«سیروس مقدم» کارگردان سریال پایتخت 2 درباره این سریال گفتگویی کرده است که مهمترین اظهاراتش به نقل از فارس در زیر آمده است:
- بازتابهایی که ما داریم محدود به اطرافیان ما است و نظرسنجیهایی که سازمان صدا و سیما انجام میدهد و هنوز نتیجه آن مشخص نشده است. آن چه به ما رسیده حکایت از بازتاب خوب سریال بین مردم کشورمان دارد.
- در پایتخت 2 ، ماجراها و حوداثی که پیش میآمد، متفاوت از سری اول روی داد. در سری قبل به ما انتقاد میشد که شما ناگهان ماجراها و حوادث بزرگی سر راه این خانواده قرار میدهید که باورکردنش بعضی وقتها سخت میشود. ما این بار حوادث و ماجراها را بسیار کوچکتر و لطیفتر و نرم و ظزیف وارد قصه کردیم و همان طور هم تمامش کردیم. مثلا یک داستان از کلاه آغاز شد و ما به قصه آهو رسیدیم. سعی کردیم عین زندگی جلو برویم، حوادث نرم نرم پیش بیایند و به سرانجام برسانیم. نوع درام ما این بار نرمی و ظرافت بود و مخاطب را قدم به قدم وارد داستان کردیم.
- با توجه به جمع بندی که از پایتخت یک داشتیم و با توجه به نقطه نظراتی که به ما منتقل شد، هم در گویش باباپنجعلی و هم در رفتارش تغییر اعمال کردیم. لهجه او را کاملا با حضور مشاوران درست جلو بردیم و همچنین سعی کردیم بابا پنجعلی موقرتر و موجهتر و در واقع پختهتر باشد. روی بیماریش هم زیاد تاکید نکردیم.
- آدمها قرار نیست نقش قبلی خود را بازی کنند. اگر این طور باشد، همه شخصیتهای سریال های اپیزودیک کاملا یکسان خواهند بود. ما با شخصیتهایی روبرو میشویم که دو سال زندگی کردهاند و پختهتر شدهاند. اصلا قرار نبود آنچه که در پایتخت یک دیدیم، عین به عین در پایتخت 2 تکرار کنیم. آن وقت حوصله تماشاچی سر میرفت. ما سعی کردیم وجوه شخصیتی جدیدی از کاراکترها به نمایش بگذاریم که در سری قبل کمتر به آنها توجه کردیم.
- ما سعی کردیم در سری دوم از بازیگرهای حرفهایتر و تازهتر استفاده کنیم که به لحاظ جنس بازی بیشتر به خانواده نقی شباهت دارند. مهران احمدی هم خودش انگیزه بسیار بالایی برای حضور در سری دوم پایتخت داشت و هم ما خیلی علاقه داشتیم که کنار تیم ما باشد. خانم نصرتی هم همینطور. یا هومن حاجی عبدالهی در نقش رحمت خروس باز به واسطه اینکه خودش هم شمالی است بهترین گزینه برای ایفای این نقش بود. اما فیلمنامههای ما از قبل نوشته شده بود و به صرف اینکه بازیگری خوب نقشش را بازی میکند، نمیشود بیخودی حضور داشته باشند. چون این طور دیگر آن تاثیر و زیبایی و قشنگی که روی مخاطب گذاشته دیگر نخواهد داشت. اگر حضورشان غلط و یا بی اندازه بود، قطعا مخاطب آن را پس میزد و دیگر با استقبال مواجه نمیشد. حضورها به اندازه و به قاعده بود و به همین دلیل دلنشین بود. اگر حضور آنها را لفت میدادیم، این حضور قشنگ خراب میشد.
- خوشبختانه تا به حال با اعتراضی درباره لهجه برخورد نکردهایم. چون ما مشاوره زیادی از صداوسیمای مرکز گلستان و همچنین استانداری گرفتیم و آنها مشاورانی را به ما معرفی کردند که فیلمنامهها را خواندند و نظراتشان را گرفتیم و روی لهجهها هم بچهها این بار بیشتر کار کردند و خوشبختانه تا الان من حداقل نقدی نشنیدم.
- قصه ما از ابتدا هم این طور پیش رفت که 4 الی 5 قسمت در شمال بگذرد، حدود 3 تا 4 قسمت هم در تهران بگذرد و 3 تا 4 قسمت هم در جادهها بگذرد و دو قست آخر هم در قشم تصویربرداری کنیم. همین اتفاق هم افتاد و وقتی وارد جنوب میشویم دیگر آخر قصه ماست و گنبد و گلدسته به مقصد رسیدهاند و باید نصب شوند و اولین مسجد روستا راه اندازی شود. به نظرم بیشتر از این هم کش دادن قصه، آب بستن به سریال بود.
- حضور بازیگران جنوب به فیلمنامه بستگی دارد. وقتی ما یک لنج داریم که یک ناخدا به همراه همسر و فرزندش کار میکند، دیگر نقش اضافهای نداریم که بیاوریم. چون کارکترهایی که در این بخشها به سریال اضافه میشوند یک خانواده جنوبی هستند که بندری هم نیستند. آنها یک خانواده مهاجر هستند که فقط حامل گنبد و گلدسته هستند و بیشتر از این کاری با آنها نداشتیم.
- در سری دوم، آن طور که باید فرصت برای پرداختن به استانهای دیگری که سر راه کامیون ارسطو وجود نداشت که به دلیل کمبود زمان بود. در «پایتخت 3» این کمبود زمان را جبران میکنیم.
- دو سال پیش هم همه میگفتند مگر قرار است سری دوم آن ساخته شود؟ خدا را چه دیدید شاید ساخته شود.