می‌گیرد؛ حسن تعبیر دیگری برای اقدام پنهان؛ همانطور که هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده زمانی گفته‌بود: ما نیاز به جامعه‌ای اطلاعاتی داریم که در شرایط پیچیده مشخصی بتواند در موقعیت‌ها یا موارد مبهم، هنگامی که عملیات نظامی مناسب نیست یا دیپلماسی کارایی خود را از دست داده است، از منافع ملی آمریکا دفاع کند. در عین حال، منحصر کردن چارچوب گزینه‌های سیاست خارجی کشور به این سه گزینه موجب شکل‌گیری مجموعه‌ای نادرست و غلط‌انداز از گزینه‌هایی می‌شود که به کرات و به افراط توسط دولت ایالات متحده و تحت عنوان اقدام پنهان مورد استفاده قرار گرفته‌اند، درحالی‌که سایر گزینه‌های عرصه سیاست خارجی نادیده گرفته می‌شوند؛ گزینه‌هایی که ارزش بررسی و توجه بیشتر دارند مانند بهره‌گیری از مشوق‌های اقتصادی یا کمک به توسعه یک کشور.

افسانه چهارم: اقدامات پنهان پیش از اجرا‌شدن مورد بررسی دقیق و موشکافی دولت قرار می‌گیرد.

در سال 1975کمیته چرچ، تحت هدایت فرانک چرچ، سناتور دمکرات آیداهو دریافت که تنها 14درصد تمامی اقدامات پنهان از سال 1961تا 1975مورد تأیید شورای‌عالی امنیت ملی قرار داشته‌است. کمیته [درباره اقدامات پنهان هماهنگ‌شده] چنین نتیجه گرفت که این تدارکات نامشخص در سطح بین‌المللی، با هدف محافظت از رئیس‌جمهور و کمرنگ‌کردن مسئولیت‌پذیری [دولت] بوده است؛ دکترین بدنام انکار معقول که با استناد به آن، بوروکرات‌های غیرمنتخب تعیین می‌کنند چه زمانی و کجا اقدامات پنهان باید صورت گیرد، همه با این عنوان که دست‌های رئیس‌جمهور پاک نگه داشته شود. امروز بررسی پیشنهادهای ارائه شده در چارچوب اقدامات پنهان کاملا دقیق صورت می‌گیرد. با این حال، مسئولیت‌پذیری کامل در این حیطه کمتر مشاهده می‌شود و یکی از دلایل عمده این موضوع، استفاده از حکم عام است. اصطلاح حکم در اینجا اشاره به تأیید رسمی اقدام پنهان توسط شخص رئیس‌جمهور دارد. انتظار کنگره این است که حکم [رئیس‌جمهور] طی گزارشی رسمی و دقیق به قانونگذاران کشور ارائه شود، به‌گونه‌ای که کمیته‌های نظارتی بتوانند متناسب‌بودن عملیات را ارزیابی کنند؛ هرچند با درنظر داشتن احکام عام [صادره توسط رئیس دولت]، بحث دقت و مداقه با عنوان شدن مجوز دولت برای جنگ علیه تروریسم جهانی به محاق خواهد رفت. برای عوامل سازمان CIA، این اصطلاح دارای بار معنایی بسیار گسترده‌ای است که تقریبا می‌توان از آن به هر اقدامی تعبیر کرد.

افسانه پنجم: روند تأیید اقدام پنهان، دست و پا گیر و ناکارآمد است.

براساس قانون هیوز- رایان مصوبه سال1974، برخی مقامات اطلاعاتی برای طی‌شدن روند صدور حکم عام مجبورند چندین روز صبر کنند. در چنین موقعیت‌هایی تماس تلفنی سریع مدیر CIA با مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور بسیار ساده‌تر از طی‌شدن موانعی است که در نتیجه بررسی دقیق پیشنهاد اقدام پنهان توسط رئیس‌جمهور و تأییدیه کنگره مطرح می‌شود. نتیجه نهایی این مدیریت خرد، کند شدن واکنش CIA برای خنثی‌کردن خطراتی است که متوجه ایالات متحده شده است. یک مقام خشمگین CIA پس از آنکه کمیته چرچ توصیه کرد که نظارت شدیدتری بر اقدامات پنهان اعمال شود،گفت: ما به نیروی اسب بخار نیاز داریم، نه آنکه ترمز ما را بکشند.با این حال امروزه به لطف ارتباطات تلفنی امن که امکان ارتباط سریع رئیس‌جمهور، مدیران اطلاعاتی و سایر بازیگران مهمی را که در روند نشان دادن چراغ سبز به یک اقدام پنهان دخالت دارند، فراهم کرده است، روند تأیید عملیات پنهان درصورت لزوم با سرعت و اشتیاق بیشتری طی می‌شود.

افسانه ششم: اقدام پنهان امتیازی است که به ایالات متحده اجازه می‌دهد به تنهایی در امور خارجی عمل کند.

به‌نظر می‌رسد اقدام پنهان فرصتی است برای اقدام یکجانبه: ایالات متحده می‌تواند به این شکل با پنهان‌کاری و سرعت عمل پیش برود؛ هرچند در واقعیت به‌ندرت CIA می‌تواند به تنهایی اقدامات پنهان خود را بدون هیچ پیامدی، به‌خصوص در مورد اقدامات پنهان شبه‌نظامی پیش ببرد. در واقع، اعتقاد اساسی به موفقیت اقدام پنهان دارای حامیان مقتدری در داخل کشور است. یکی از موفق‌ترین اقدامات پنهان، بیرون‌راندن طالبان و القاعده از افغانستان در پی حملات 11سپتامبر بود. شرط لازم برای موفقیت چنین اقدامی همکاری اتحاد شمال (ائتلاف مخالفان طالبان) بود. تحقق اقدامات پنهان نیازمند مشارکت است و کمتر راه‌حل سریع و آسانی محسوب می‌شود.

افسانه هفتم: اقدام پنهان روش کم‌هزینه‌ای در حل و فصل مشکلات و تنگناهای سیاست خارجی است.

وقتی عوامل ایالات متحده با مزدوران و قاتلان حرفه‌ای مافیایی در یک جبهه قرار می‌گیرند، واشنگتن از ارزش‌های سنتی خود مانند افتخار و عملکرد منصفانه‌اش فاصله می‌گیرد.عملیات‌های سیاسی، اقتصادی و شبه‌نظامی در مقیاس وسیع می‌توانند میلیون‌ها دلار و حتی میلیاردها دلار هزینه در بر داشته باشند؛ آنگونه که در مورد عراق و افغانستان مشاهده شد. وقتی سازمان مرکزی اطلاعات (CIA) در سال 1947تشکیل شد، عملیات پنهان بخشی جدایی‌ناپذیر از وظایف این سازمان تلقی می‌شد؛ نکته‌ای که حتی در قانون امنیت ملی که همان سال به تصویب رسید، مورد اشاره قرار نگرفت. از آن زمان، این فعالیت همچنان ادامه داشته‌است. بحث بودجه اختصاص‌یافته به این اقدامات نیز بازتاب خاص خود را داشته؛ بودجه‌ای که در حد عملیات‌های شبه‌نظامی کنونی در خاورمیانه، جنوب غربی آسیا (شبه قاره هند و افغانستان) و شمال آفریقا کمتر نبوده است.

افسانه هشتم: اقدام پنهان تنها در شرایط حاد، زمانی که ایالات متحده در معرض تهدید قرار دارد، صورت می‌گیرد.

هزینه اقدام پنهان، چنانچه چنین عملیات‌هایی محدود به محافظت از کشور در شرایط وخیم بود، قابل تحمل می‌نمود اما سوابق این اقدامات نشان می‌دهد که مقامات واشنگتن بیش از حد تعیین‌شده از این رویه بهره گرفته‌اند. همانطور که سناتور چرچ در جلسه رسیدگی به اقدام پنهان ابراز داشت، این اقدامات به‌کرات در کشورهای کوچک و ضعیف صورت می‌گیرد. امروز نیز ملت‌های کوچک به میدان عمل این نوع عملیات تبدیل شده‌اند؛ موضوعی که موجب شده ایالات متحده در سراسر جهان مانند یک قدرت سلطه‌گر دیگر جلوه کند؛ قدرت زورگویی که در هرجا- و عمدتا با پنهان‌کاری- به‌خصوص در کشورهای ضعیفی که نمی‌توانند از خود دفاع کنند، از قدرت خود بهره می‌گیرد.

افسانه نهم: اقدام پنهان می‌تواند به شکل بسیار دقیقی انجام شود.

تصور وهم‌آلود دیگر در مورد اقدامات پنهان ایالات‌متحده این است که می‌توان با نهایت دقت، آنگونه که یک جراح از چاقوی جراحی‌اش استفاده می‌کند، این عملیات‌ها را صورت داد. با این حال به‌عنوان مثال تبلیغات پنهان می‌تواند به مشکل کنونی ضربه متقابل منتهی شود. این مشکل که پیامدهای داستان‌هایی که CIA در آن سوی اقیانوس‌ها به دیگران می‌قبولاند، به‌خود آمریکا بازمی‌گردد؛ آن هم در این عصر جهانی‌شدن رسانه‌ها. همچنین باید دانست که دقت عمل ادعایی و توهم‌آلود در مورد اقدامات پنهان دولت ایالات متحده به‌عنوان مثال در مورد عملیات پرنده‌های بدون سرنشین موضوعیت ندارد؛ چه در مورد قانونی‌بودن این اقدام، چه درباره معیارهایی که برای قرار دادن نام افراد در فهرست اهداف این پرنده‌ها به‌کار گرفته می‌شود یا اینکه آیا مسئولیت‌پذیری درست هنگامی که موشک‌های هل‌فایر اهداف روی زمین را به آتش می‌کشند وجود دارد.

افسانه دهم: نتایج احتمالی اقدام پنهان می‌تواند به دقت تعیین شود.

طراحان اقدامات پنهان در این‌باره که چه کارشان چه نتایجی در آینده دربرخواهد داشت، ناگزیر از گمانه‌زنی هستند. بازگرداندن شاه ایران به قدرت در سال 1953تا سال‌ها ایده‌ای درست به‌نظر می‌رسید. ویلیام کولبی، رئیس سابق CIA با نگاهی به گذشته در این مورد چنین ارزیابی می‌کرد: کمک به شاه اقدامی بسیار درست بود که به ایران 25سال فرصت داد در مسیر پیشرفت قرار گیرد. این فرصت 25ساله نکته کوچکی نیست. با این حال، این اقدام موجب شد آمریکا همواره در کنار و حامی شاه قلمداد شود؛ شاهی که پلیس مخفی‌اش (ساواک) ناراضیان را شکنجه می‌کرد یا می‌کشت. این موضوع تأثیر منفی بلندمدتی داشت و با وقوع انقلاب سال 1979و سرنگونی شاه، یک حکومت ضدآمریکایی در این کشور روی کار آمد. به همین سیاق برای تعیین تأثیر بلندمدت بهره‌گیری از پرنده‌های بدون سرنشین برای کشتن خارجی‌ها، نیازی به داشتن گوی بلورین نیست. کمترین پیامد، انتقام‌گیری از مقامات منتخب در جوامع باز است که به‌شدت در برابر اقدامات تروریستی آسیب‌پذیرند.

افسانه یازدهم: اقدام پنهان در چارچوب مسئولیت‌پذیری اخلاقی صورت می‌گیرد.

توطئه‌های مکرر ترور فیدل کاسترو، رهبر کوبا در دوران جنگ سرد و سایر رهبران خارجی باعث شد CIA نیز مانند رقیب عمده‌اش یعنی سازمان اطلاعاتی شوروی (KGB) جلوه کند. زمانی که سازمان، کمیته اصلاحات پزشکی خود را راه انداخت تا راه‌هایی برای حذف فیزیکی رهبران نامطلوب آمریکا بیابد، هنگامی که دانشمندان CIA تفنگ‌هایی با دارت‌های زهرآگین به‌عنوان گلوله ساختند (که تشخیص علت مرگ قربانیان را بسیار دشوار می‌کرد) و نیز خودکارهایی که جوهر آنها آغشته به سم مرگبار بود و وقتی عوامل CIA به همکاری با مزدوران و قاتلان حرفه‌ای مافیا روی آوردند، ایالات متحده از ارزش‌های سنتی افتخار در میدان جنگ و عملکرد منصفانه دور شد. اخیرا نیز برنامه پرنده‌های بدون سرنشین آمریکا موجب بروز نگرانی‌های اخلاقی گسترده‌ای شده است. گزارش‌های خبری از پاکستان از اینکه حتی طرفداران آمریکا در پاکستان درباره نقض حریم هوایی کشورشان صحبت می‌کنند، حکایت دارد. در مورد کشته‌شدن تصادفی غیرنظامیان حین هدف گرفتن شبه‌نظامیان طالبان و القاعده از سوی پرنده‌های بدون سرنشین هم که دیدگاه افکار عمومی مشخص است.

افسانه دوازدهم: اگر روزی پرده اسرار اقدامات پنهان کنار رود، افکار عمومی درمی‌یابد این نوع عملیات تا چه حد مؤثر و موفق بوده است.

بخش گسترده‌ای از اقدامات پنهان از زمان تشکیل CIA منحصر به اقداماتی کوچک و حتی پیش پاافتاده بوده یا زمانی که اقدام پنهان بلندپروازانه بوده، مانند عملیات خلیج خوک‌ها در کوبا، عمدتا با شکست و ناکامی همراه بوده است. علاوه بر این، همچنان که در مورد حمایت از شاه ایران در سال1953 مشاهده شد، پیامدهای غیرقابل پیش‌بینی اقدام پنهان دولت ایالات متحده تا امروز گریبانگیر واشنگتن شده است. سوابق اقدامات پنهان البته بدون موفقیت نبوده است. تلاش آمریکا برای بیرون راندن طالبان و القاعده در پی حملات 11سپتامبر نمونه‌ای از موفقیت‌آمیز بودن چنین اقداماتی است. همچنین حملات پرنده‌های بدون سرنشین و سایر عملیات‌های شبه‌نظامی کوچک علیه القاعده همراه با موفقیت‌هایی بوده و این رویه ممکن است در مقایسه با اشغال نظامی بسیار پرهزینه یک کشور از نظر آمریکایی‌ها گزینه بهتری باشد؛ گرچه حملات پرنده‌های بدون سرنشین، به‌خصوص به‌دلیل نحوه رسیدگی قضایی پیش از موعد برای هدف قرار‌دادن شهروندان آمریکایی و نیز نظارت نه‌چندان دقیق بر فهرست مرگ در قوه مجریه و قوه قانونگذاری ایالات متحده مورد اعتراضاتی قرار گرفته است. در این میان علاوه بر موارد مورد اعتراض، باید برای کاهش تلفات جانبی این حملات (عمدتا شامل غیرنظامیان حاضر در صحنه) تلاش شود، به‌خصوص بر لزوم گشت‌های اکتشافی پیش از وقوع حمله تأکید بیشتری شود و البته عملیات پرنده‌های بدون سرنشین در سطح بین‌المللی در چارچوب یک معاهده رسمی جهانی صورت گیرد.

سایت آتلانتیک
ترجمه: حمیدرضا خطیبی

کد خبر 201585

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار آمریکا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز