جردن، بدون شک بزرگترین بسکتبالیست تاریخ جهان است؛ اگر باور ندارید میتوانید از هر کس دیگری بپرسید. او نه تنها یک ورزشکار، نه تنها یک بسکتبالیست و نه تنها یک چهره محبوب در آمریکا و جهان که یک پدیده است. جردن بخشی فراموشنشدنی و غیرقابل چشمپوشی از یکی از محبوبترین ورزشهای جهان و در عین حال چیزی فراتر از آن است. 17فوریه(29بهمن)، جردن 50 ساله شد و بههمین خاطر مرور بخشهایی از زندگی او، خالی از لطف نخواهد بود.
تولد یک ستاره: جردن 50سال و چند روز پیش، در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. کمیبعد به همراه خانوادهاش به کالیفرنیا رفت.
بسکتبال ، بیسبال و فوتبال: مایکل جردن جوان در دبیرستان فوتبال آمریکایی، بیسبال و بسکتبال بازی میکرد.
مانع حیاتی: جردن گفته است که جلوگیری از حضور او در تیم دبیرستان توسط پاپ هرینگ، سرمربی تیم دبیرستان، یکی از انگیزههای اصلی او برای ادامه بسکتبال و موفقشدن در آن رشته بوده است. این داستان به تمامی کودکان آمریکایی گفته شد و از آنها خواسته شده اجازه ندهند هیچ مانعی آنها را منصرف کند. هرچند بعدا رسانهها مشخص کردند که داستان آنطور که بهنظر میرسد نبوده است. او بعدا به ستاره تیم دبیرستان تبدیل شد و در دو سال آخر، به میانگین 20 امتیاز در هر بازی رسید.
ستاره دانشگاهی: جردن بعد از دبیرستان به دانشگاه کالیفرنیا رفت. او پیش از اینکه به انبیای برود، یکبار بهترین بازیکن رقابتهای بسکتبال کالج آمریکا شد.
شیکاگو بولز: در درفت سال1984، ابتدا هوستون راکتز حکیم اولا جوان را از بین بازیکنان تازه انتخاب کرد و بعد پورتلند بلیزرز، سام بووی را انتخاب کرد و مایکل جردن سومین بازیکن انتخابی بود که توسط شیکاگو بولز انتخاب شد. بلیزرز احتمالا هرگز این روز را فراموش نخواهد کرد؛ اگر آنها جردن را انتخاب کرده بودند، احتمالا آنها به جای بولز با جردن جاودانه میشدند.
اولین طلای المپیک: در المپیک 1984 لسآنجلس، جردن همراه با چند ستاره دیگر رقابتهای کالج در تیم ملی بسکتبال بود و توانست نخستین مدال طلای المپیک خود را به دست بیاورد.
سلام بر انبیای: جردن در تاریخ 26 اکتبر 1984 در پیروزی 109 بر 93 بولز برابر واشنگتن به میدان رفت و 16 امتیاز کسب کرد. او آخرین بازی خود در انبیای را در واشنگتن انجام داد.
تحریم میان ستارهها: میتوان گفت که جردن دشمن به اندازه کافی داشت و مهمترین آنها آیزیا تامس بود. در مسابقه آلاستار سال 1984، بازیکنان بزرگتر تیم، جردن جوان را تحریم کرده بودند و به او پاس نمیدادند.
خروج از پلیآف: جردن در سال1985 همراه با بولز به پلیآف صعود کرد اما در همان دور اول مغلوب میلواکی باکز شد و حذف شد. جردن بهترین روکی (بازیکن تازه وارد) سال شد ولی در آن سال میگفتند که او یک بازیکن خوب معمولی است که نمیتواند تیمش را بالا ببرد؛ چیزی که البته خیلی زود اشتباه از آب درآمد.
63 امتیاز بیحاصل: در دومین سال، بولز باز هم در پلیآف حذف شد؛ این بار با شکست برابر بوستون سلتیک. جردن در بازی دوم 63 امتیاز کسب کرد.
در کنار بزرگان: در فصل 87 - 1986،جردن در رایگیری هواداران بسکتبال، دومین بازیکن باارزش فصل بود. او در همین سال در یک فصل، سههزار امتیاز گرفت و به ویلت چمبرلین، اسطوره بسکتبال آمریکا پیوست که پیشتر این رکورد را ثبت کرده بود. این بار هم آنها در پلیآف موفق نبودند و برابر بوستون سلتیک شکست خوردند.
زوج طلایی: در فصل 88 - 1987، جردن باارزشترین بازیکن لیگ و همینطور بهترین بازیکن دفاعی فصل شد. از اینها مهمتر، او چیزی را که برای تبدیلشدن به مایکل جردن نیاز داشت پیدا کرد: یک همتیمی استثناییبه نام اسکاتی پیپن. بولز برابر دیترویت پیستونز شکست خورد و حذف شد.
ایر جردن: همزمان با تبدیلشدن به یک ستاره، جردن همراه با یک شرکت ورزشی، کفشهایی را به بازار عرضه کرد که میتوان آنها را یکی از بزرگترین برندهای ورزشی جهان دانست؛ ایر جردن.
قانون جردن: در سال بعد، پیستونز دوباره بولز را در پلیآف شکست داد؛ با روشی که یکی از منفورترین تاکتیکهای تاریخ بستکبال لقب گرفته است؛ قانون جردن. هر بار که جردن صاحب توپ میشد، چند بازیکن او را احاطه میکردند.
پیر فرزانه:در فصل 90 - 1989،فیل جکسون به بولز آمد اما باز هم بولز در فینال کنفرانس شرق، مغلوب پیستونز شد.
اولین قهرمان: جردن پیشدستی کرد و نگذاشت تا مسئولان انبیای قانونی برای منع استفاده از قانون جردن وضع کنند؛ در فصل 91 - 1990، با هیچ روشی نمیشد او را یارگیری کرد. بولز، پیستونز را بالاخره برد و لسآنجلس لیکرز را در فینال شکست داد. نخستین قهرمانی با بهترین بازیکن فصل و فینال برای جردن بهدست آمد.
مرد بد: سم اسمیث در کتابی قهرمانی بولز را تحلیل کرد و گفت که جردن یک همتیمی بسیار بد برای بازیکنان بولز است. این نظریه با انزجار عمومی روبهرو شد اما بعدها مشخص شد که حق با اسمیث بوده است.
دشمن بدشانس: در فصل 92 - 1991، رسانهها کلایدر درکسلر بازیکن پورتلند بلیزرز را رقیب جردن معرفی کردند اما جردن در فینال، بلیزرز و حریفش را بهصورت تحقیرآمیزی شکست داد. او باز هم بهترین بازیکن فصل شد.
تیم رؤیایی: جردن و دیگر بازیکنان حرفهای بسکتبال، در المپیک بارسلونا حریفان خود را در هم میکوبیدند و بعد به آنها امضا میدادند. او بهترین بازیکن تیم بود و به همین راحتی دومین مدال المپیک خود را بهدست آورد.
یک رقیب بازنده دیگر: در فصل 93 - 1992،چارلز بارکلی بالاتر از مایکل جردن بهعنوان بهترین بازیکن فصل انتخاب شد اما در فینال، جردن از او و فونیکسسانز انتقام سختی گرفت و به نخستین بازیکنی تبدیل شد که سه فصل متوالی بهترین بازیکن فینال شده است. جردن در میانههای بهترین دوران زندگی ورزشی خودش، پدر خود را بهصورتی تراژیک از دست داد. در 23 جولای 1993، جیمز آر جردن سینیور توسط دو نوجوان در کالیفرنیای شمالی کشته شد. جردن خود را بازنشسته کرد.
شروع بیسبال: جردن رؤیاهای بیسبالیاش را در تیم شیکاگو وایت ساکز دنبال کرد.
حرفهای درگوشی: گفته میشود که جردن به زور مجبور شده است خود را بازنشسته کند. براساس این گزارشها، او درگیر بزرگترین پرونده شرطبندی در ورزش آمریکا بوده و به اجبار بازنشسته شده و مدت محرومیتش را در بیسبال، سپری کرده است. به هر حال اینها شایعاتی هستند که وجود دارند.
من برگشتم: جردن در 18مارس 1995، بازگشت خود را به انبیای اعلام کرد.
همکاری با کشتیکجکار: فیل جکسون و مایکل جردن، خیلی پاک و فنی بودند و به کسی مانند دنیس رادمن، یک کشتیکجکار سابق نیاز داشتند تا دوباره قهرمان شوند. رادمن با خالکوبیهای رنگی معروفش و قیافهای خشن و عضلاتی گرهخورده، به جردن و جکسون پیوست. بدون او، شاید جردن دوباره نمیتوانست قهرمان شود.
بازی روز پدر: در سال 1996، بولز، سیاتل سوپرسانیکز را شکست داد و دوباره قهرمان انبیای شد. جردن بهترین بازیکن فصل، بهترین بازیکن فینال و بهترین بازیکن آلاستار شد. قهرمانی او در روز پدر، باعث شد که جردن بعد از بازی نقش زمین شود و گریه کند.
بازی آنفلوانزایی: در فصل 97 - 1996،کارل ملون از یوتا جاز بهترین بازیکن فصل شد اما فقط همین. یوتا جاز و ملون در فینال مغلوب جردن شدند. به یادماندنیترین بازی دوران زندگی جردن، بازی پنجم فینال بود؛ جایی که جردن مشخصا بیمار بود اما توانست 38 امتیاز بگیرد. بهترین بازیکن فینال هم کسی نشد جز؟ حدسزدنش سخت نیست.
پایان یک رؤیا: فصل 98 - 1997، آخرین فصل حضور در بولز برای جردن، همانطوری بود که هر ورزشکاری دوست دارد باشد. در فینال کنفرانس شرق، بولز، ایندینا پیسرز و رجی میلر را شکست داد. در سری بازیهای فینال- دوباره برابر یوتا جاز و کارل ملون- بولز سه بر دو جلو بود. در بازی ششم، در تاریخ 14 ژوئن 1998، بولز یک امتیاز عقب بود و 10 ثانیه به پایان بازی مانده بود. . . پیش از اینکه توپ به جردن برسد.
دومین بازنشستگی: در 13 ژانویه 1999، بعد از جدایی پیپن و جکسون، جردن یکبار دیگر خود را بازنشسته کرد. بسیاری از هواداران هنوز هم میگویند که جردن در این تاریخ برای همیشه از ورزش خداحافظی کرده است و بازگشت دوباره او را به حساب نمیآورند.
مدیر اجرایی: در 19 ژانویه 2000، جردن بهعنوان مالک و مدیر اجرایی، همراه با واشنگتن ویزارد به انبیای بازگشت.
پدرخوانده سه: بازگشت سه باره مایکل جردن به انبیای بهعنوان بازیکن، کمی عجیب و پررمز و راز است. شایعات بازگشت او بهعنوان بازیکن، پیش از حملات تروریستی 11سپتامبر به نیویورک، در محافل ورزشی پیچیده بود. بازگشت سهباره او را میتوان به فیلم پدرخوانده سه تشبیه کرد؛ فیلمی که افتضاح نیست اما دنبالهای غیرضروری بر دو فیلم تکرارنشدنی در تاریخ سینماست.
آخرین آلاستار: در سال 2003، جردن در آخرین بازی آلاستار زندگیاش بازی کرد و توانست از رکورد گلزنی کریمعبدالجبار در بازیهای آلاستار بگذرد (این رکورد البته بعدا توسط کوبی برایان، کسی که همیشه گفته است دنبالهرو مایکل جردن است شکسته شد). نکته جالب این بود که بعد از بازنشستگی جردن، باشگاه میامی هیت، پیراهن شماره 23 را به افتخار جردن بازنشسته کرد. چرا این نکته جالب است؟ جردن هرگز برای هیت بازی نکرده است.
آخرین بازی: در 16 آوریل 2003، جردن آخرین بازی خود را در انبیای انجام داد. او در شکست تیمش برابر آلن ایورسون و فیلادلفیا، 15 امتیاز هم کسب کرد. بازی در حالی به پایان رسید که تماشاچیان ایستاده جردن را تشویق میکردند و فریاد میزدند: «ما مایکل را میخواهیم». البته در چهره تمام هواداران میشد این امیدواری را دید که جردن این خاطره خوب را خراب نکند و دوباره از بازنشستگی درنیاید.
در کنار شارلوت بابکتز: در سال2006، جردن که سابقه مدیریت در واشنگتن ویزارد را داشت، بخش عمدهای از سهام شارلوت بابکتز را خرید.
تالار افتخارات: بسیاری از افراد، سخنرانی خود در مراسم پیوستن به تالار افتخارات را جایی برای انتقام گرفتن از حریفان خود میدانند. برای خیلیها اصلا غیرمنتظره نبود که جردن- کسی که زندگی رقابتی سنگینی داشت- هم از این فرصت استفاده نکند. سخنرانی او در این مراسم، به یکی از معدود دفعاتی تبدیل شد که مردم بیواسطه توانستند آن بخش کمتر دوست داشتنی جردن را ببینند.
بدترین مالک تاریخ: احتمال میرفت که بهترین بازیکن تاریخ، بتواند دستکم یکی از بهترین مالکان تاریخ هم باشد. اما جردن که به نخستین بازیکن سابق تبدیل شده بود که یکی از مالکان اصلی یک باشگاه شده بود، کاملا نظریه ابتدای این پاراگراف را نقض کرد: شارلوت بابکتز در سال2010 آمار 50 باخت و تنها هفت برد را ثبت کرد؛ یعنی یکی از بدترین آمارهای برد در تاریخ انبیای است. بهترین بازیکن تاریخ انبیای احتمالا بدترین مالک تاریخ این بازیها هم هست.