نوروز امسال سری جدید کلاهقرمزی روی آنتن شبکه دو بود؛ شبکهای که چند سالی است از آن بهعنوان شبکه ویژه گروه سنی کودک و نوجوان یاد میشود والبته نهتنها هنوز نتوانسته یک شبکه کاملاً تخصصی باشد بلکه به تازگی با شبکه تازه تاسیس پویانمایی (انیمیشن) هم همپوشانی پیدا کرده و در راستای همین مسئولیت کلاه قرمزی که اصالتاً یک عروسک شبکه یکی است از عید سال 90و در قالب سری جدیدش به این شبکه نقل مکان کرده است.
با شروع پخش کلاه قرمزی این خطر بالقوه وجود داشت که این مجموعه با ریزش اساسی مخاطب مواجه شود چرا که از طرفی سازندگان مجموعه فاصله زمانی مناسب مابین سریهای چندگانه آن را رعایت نکرده بوده و سه سال متوالی پشت سرهم کلاهقرمزی را در جدول پخش نوروزی قرار داده بودند و از طرف دیگر هنوز مدت زمان زیادی از اکران فیلم کلاهقرمزی و بچه ننه نگذشته بود و طبیعی بود که تا مدتی این عروسک محبوب برای بیننده طراوت و تازگی نداشته باشد اما در مقابل خطرات بالقوه، دو فاکتور دیگر هم به کمک تیم سازنده کلاهقرمزی آمد تا این عید را هم به عافیت از سر بگذراند؛ نخست اینکه آنقدر وضعیت کیفی و درجه جلب مخاطب سایر مجموعههای نوروزی بهخصوص دیگر مجموعه شبکه دوم یعنی مجموعه آب پریا ساخته مرضیه بروند بد بود که مخاطبین مایوس از این آثار ضعیف ناخودآگاه به سمت اثری متمایل میشدند که به جذابیت و کشش نسبی آن اطمینان داشتند و دیگر آنکه طهماسب و تیم همکارش در یکی دو سال گذشته تعداد زیادی کاراکتر تازه از فامیل دور و جیگر گرفته تا پسر عمه زا و... بهکار اضافه کرده بودند و همین زمینهای شد برای گروه نویسنده و کارگردانی سریال که از کنش و واکنشهای مابین این کاراکترهای جورواجور و حقیقتاً با نمک و دلنشین، موقعیتها و داستانکهای خلاقانهای را بیرون بیاورند که مخاطب مقوله تکراری شدن مجموعه کلاه قرمزی را فراموش کرده و مشتاقانه کار را دنبال کند؛ مولفهای مهم که خوشبختانه در کار طهماسب و جبلی دیده میشود ولی متأسفانه چندان مورد توجه دیگر دنباله سازان تلویزیونی نیست که نمونه بارزش همین مجموعه پایتخت دو بود که با همان ادوات و تجهیزات سال قبل به میدان نوروز امسال آمده بود.
اما نکته دیگر اینکه در پرداخت مجموعه کلاهقرمزی به نکاتی مانند گروه سنی هدف برنامه کاملاً توجه شده و نتیجه این شده که تمام طیفهای بیننده این سریال میدانند از این مجموعه چه انتظاری دارند و چه هدفی را از تماشای آن تعقیب میکنند (درست بر عکس مجموعهای مثل آبپریا که اصلاً معلوم نبود برای کدام گروه از مخاطبین تدارک دیده شده) و بیتردید همین مشخص بودن هدف بود که موجب شد مقولات آموزشی مثل آداب سینمارفتن یا لزوم احترام به حریم خصوصی افراد به زیبایی و با خلاقیت هر چه تمامتر در دل داستانهای کوچک و بافت آیتمی برنامه جا بیفتند و کسی هم احساس نکند که در حال تماشای یک برنامه آموزشی صرف است. به اینها میتوان ایدههای فوق خلاقانهای مثل انگلیسیزبانبودن ببعی (کاراکتر بره سفید) مجموعه یا حساببردن آقای مجری (با وجود اینکه همه کاره و گرداننده برنامه است) از پرسوناژ عروسک پیرمرد بد اخم و لجوج را اضافه کرد تا معلوم شود که چرا کلاهقرمزی میتواند بهعنوان بهترین مجموعه نوروز 92لقب بگیرد.