گروه حوادث: با گذشت 30‌ماه از ربوده شدن سرملوان ایرانی توسط دزدان دریایی سومالی، هنوز هیچ تلاشی برای آزادی او صورت نگرفته است.

گروگانگیری

حدود 30‌ماه از ربوده شدن سرملوان ایرانی توسط دزدان دریایی سومالی می‌گذرد و حالا تنها راهی که برای خانواده این مرد جوان باقی مانده، استمداد از خیرین و نیکوکاران برای آزادی اوست. شهریور سال 89 بود که شهریار علی آبادی سوار بر کشتی باری‌ای که در اجاره مردی ایرانی بود، راهی سفری دو هفته‌ای شد.

به غیراز او تعدادی ملوان پاکستانی، هندی و مالزیایی نیز در کشتی حضور داشتند و شهریار به‌عنوان سرملوان و نماینده صاحب کشتی، تنها سرنشین ایرانی این کشتی‌باری به شمار می‌رفت. کشتی بندرعباس را ترک کرد اما چند روز بعد در آب‌های آزاد هدف حمله دزدان دریایی قرار گرفت و توسط دزدان ربوده شد. تا مدت‌ها پس از این ماجرا، خانواده شهریار از اینکه چه اتفاقی برای پسرشان رخ داده خبرنداشتند و تصور می‌کردند که او در جزیره‌ای دورافتاده گرفتار شده تا اینکه سرانجام متوجه شدند پسرشان از سوی دزدان دریایی ربوده شده و آنها برای آزادی شهریار درخواست مبلغ هنگفتی کرده‌اند.

مادر شهریار که در همه این ماه‌ها چشم به‌راه آزادی پسرش بوده در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: شهریار تازه نامزد کرده و قرار بود به‌زودی مراسم عروسی‌اش در بندرعباس برگزار شود. ما مقدمات اولیه مراسم عروسی ازجمله رزرو تالار و خریدهای لازم را انجام داده بودیم و قرار بود به محض اینکه پسرم از سفر برگشت، عروسی برگزار شود اما او رفت و دیگر خبری از وی نشد. در این مدت آنچه ما را نگران می‌کرد، این بود که برخلاف سفرهای قبلی، او با ما تماس نگرفته بود و حتی صدایش را هم نشنیده بودیم.

بی خبری خانواده شهریار نه چند هفته که تا 14‌ماه ادامه داشت و آنها در همه این مدت تصور می‌کردند که کشتی در جزیره‌ای دور افتاده در اطراف تایلند خراب شده و آنها روی آب گرفتار شده‌اند، غافل از اینکه ماجرا چیز دیگری بود. مادر شهریار می‌گوید: یک روز وقتی اسم کشتی را در اینترنت جست‌وجو کردیم، به خبرهایی برخوردیم که از دزدیده شدن کشتی توسط دزدان دریایی حکایت داشت. آنجا بود که فهمیدیم چه اتفاقی برای پسرم رخ‌داده است.

درخواست میلیونی

خانواده شهریار وقتی از ربوده شدن کشتی و سرنشینان آن باخبر شدند، با صاحب کشتی تماس گرفتند اما او هر بار به آنها وعده می‌داد که مذاکرات برای آزادی شهریار در جریان است و او به‌زودی از بند دزدان رها می‌شود؛ اتفاقی که تا ماه‌ها بعد نیز رخ نداد.
مادر جوان ربوده شده می‌گوید: دزدان دریایی برای آزادی پسرم درخواست 150هزار دلار کرده بودند.

آنها وقتی دیدند که هیچ‌کس برای آزادی پسرم با آنها وارد مذاکره نشده، مستقیما با خود ما تماس گرفتند. ما به سراغ یکی از نمایندگان مجلس رفتیم و وی با ارسال نامه‌ای از وزارت امورخارجه خواست برای آزادی برادرم اقدام کنند. پس از آن بارها به وزارت امور خارجه مراجعه کردیم اما هیچ جوابی نگرفتیم. حتی نزد رئیس‌جمهور هم رفتیم اما باز هم اتفاقی نیفتاد. گرچه از طرف ریاست‌جمهوری نامه‌ای برای وزارت امور خارجه فرستادند تا برای آزادی پسرم اقدام کنند، اما بعد از ماه‌ها پیگیری وزارت امور خارجه به ما جواب داد که پولی برای پرداخت به آدم ربایان ندارند و ما باید از کمیته امداد برای نجات پسرم کمک بخواهیم.

50روز بی‌خبری

آخرین تماسی که آدم ربایان با خانواده سرملوان ایرانی داشتند، 50روز پیش بود. این آخرین باری بود که خانواده شهریار توانستند صدای او را بشنوند. دزدان دریایی سومالیایی که به زبان انگلیسی حرف می‌زدند این بار مدعی شدند که حاضرند در ازای دریافت 100هزار دلار جوان ایرانی را آزاد کنند و در غیراین صورت او را همانند یکی از ملوان‌های هندی که مدتی قبل به قتل رسانده بودند، خواهند کشت.

مادر شهریار که حالا اشک پهنای صورتش را پر کرده، ادامه می‌دهد: حالا 50 روز است که از سرنوشت پسرم خبری نداریم و دزدان دریایی هم تماس نگرفته‌اند. آنها آخرین بار گفتند که به دریافت کمتر از 100هزار دلار برای آزادی پسرم راضی نخواهند شد. آنها وقتی با ما حرف می‌زدند، پسرم را شکنجه می‌کردند و من از پشت گوشی صدای ناله‌های شهریار را می‌شنیدم. حتی یک‌بار روی بدنش عقرب انداخته بودند و نیش آن پسرم را تا یک قدمی مرگ برده‌بود.

ما وقتی دیدیم پیگیری‌هایمان برای آزادی شهریار به جایی نرسیده، دست به‌کار شدیم و خانه قدیمی‌ای را که در بندرعباس داشتیم به مبلغ 50میلیون تومان فروختیم و از مدتی قبل به کرج آمده‌ایم و در خانه پسر دیگرم زندگی می‌کنیم اما این پول برای آزادی شهریار کافی نیست. در این مدت تلاش زیادی کردیم تا وزارت امورخارجه برای آزادی پسرم تلاش کند اما آنها می‌گویند که مبلغ بالاست و نمی‌توانند آن را پرداخت کنند.

حالا نمی‌دانم چه بلایی سر شهریار می‌آید. دزدان در آخرین تماسشان گفتند که تهدیدشان برای کشتن پسرم کاملا جدی است و امیدوارم مسئولان هر چه زودتر برای آزادی او وارد عمل شوند.مادر شهریار حالا چشم امید به دستان خیرین و مسئولان دارد تا شاید با کمک آنها بتواند یک‌بار دیگر پسرش را ببیند. او چند‌ماه پیش وقتی صدای ناله‌های پسرش را زیر شکنجه‌های دزدان دریایی شنید، سکته کرد اما بخت با او یار بود که از یک‌قدمی مرگ به زندگی برگشت. حالا حدود 30‌ماه از زمانی که وی آخرین بار پسرش را دیده می‌گذرد و دیدن دوباره شهریار بزرگ‌ترین و بهترین عیدی‌ای است که می‌شود به خانواده سرملوان ایرانی اهدا کرد.

کد خبر 201838
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز