حالا که آفتاب آمده است با فراغ خاطر توی ظهر حیاط خانه ما چرت بزند. حالا که باد با خودش عطر یاسها را آورده است. حالا که آدم هوس میکند برود توی این هوا توی خیابان ولیعصر قدمی بزند. فاطمه روسریاش را سرش میکند. فاطمه میخواهد که توی شهر بعد از چندماه دزدکی نفس کشیدن، نفسهای عمیق بکشد. فاطمه خوب میداند که ما تنها تا آخرهای این گرما فرصت داریم که بزنیم به دربند، به ولیعصر، به خانه هنرمندان، تئاترشهر و خیلی بوستانهای دیگر و تنها همین چندماه فرصت میشود که توی خیابان انقلاب قدم بزنیم و دنبال نمایشنامه خرسهای پاندا بچرخیم. فاطمه و من یادمان نمیرود که پدر مهدیه که نفستنگی داشت و همسایه آقا رضا که به زور نفسهای عاریهاش را از پشت ماسک توی ریه میکشید در تعطیلیهای آلودگی هوا رفتند و بعد دیگر کسی خبری از آنها نگرفت. انگار همین دیروز بود که داشتم میخواندم «دودی که نه غول چراغ دارد نه مهی است شاعرانه» بعد فاطمه کلی خندیده بود که «هی آقا، این دود که روزانه نفس کلی آدم را میگیرد توی این شهر و میکند توی شیشه چطور میشود مه باشد؛ آن هم شاعرانهاش؟» فاطمه راست میگفت. پسر آقا رسول که ریهاش خراب بود توی پاییز پارسال افتاده بود به سرفه؛ آنقدر که میگفت: «همین روزهاست که گلویم خط بردارد. این سرفهها هم دود خورده است هم بغض. مردیم از بس ترسیدیم توی خیابان نفس بکشیم و بمیریم.» فاطمه، پنجره را باز بگذار. بگذار تا شهر جان دارد و میتواند بدود ما توی ریهاش نفس بشویم. فرصت کمی است اما دم غنیمت است. ترس دارم توی سرما که بیاید به شهر، این دم، به بازدم نرسد و باز خیلیها بمانند روی دست خیلیها و شهر با افتادههایش از نفس بیفتد. فاطمه روزنامه را بگذار روی طاقچه باد برش دارد ببرد از خانه ما بیرون. توی روزنامه نوشتهاند: «دولتیها با شمارهگذاری خودروهای یورو2 موافقت کردهاند» و این خبر نفس آدم را میبرد. ترس دارم زمستان از راه برسد و خیلیها را به فروردین بعد نرساند. فاطمه جان پنجره را باز بگذار. پاییز که بیاید نه از سرما بلکه از ترس دود باید حسابی پشت پنجرههای بسته بمانیم. برای همین حرفها میرویم تا با خانم معصومه ابتکار، رئیس کمیته محیطزیست شورای شهر تهران درخصوص آلودگی هوای تهران گفتوگو کنیم.
- طبق آمار رسمی بهدست آمده، روزانه بیش از 351نفر از شهروندان شهر تهران، بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم، بهدلیل آلودگی هوا کشته میشوند. نگاه شما بهعنوان رئیس کمیته محیطزیست شورای شهر تهران، به وضعیت امروز آلودگی هوا چگونه است و عدماجرای طرح جامع آلودگی هوا به چه علتی ما را به این شرایط رساند؟
اول از همه لازم میدانم از روزنامه همشهری تشکر کنم که از ابتدا، یکی از محورهای مهم کاری خود را بحث محیطزیست قرار داده و به موضوعات خاصی مانند آلودگی هوا پرداخته. البته این انتظار هم میرود که همشهری، به حوزههایی مثل مدیریت شهری و سیاستهای شورای شهر، با نگاه دقیقتری وارد شود و در این خصوص، اطلاعرسانی و تحلیل نیز ارائه دهد چرا که دادن اطلاعات درست به مردم، در تصمیمگیری آنها تأثیر داشته و همچنین، نتیجهگیری صحیح از آن میتواند به ما در اصلاح سیاستها و اقدامات ملی و نیز اصلاح رفتار و شیوه زندگی مردم کمک کند. بهعبارت دیگر، ما هرچه اطلاعات بیشتری در اختیار مردم بگذاریم، گام مؤثرتری در بهبود کیفیت زندگی شهری و حتی ملی برمیداریم چرا که سیاستهای مربوط به تهران، فرامنطقهای بوده و در سطح ملی، تأثیرگذار است. برای مثال وقتی از آلودگی هوا بحث میشود، تقاضای من از روزنامه همشهری این است که یک تاریخچهای را در این خصوص ارائه بدهد. شاید نخستینباری که من، بشخصه با موضوعات مربوط به آلودگی هوا مواجه شدم، در سن 12سالگیام بود که مرحوم دکتر تقی ابتکار در یک جمع خانوادگی در این خصوص برای ما صحبت کردند و براساس تخصص خودشان، یعنی تبدیل انرژی، برای ما توضیح دادند که یکی از راههای کاهش آلودگی هوا، استفاده از گاز طبیعی به جای بنزین در خودروهاست. در واقع مسئله مبارزه با آلودگی هوا از همان سالهای53 و 54 مطرح شد و شهرداری تهران، مشخصا برنامهای را در این خصوص پذیرفت و از همان زمان، پدر به همراه یک تیم ویژه درخصوص راهها و روشهای کاهش آلودگی هوا مطالعه علمی و فعالیت جدی را شروع کردند. بنابراین، تاریخچه این موضوع به همان سالها برمیگردد و در واقع این اراده برای مقابله با آلودگی هوا از همان زمان شکل گرفت. حال با بررسی آمار تعداد خودروها و جمعیت تهران در آن سال، میتوان گفت که اگر ما از همان سالها برنامهریزیشده گام برمیداشتیم، قطعا امروز به نتایج بهتری دست مییافتیم. متأسفانه با اینکه مقدمات موضوع در آن سالها مطرح شده بود و پس از انقلاب نیز، در قانون اساسی، بندهای قابل توجهی درخصوص بهسازی و حفاظت از محیطزیست در قانون آلودگی هوا وجود داشت اما عملا، تا سال79 هیچ برنامه مدونی با پشتوانه مطالعاتی نداشتیم.
برنامه از سال79 تا سال83 با محورهای هفتگانهای که آن زمان داشت در ابعاد و زمینههای مختلف عملیاتی شد. ازجمله اینکه در همان دوره برای نخستین بار، استانداردهای تولید و آلایندگیهای خودروها اعمال شد. مراکز معاینه فنی خودروها در کشور، هم در خط تولید و هم درخصوص خودروهای در حال کار تأسیس شد که 80درصد آلودگی را در آن دوره کم کرد و همچنین، تولید خودروهای کاربراتوری تقریبا به پایان رسید و در واقع سازمان حفاظت از محیطزیست از جایگاهی برخوردار بود که با یک فشار مناسب به بخش تولید، شرایطی را فراهم آورده بود که خودروساز بداند که تولیدش اگر با استانداردهای تصویب شده توسط دولت در تاریخ معین، همخوانی نداشته باشد، سازمان بدون هیچ اغماضی خط تولیدش را تعطیل میکند. برای نمونه میتوان به از رده تولید خارج شدن خودروی پیکان اشاره کرد. در واقع در یک مقطعی یکسری اتفاقات خوب افتاد که حاصل یک خردجمعی بود؛ حاصل یک کار علمی کارشناسی شده و تعامل دستگاههای مربوطه. همزمان در هفت شهر آلوده دیگر نیز برنامههای مطالعاتی خاصی شروع شد. تا پایان دوره دولت هشتم در همه این شهرها دویا سه جلسه برگزار شده بود که شخصا بهعنوان رئیس سازمان در آن حضور داشتم تا قطعا برنامه کاهش آلودگی هوا زیرنظر استاندارد و با دبیری اداره کل محیطزیست در این شهرها اجرا شود. در جلسهای که یکماه پیش با اعضای شورای شهر مراکز استانها داشتیم، بسیاری از اعضا از وجود چنین برنامهای بیخبر بودند. متأسفانه با پایان گرفتن دولت هشتم، این برنامهها نیز پایان گرفتند البته گامهایی هم درخصوص خودروهای فرسوده توسط دولتهای نهم و دهم برداشته شد اما در بسیاری از زمینهها کار متوقف شد.
- درباره کم بودن جلسات کمیته اضطرار چه نظری دارید؟
این کمیته براساس قانون یک کمیته دیگری است که گاهی تشکیل جلسه میدهد، اما در دوره اخیر کمیته اجرایی متأسفانه به کارگروهی تبدیل شده است که گاهی جلسهای در استانداری تشکیل میدهد و در واقع کارآمدی و توان چنین برنامهای با این دشواری را ندارد. عملا از آخر سال83 کمیته اجرایی دیگر جلسهای تشکیل نداد و تعطیل شد. کمیتهای که در سال حداقل 20 تا 24جلسه داشت در دولت نهم با تشکیل حداکثر سه یا چهار جلسه در سال طبعا از بین رفت، اعتباراتش متوقف شد و کارهایی که براساس زمانبندی باید با حمایت دولت صورت میگرفت از اولویت خارج شد. حال، مطرح کردن این فعالیتها در گذشته، تأثیرات روانی آن در امروز است. مشکل امروز ما این است که برنامههای ملی که باید مستمر باشد، تحتتأثیر شرایط سیاسی قرار نگیرد، درحالیکه با تغییر یک دولت و آمدن تیم همراه آن، متأسفانه برنامههای دولت قبلی متوقف میشود. در واقع به جای ادامه دادن برنامهها و همکاری در راستای برنامههای دولت قبلی، دولت جدید یکهتازی میکند. پس چگونه میتوان انتظار داشت که پیشرفت کنیم و گامهای توسعه را با موفقیت برداریم یا شاخصها بهبود پیدا کند. سازمان ما بهعنوان نماینده مردم سعی کرده است در رفع مشکلات و خلأهای بهوجود آمده توسط دولت کمکی باشد هرچند که سازمان قطعا نمیتواند وظایف مربوط به دولت را با همان امکانات و گستردگی به انجام برساند. ازجمله این فعالیتها در پنج سال اخیر، اینکه کمیته اجرایی، در بحث آلودگی بهطور مستمر جلساتی را با حضور تمامی دستگاهها، رسانهها، تشکلها، انجمن خودروسازان کشور و بخشهای مرتبط دیگر از شهرداری گرفته تا دولت، برگزار کرده است و تا آنجا که به عدمهماهنگی و فقدان یک برنامه دقیق برمیگردد و نبود فشار مثل فشار سازمان حفاظت از محیطزیست، در بخش توسعه، به خودروسازان و در بخش نفت، ما سعی کردهایم فشار لازم را وارد کنیم تا استانداردها را به روز کنند. در واقع، مردم نباید هزینه بیبرنامگیهای مسئولین را بدهند. اگر قرار است که یک سیاست ملی دنبال بشود، این سیاست باید همه ابعادش پیشبینی شود و چنانچه درست و صحیح باشد، قطعا همه با آن موافق هستند و با هزینههای در حد معقول آن کنار میآیند. اما اگر این هزینهها غیرمنطقی باشد و به آسیبپذیرترین قشر جامعه، یعنی کودکان، خدشه وارد کند بنابراین ما، از چارچوب عدالت و موازینی که مدعی پایبندی به آن هستیم، خارج شدهایم. آنوقت، ما به جای اینکه با فکر و تدبیر و فناوری و توانمندی علمی راهی را پیش برویم، سلامتی مردم را قربانی بیبرنامگی و سیاستها و ناکارآمدیهای خودمان میکنیم. این اتفاقی است که بهنظر من، در عرصه آلودگی هوا نباید کم اهمیت تلقی شود پس باید با یک تدبیر استوار و مبتنی بر برنامهریزی به آن اندیشید. کمااینکه همانطور که گفتم، در حال حاضر، آلایندههای جدیدی مطرح است، مانند بخارات بنزین و مهمترین آن بنزن که امروز در کنار دیگر آلایندههای شناخته شده قبلی، بسیار حائزاهمیت است و ما خوشبختانه، امکان سنجش همه آنها را با تلاشهایی که آقای دکتر رشیدی و همکارانشان در این خصوص انجام میدهند در شرکت کنترل کیفیت هوا داریم؛ اینگونه تلاشها و همکاریها نقطه امیدی است که باید حمایت و تقویت شوند تا دستگاههای دیگر هم در این راستا به توانمندی برسند و وظایف قانونی خودشان را انجام بدهند.
- طرح بحث آلودگی هوا در کمیسیون اصل90 که آن موقع به ریاست آقای ریاض بود، با تمام سروصداها و قدرتی که این کمیسیون داشت هیچ فایدهای نداشت و با اینکه دولت هم بسیار پیگیر بود متأسفانه بهجایی نرسید. در این خصوص نظر شما چیست؟
متأسفانه در خیلی جاها این بحث از محوریت کارشناسی خارج شد و تحتتأثیر فضای سیاسی قرار گرفت. اتفاقا محیطزیست و بهداشت از مسائلی است که نباید به هیچ وجه تحتتأثیر این مسائل باشد. برنامههای ما در ماههای آخر مجلس ششم و سال اول و دوم دولت هشتم در قانون برنامه چهارم تدوین شد. این برنامه از آن برنامههایی بود که براساس تجربه این دولتها و کارشناسان، از پایین نوشته شده بود. یعنی ما، در سطح کارشناسی، یک فرایند ششماهه را با حضور تشکلها و اندیشمندان و دانشگاهیها و مدیران همه بخشها در کنار هم، در بخش محیطزیست نوشتیم و برنامهای درخصوص محیطزیست تدوین شد مربوط به آلودگی هوا و اقتصاد محیطزیست و تنوع زیستی و حتی بهصورت جزئی درخصوص دریاچه ارومیه که در سالهای81 و 82 جزو نقاط بحرانی شناخته میشد. حال چهکسی باید جوابگو باشد که چرا بعد از گذشت یکسال از اتمام برنامه چهارم و حتی تمدید آن بهدلیل نبود برنامهای دیگر اتفاق مساعدی نیفتاد و طبق آمار مرکز پژوهش حتی 75درصد برنامه چهارم اجرا نشد و در بخش محیطزیست نیز این آمار براساس نظرات کارشناسی به 90درصد رسید. بعد چطور میتوان انتظار داشت که در این خصوص به موفقیت برسیم و مسائل مربوط به آلودگی رفع شود؟ یعنی برنامهای که حساب شده و کار شده بود و دولت و مجلس و شورای نگهبان هم آن را تأیید و ابلاغ کرده بود و در واقع یک میثاق ملی بود را یک دولت بیاید و بگوید که اجرا نمیکند و بر مبنای میل و تشخیص خودش آن را لغو شده بداند.