فاطمه (س) که میدید این تجاوز آشکار، توام با نادیده گرفتن بسیاری از احکام اسلام در این رابطه، جامعه اسلامی را گرفتار یک انحراف شدید از تعالیم اسلام و سنت پیامبر (ص) و گرایش به برنامههای جاهلی میکند و از سوی دیگر مقدمهای برای خانه نشین کردن امیرمومنان علی(ع) و محاصره اقتصادی یاران جانباز علی (ع) است، به دفاع از حق خویش در مقابل غاصبان ˈفدکˈ پرداخت، و با تمام وجودش خواستار بازگشت این حق مغضوب شد، ولی نظام حاکم به بهانه حدیث مجعول ˈما پیامبران ارثی از خود نمی گذاریمˈ از ادای این حق سرباز میزد.
بانوی اسلام (س) سیدة نساء العالمین برخاست و با جمعی از زنان بنی هاشم به مسجد آمد تا در برابر تودههای مسلمان، و سران مهاجر و انصار گفتنیها را بگوید و اتمام حجت کند و بهانههای ادامه این غصب عجیب، و مصادره ظالمانه را، از دستگاه حکومت وقت بگیرد و در ضمن، صفوف وفاداران به اسلام را از حامیان سیاستهای تجاوزکارانه آشکار سازد.
او بی اعتنا به جوسازی خاصی که در این زمینه شده بود، و پیامدهای احتمالی این افشاگری بزرگ، به برنامه خود ادامه داد، و به بهانه غصب ˈفدکˈ خطبه ای در مسجد پیامبر(ص) در برابر مهاجرین ایراد کرد که بسیاری از حقائق در آن افشا شد.
محورهای هفتگانه خطبه فاطمه زهرا (س)
این خطبه غرا و کم نظیر در حقیقت از هفت بخش تشکیل میشود و بر هفت محور دور میزند که هر کدام هدف روشنی را تعقیب میکند و باید جداگانه مورد توجه قرار گیرد.
بخش اول: تحلیل فشرده و عمیقی پیرامون مساله توحید و صفات پروردگار و اسماء حسنی و هدف آفرینش است.
در بخش دوم: مقام والای پیامبر (ص) و مسوولیت ها و ویژگی ها و اهداف ایشان مورد بحث قرار گرفته است.
بخش سوم: از اهمیت قرآن مجید و عمق تعلیمات اسلام، فلسفه و اسرار و احکام، و پند و اندرزهایی در این رابطه سخن میگوید.
در بخش چهارم: بانوی اسلام (س) ضمن معرفی خویش خدمات پدرش رسول الله (ص) را به این امت بازگو میکند، و در اینجا بانوی اسلام (س) دست آنها را گرفته و به گذشته نزدیک جاهلی خود، برای یک دیدار عبرتانگیز، و مقایسه با وضعشان بعد از اسلام، و گرفتن درس از این دگرگونی، رهنمون میشود.
در بخش پنجم: حوادث و رویدادهای بعد از رحلت پیامبر(ص) و حرکت و تلاش حزب منافقین برای محو اسلام بازگو شده است.
در بخش ششم: از غصب ˈفدکˈ و بهانههای واهی که در این زمینه داشتند، و پاسخ به این بهانهها سخن میگوید.
و سرانجام در بخش هفتم: به عنوان یک اتمام حجت از گروه انصار و اصحاب راستین پیامبر(ص) استمداد میگیرد و گفتار خود را با تهدید به عذاب الهی پایان میدهد.
بخش نخست توحید و صفات خداوند و هدف آفرینش
حضرت فاطمه (س) در بخش نخست خطبه فدکیه اینگونه بیان فرموده اند که خدا را بر نعمت هایش سپاس میگویم، و بر توفیقاتش شکر میکنم، و بر مواهبی که ارزانی داشته، ثنا میخوانم. بر نعمتهای گستردهای که از آغاز به ما داده. و بر مواهب بی حسابی که به ما احسان فرموده. و بر عطایای پی در پی که همواره ما را مشمول آن ساخته. نعمت هایی که از شماره و احصاء بیرون است و به خاطر گستردگی در بستر زمان هرگز قابل جبران نیست و انتهای آن از ادارک انسان ها خارج است. بندگان را برای افزایش و استمرار این مواهب به شکر خویش فراخوانده و خلایق را برای تکمیل آن به ستایش خود دعوت کرده و آنان را برای به دست آوردن همانند آنها تشویق فرموده و من شهادت میدهم که معبودی جز خداوند یکتا نیست. بی مثال است، و شریک و مانند ندارد. این سخنی است که روح آن اخلاص است، و قلوب مشتاقان با آن گره خورده، و آثار آن را در افکار پرتو افکن شده. خدایی که رویتش با چشم ها غیر ممکن است، و بیان اوصافش با این زبان، محال، و درک ذات مقدسش برای عقل و اندیشهها ممتنع است.
موجودات جهان هستی را ابداع فرمود، بی آنکه چیزی پیش از آن وجود داشته باشد. و همه آنها را ایجاد کرد، بی آنکه الگو و مثالی قبل از آن موجود باشد.
آنها را به قدرتش تکوین کرد، و به ارادهاش خلقت کرد، بی آنکه به آفرینش آنها نیاز داشته باشد. یا فایدهای از صورت بندی آنها عائد ذات پاکش شود. جز اینکه میخواست حکمتش را از این طریق آشکار سازد.
مردم را به اطاعتش دعوت کند. قدرت بی پایان خود را از این دریچه نشان دهد. خلایق را به عبودیت خود رهنمون شود. و دعوت پیامبرانش را از طریق هماهنگی تکوین و تشریع قوت بخشد. سپس برای اطاعتش پاداش ها مقرر فرموده، و برای معصیتش کیفرها. تا بندگان را بدینوسیله از خشم و انتقام و عذاب خویش رهایی بخشد، و به سوی باغ های بهشت و کانون رحمتش سوق دهد.
بخش دوم مقام والای پیامبر (ص)، ویژگی ها و اهداف او
آن حضرت در بخش دوم این خطبه نیز فرموده اند: و گواهی میدهم که پدرم محمد(ص) بنده و فرستاده او است، پیش از آنکه او را بفرستد برگزید، و پیش از آنکه او را بیافریند، برای این مقام نامزد فرمود، و قبل ار بعثتش او را انتخاب کرد.
در آن روز که بندگان در عالم غیب پنهان بودند، و در پشت پردههای هولانگیز نیستی پوشیده و به آخرین سرحد عدم مقرون بودند.
این به خاطر آن صورت گرفت که خداوند از آینده آگاه بود، و به حوادث جهان احاطه داشت، و مقدارت را به خوبی میدانست.
او را مبعوث کرد تا فرمانش را تکمیل کند، و حکمش را اجرا کند و مقدرات حتمی اش را نفوذ بخشد.
هنگامی که مبعوث شد، امت ها را مشاهده کرد که مذاهب پراکندهای را برگزیدهاند، گروهی بر گرد آتش طواف میکنند، و گروهی در برابر بتها سر تعظیم فرود آوردهاند، و با اینکه با قلب خود خدا را شناختهاند، او را انکار میکنند.
خداوند به نور محمد (ص) ظلمت ها را برچید، و پردههای ظلمت را از دل ها کنار زد، و ابرهای تیره و تار را از مقابل چشم ها برطرف ساخت.
او برای هدایت مردم قیام کرد، و آنها را از گمراهی رهایی بخشید، و چشمهایشان را بینا ساخت، و به آیین محکم و پابرجای اسلام رهنمون گشت، و آنها را به راه راست دعوت فرمود.
سپس خداوند او را با نهایت محبت و اختیار خود و از روی رغبت و ایثار قبض روح کرد، سرانجام او از رنج این جهان آسوده شد و هم اکنون در میان فرشتگان، و خشنودی پرودرگار غفار و در جوار قرب خداوند جبار قرار داد.
درود خدا بر پدرم پیامبر(ص) امین وحی، و برگزیده او از میان خلایق باد، و سلام بر او و رحمت خدا و برکاتش.
بخش سوم اهمیت کتاب الله و اسرار و فلسفه احکام
آن حضرت در ادامه فرمودند: سپس رو به اهل مجلس کرد و مسوولیت سنگین مهاجران و انصار را برشمرد و فرمود: شما ای بندگان خدا! مسئولان امر و نهی پروردگار و حاملان دین و وحی او هستید، و نمایندگان خدا بر خویشتن، و مبلغان و به سوی امت ها هستید.
پاسدار حق الهی در میان شما، و حافظ پیمان خداوند که در دسترس همه شماست و آنچه پیامبر (ص) بعد از خود در میان امت به یادگار گذارده ˈکتاب الله ناطقˈ و قرآن صادق، و نور آشکار و روشنایی پرفروغ او است.
کتابی که دلایلش روشن، باطنش آشکار، ظواهرش پر نور، و پیروانش پرافتخار.
کتابی که عاملان خود را به بهشت فرا میخوند، و مستمعینش را به ساحل نجات رهبری میکند.
از طریق آن به دلایل روشن الهی میتوان نایل شد، و تفسیر واجبات او را دریافت، و شرح محرمات را در آن خواند، و براهین روشن و کافی را بررسی کرد، و دستورات اخلاقی و آنچه مجاز و مشروع است در آن مکتوب یافت.
سپس افزود:
خداوند ˈایمانˈ را سبب تطهیر شما از شرک قرار داده. و ˈنمازˈ را وسیله پاکی از کبر و غرور. ˈزکاتˈ را موجب تزکیه نفس و نمو روزی. ˈروزهˈ را عامل تثبیت اخلاص . ˈحجˈ را وسیله تقویت آیین اسلام. ˈعدالتˈ را مایه هماهنگی دلها. ˈاطاعتˈ را باعث نظام ملت اسلام. و ˈامامت ما را امان از تفرقه و پراکندگی. ˈجهادˈ را موجب عزت اسلام. ˈصبرˈ و شکیبایی را وسیلهای برای جلب پاداش حق. ˈامر به معروفˈ را وسیلهای برای اصلاح تودههای مردم. ˈنیکی به پدر و مادرˈ را موجب پیشگیری از خشم خدا. ˈصله رحمˈ را وسیله افزایش جمعیت و قدرت. ˈقصاصˈ را وسیله حفظ نفوس. ˈوفا به نذرˈ را موجب آمرزش. ˈجلوگیری از کم فروشیˈ را وسیله مبارزه با کمبودها. ˈنهی از شرابخواریˈ را سبب پاکسازی از پلیدی ها. ˈپرهیز از تهمت و نسبت های نارواˈ را حجابی در برابر غضب پروردگار. ˈترک دزدیˈ را برای حفظ عفت نفس و، ˈتحریم شرکˈ را برای اخلاص بندگی و ربوبیت حق قرار ده.
اکنون که چنین است تقوای الهی پیشه کنید، و آنچنانکه شایسته مقام او است از مخالفت فرمانش بپرهیزید، و تلاش کنید که مسلمان از دنیا بروید.
خدا را در آنچه امر یا نهی فرموده، اطاعت کنید - و راه علم و آگاهی راپیش گیرید - چرا که:
از میان بندگان خدا، تنها عالمان و آگاهان از او میترسند و احساس مسولیت میکنند.
بخش چهارم بیان موضع خود در برابر نظام حاکم
سپس فرمود: ای مردم!
بدانید من فاطمهام! و پدرم محمد است، که صلوات و درود خدا بر او و خاندانش باد.
آنچه میگویم آغاز و انجامش یکی است - و هرگز ضد و نقض در آن راه ندارد - و آنچه را میگویم غلط نمی گویم، و در اعمالم راه خطا نمی پویم.
پیامبری از میان شما برخاست، و به سوی شما آمد که از رنج های شما رنج میبرد، و به هدایت شما علاقه وافر داشت و نسبت به مومنان مهربان و رحیم بود.
هر گاه نسب او را بجویید میبینید او پدر من بوده است، نه پدر زنان شما! و برادر پسر عموی من بوده است، نه برادر مردان شما! و چه افتخار است این نسب، درود خدا بر او و خاندانش باد!
آری او آمد و رسالت خویش را به خوبی انجام داد، و مردم را به روشنی انذار کردند، از طریقه مشرکان روی بر تافت، و بر گردنهایشان کوبید، و گلویشان را فشرد تا از شرک دست بردارند و در راه توحید گام بگذارند.
او همواره با دلیل و برهان و اندرز سودمند مردم را به راه خدا دعوت میکرد. بتها را درهم میشکست، و مغزهای متکبران را می کوبید، تا جمع آنها متلاشی شد، و تاریکیهای برطرف گشت، صبح فردا رسید، و حق آشکار شد، نماینده دین به سخن در آمد، و زمزمههای شیاطین خاموش شد.
افسر نفاق بر زمین افتاد، گرههای کفر و اختلاف گشوده شد، و شما زبان به کلمه اخلاص ˈلا اله الا اللّهˈ گشودید، در حالی که گروهی اندک و تهی دست بیش نبودید!
آری شما در آن روز بر لب پرتگاه آتش دوزخ قرار داشتید، و از کمی نفرات همچون جرعهای برای شخص تشنه، و یا لقمهای برای گرسنه، و یا شعله آتشی برای کسی که شتابان به دنبال آتش میرود، بودید، و زیر دست و پاها له میشددید!
در آن ایام آب نوشیدنی شما متعفن و گندیده بود، و خوراکتان برگ درختان! ذلیل و خوار بودید، و پیوسته از این میترسیدید که دشمنان زورمند شما را بربایند و ببلعند!
اما خداوند تبارک و تعالی شما را به برکت محمد(ص) بعد از آن همه ذلت و خواری و ناتوانی نجات بخشید، او با شجاعان درگیر شد، و با گرگ های عرب و سرکشان یهود و نصاری پنجه درافکند، ولی هر زمان آتش جنگ را برافروختند خدا آن را خاموش کرد.
و هر گاه شاخ شیطان نمایان میگشت و فتنههای مشرکان دهان میگشود، پدرم برادرش علی(ع) را در کام آنها میافکند، و آنها را به وسیله او سرکوب می کرد، و او هرگز از این ماموریت های خطرناک باز نمی گشت مگر زمانی که سرهای دشمنان را پای مال میکرد و بینی آنها را بخاک میمالید!
بخش پنجم طوفانی که بعد از پیامبر(ص) برخاست
اما هنگامی که خداوند سرای پیامبران را برای پیامبرش برگزید، و جایگاه برگزیدگانش را منزلگاه او ساخت، ناگهان کینههای درونی و آثار نفاق در میان شما ظاهر گشت، و پرده دین کنار رفت، و گمراهان به صدا درآمدند، و گمنامان فراموش شده سربلند کردند، نعرههای باطل برخاست و در صحنه اجتماع شمابه حرکت در آمدند.
شیطان سرش را از مخفیگاه خود بیرون کرد و شما را به سوی خود دعوت کرد، و شما را آماده پذیرش دعوتش یافت و منتظر فریبش!
سپس شما را دعوت به قیام کرد! شعلههای خشم و انتقام را در دل های شما بر افروخت، و آثار غضب در شما نمایان گشت.
و همین امر سبب شد بر غیر شتر خود علامت نهید، و در غیر آبشخور خود وارد شوید، و به سراغ چیزی رفتید که از آن شما نبود و در آن حقی نداشتید و سرانجام به غصب حکومت پرداختید.
در حالی که هنوز چیزی از رحلت پیامبر نگذشته بود، زخم های مصیبت ما وسیع و جراحات قلبی ما التیام نیافته، و حتی هنوز پیامبر(ص) به خاک سپرده نشده بود. بهانه شما این بود که ˈمی ترسیم فتنهای برپا شود!ˈ و چه فتنهای از این بالاتر که در آن افتادید؟ و همانا دوزخ به کافران احاطه دارد. چه دور است این کارها از شما! راستی چه میکنید؟ و به کجا میروید؟ با اینکه کتاب خدا قرآن در میان شماست، همه چیزش پرنور نشانه هایش درخشنده، نواهیش آشکار، اوامرش واضح، اما شما آن را پشت سر افکندهاید!.
آیا از آن روی ؟ یا به غیر آن حکم میکنید آه که سمتکاران جانشین بدی را برای قرآن برگزیدند.
و هرکسی آیینی غیر از اسلام را انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است.
بخش ششم داستان غصب فدک و بهانههای غاصبان و پاسخ های کوبنده آنها
حضرت زهرا (س) در ادامه خطبه فدکیه آورده است: آری، شما ناقه خلافت را در اختیار گرفتید، حتی این اندازه صبر نکردید که رام شود، و تسلمیتان شود، ناگهان آتش فتنهها را برافروختید، و شعله ای آن را به هیجان در آوردید و ندای شیطان اغواگر را اجابت کردید، و به خاموش ساختن انوار تابان آئین حق و از میان بردن سنت های پیامبر پاک الهی پرداختید.
به بهانه گرفتن کف - از روی شیر - آن را به کلی تا ته مخفیانه نوشیدند. ظاهرا سنگ دیگران را به سینه میزدید اما باطنا در تقویت کار خود بودید.
برای منزوی ساختن خاندان و فرزندان او به کمین نشستید، ما نیز چارهای جز شکیبایی ندیدیم، همچون کسی که خنجر بر گلوی او و نوک نیزه بر دل او نشسته باشد! عجب اینکه شما چنین میپندارید که خداوند ارثی برای ما قرار نداده و ما از پیامبر خدا(ص) ارث نمیبریم.
آیا از حکم جاهلیت پیروی میکنید؟ چه کسی حکمش از خدا بهتر است برای آنها که اهل یقینند؟! آیا شما این مسایل را نمی دانید؟ آری میدانید، و همچون آفتاب برای شما روشن است که من دختر اویم، شما ای مسلمانان! آیا باید ارث من به زور گرفته شود ای فرزند ابی قحافه به من پاسخ ده!
آیا در قرآن است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارثی نبرم؟ چه سخن ناروایی؟! آیا عمدا کتاب خدا را ترک گفتید و پشت سر افکندید؟ در حالی که میفرماید: ˈسلیمان از پدرش داود ارث برد.ˈ
و در داستان یحیی بن زکریا میگوید: ˈخداوندا فرزندی نصیب من کن که از من و از آل یعقوب ارث ببرد.ˈ
و نیز میفرماید: ˈخویشاوندان در ارث بردن از یکدیگر از بیگانگان اولی هستند.ˈ و نیز میگوید: ˈخداوند به شما درباره فرزندانتان توصیه میکند که سهم پسران دو برابر دختران است.ˈ
و نیز فرموده: ˈاگر کسی مالی از خود بگذارد، برای پدر و مادر و بستگان به طرز شایسته وصیت کند، این بر همه پرهیزکاران حق است.ˈ
شما چنین پنداشتید که من هیچ بهره و ارثی از پدرم ندارم؟، و هیچ نسبت و خویشاوندی در میان ما نیست؟!
آیا خداوندی آیهای مخصوص شما نازل کرده است که پدرم از آن خارج ساخته؟ یا میگویید: پیروان دو مذهب از یکدیگر ارث نمی برند، و من با پدرم یک مذهب نداریم؟ یا اینکه شما به عام و خاص قرآن از پدرم و پسر عمویم آگاهترید؟ حال که چنین است پس بگیر آن - ارث مرا - که همچون مرکب آماده و مهار شده آماده بهره برداری است و بر آن سوار شو.
ولی بدان در قیامت تو را دیدار میکند و بازخواست می کنیم، و در آن روز چه جالب است که داور خدا است، و مدعی تو محمد (ص) و موعد داوری، رستاخیز، و در آن روز باطلان زیان خواهند دید، اما پشیمانی به حال شما سودی نخواهد داشت!
بدانید: ˈهر چیزی جایگاهی دارد و قرارگاهی، و به زودی میدانیدˈ چه کسی عذاب خوار کننده به سراغش میآید و کیفر جاویدان دامانش را میگیرد!
بخش هفتم استمداد از طایفه ˈانصارˈ
سپس بانوی اسلام گروه انصار را مخاطب ساخته و با آهنگی رسا و محکم و کوبنده ادامه سخن داد و چنین فرمود: ای جوانمردان، و ای بازوان توانمند ملت و یاران اسلام! این نادیده گرفتن حق مسلم من از سوی شما چیست؟ این چه تغافلی است که در برابر ستمی که بر من وارد شده نشان میدهید؟
آیا رسول خدا (ص) پدرم نمی فرمود: ˈاحترام هر کس را در مورد فرزندان او باید نگاهداشت؟ˈ
چه زود اوضاع را دگرگون ساختید، و چه با سرعت به بیراهه گام نهادید، با اینکه توانایی بر احقاق حق من دارید؟ و نیروی کافی بر آنچه میگویم در اختیار شماست.
آیا میگویید: محمد (ص) از دنیا رفت - و با مردن او همه چیز تمام شد، و خاندان او باید به دست فراموشی سپرده شوند و سنتش پایمال شود - آری مرگ او مصیبت و ضربه دردناکی بر جهان اسلام بود، فاجعه سنگینی که بر همه غبار غم فرو ریخت، و شکافش هر روز آشکارتر، و گسستگی آن دامنه دارتر، و وسعتش فزونتر می شود، زمین از غیبت او تاریک، و ستارگان برای مصیبتش بی فروغ ، و امیدها به یاس مبدل شد، کوه ها متزلزل شد، احترام افراد پایمال شد و با مرگ او حرمتی باقی نماند!
به خدا سوگند این حادثهای است عظیم، و مصیبتی است بزرگ، و ضایعهای است جبرانناپذیر، ولی فراموش نکنید اگر پیامبر (ص) رفت قرآن مجید قبلا از آن خبر داده بود، همان قرآنی که پیوسته در خانههای شماست، و صبح و شام با صدای بلند و فریاد و - یا - آهسته و با الحان مختلف در گوش ما خوانده میشود، پیامبران پیشین نیز قبل از او با این واقعیت روبرو شده بودند چرا که مرگ فرمان تخلفناپذیر الهی است.
آری قرآن صریحا گفته بود: ˈمحمد (ص) تنها، فرستاده خدا بود، و قبل از او رسولان دیگری آمدند و رفتند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما بر پاشنه پا میچرخید و به عقب برمیگردید - و با آیین اسلام وداع گفته رو به خرافات و مظالم جاهلیت میآورید - هر کس به عقب باز گردد به خداوند زیانی نمی رساند و خداوند به زودی پاداش سپاسگذاران را میدهد.ˈ
عجبا! ای فرزندان ˈقیلهˈ آیا ارث من باید پایمال شود و شما آشکارا میبینید و میشنوید، و در جلسات و مجمع شما این معنی گفته میشود و اخبارش به خوبی به شما میرسد و باز هم خاموش نشستهاید؟ با اینکه دارای نفرات کافی و تجهیزات و نیروی وسیع و سلاح و سپر هستید، دعوت مرا میشنوید و لبیک نمی گویید؟ و فریاد من در میان شما طنین افکن است و به فریاد نمی رسید؟ با اینکه شما در شجاعت زبان زد هستید و در خیر و صلاح معروفید، و شما برگزیدگان اقوام و قبایل هستید.
با مشرکان عرب پیکار کردید و رنجها و محنتها را تحمل کردید، شاخهای گردنکشان را درهم شکستید، و با جنگجویان بزرگ دست و پنجه نرم کردید، و شما بودید که پیوسته با ما حرکت میکردید، و در خط ما قرار داشتید، دستورات ما را گردن مینهادید و سر بر فرمان ما داشتید، تا آسیای اسلام بر محور وجود خاندان ما به گردش درآمد، و شیر در پستان مادر روزگار فزونی گرفت، نعرههای شرک در گلوها خفه شد و شعلههای دروغ فرو نشست، آتش کفر خاموش، و دعوت به پراکندگی متوقف و نظام دین محکم شد.
پس چرا بعد از آنهمه بیانات قرآن و پیامبر (ص) امروز حیران ماندهاید؟ چرا حقایق را بعد از آشکار شدن مکتوم میدارید و پیمانهای خود را شکستهاید، و بعد از ایمان راه شرک پیش گرفتهاید؟
ˈچرا با قومی که پیمانهای خود را شکستهاند و تصمیم به اخراج پیامبر (ص) گرفتهاند پیکار نمی کنید؟ در حالی که آنها آغازگر بودند؟ آیا از ایشان میترسید، بهتر است از خدا بترسید اگر ایمان دارید؟ˈ
آگاه باشید من چنین میبینم که شما رو به راحتی گذاردهاید؟ و عافیت طلب شدهاید، کسی را از همه برای زعامت و اداره امور مسلمین شایستهتر بود دور ساختید، و به تن پروری و آسایش در گوشه خلوت تن دادید، و از فشار و تنگنای مسوولیتها به وسعت بی تفاوتی روی آوردید.
آری آنچه را از ایمان و آگاهی در درون داشتید بیرون افکندید، و آب گوارایی را که نوشیده بودید به سختی از گلو برآوردید!
اما فراموش نکنید خداوند میفرماید: ˈاگر شما و تمام مردم روی زمین کافر شوند به خدا زیانی نمی رسانند، چرا که خداوند از همه بی نیاز و غنی حمید است.ˈ
بدانید و آگاه باشید من آنچه را باید بگویم گفتم، با اینکه بخوبی میدانم ترک یاری حق با گوش و پوست شما آمیخته، و عهدشکنی قلب شما را فراگرفته است ولی قلبم از اندوه پر بود - و احساس مسوولیت شدیدی میکردم - کمی از غم های درونیم بیرون ریخت، و اندوهی که در سینهام موج میزد خارج شد، ˈتا با شما اتمام حجت کنم و عذری برای احدی باقی نماند.ˈ
اکنون که چنین است این مرکب خلافت و آن فدک، همه از آن شما، محکم بچسبید و رها نکنید، ولی بدانید این مرکبی نیست که بتوانید راه خود را بر آن ادامه دهید. پشتش زخم، و کف پایش شکافته است!
داغ ننگ بر آن خورده، و غضب خداوند علامت آن است، و رسوایی ابدی همراه آن، و سرانجام به آتش برافروخته خشم الهی که از دل ها سر بر میکشد خواهد پیوست!
فراموش نکنید آنچه را انجام میدهید در برابر خدا است. ˈو ستمگران به زودی میفهمند به چه سرنوشتی گرفتار میشوند.ˈ
و من دختر پیامبری هستم که شما را در برابر عذاب شدید انذار کرد، آنچه از دست شما برمی آید انجام دهید.
ما نیز به وظیفه الهی خود عمل خواهیم کرد، شما منتظر باشید ما نیز منتظریم!
با بهره گیری از کتاب ˈبرترین بانوی جهان فاطمه زهرا(س)ˈ نوشته آیت الله مکارم شیرازی
منبع: ایرنا