دوستان فرصتطلب او به بهانه باختن شرطبندی، وی را به شام دعوت کردند و همان شب سناریوی نقشه سرقت از خانه اعیانی کلید خورد.در ایام تعطیلات نوروز مرد میانسالی نزد پلیس رفت و از سرقت آینه شمعدان و چند شیء زینتی و قدیمی نقرهکوب از خانهاش خبرداد. وی به مأموران گفت: پیش از آغاز سال جدید همراه همسر و دو دخترم به ویلایمان در شمال کشور رفتیم اما پسرم بهخاطر شرایط کاریاش مجبور شد در تهران بماند.
وی ادامه داد: روز ششم فروردین بود که پسرم نزد ما آمد و فردای آن روز همه به تهران برگشتیم. وقتی وارد خانه شدم ناباورانه با سرقت آینه شمعدانها و چند شیء قدیمی نقره روبهرو شدم که در حدود 70میلیون تومان ارزش داشت. وی ادامه داد: همه ما شوکه شده بودیم چرا که همه وسایل باارزش دیگر خانه سرجایشان بود. حتی دزدان طلا و جواهرات همسر و دخترانم را نیز سرقت نکرده بودند. برای همین تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم تا بدانم سرقت از سوی چه کسانی رخ داده است.
بعد از شکایت این مرد میانسال تیمی از مأموران با دستور دادیار دادسرای شمیرانات رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند و برای بررسی موضوع راهی محل سرقت شدند. شواهد حکایت از این داشت که دزد یا دزدان آشنا بودهاند که بهراحتی توانسته بودند وارد خانه شوند چراکه قفل درها سالم بود و حتی شیشه پنجرهها نیز شکسته نشده بود. با این سرنخ مأموران تحقیقات خود را بین دوستان و آشنایان این خانواده آغاز کردند تا اینکه به دوستان پسر خانواده مشکوک شدند.
شام شوم
کارآگاهان یکی از دوستان پسر خانواده را به اداره آگاهی احضار کردند و به تحقیق از او پرداختند تا اینکه وی لب به اعتراف گشود و به افشای راز نقشه سرقت پرداخت. وی گفت: وحید (پسر مالباخته ) یکی از دوستان صمیمیام است. چندماه پیش همراه دو نفر از دوستانمان به خانه وحید رفته بودیم و چشممان به آینه شمعدانها و اشیاء قدیمی افتاد. فکر میکردیم عتیقه هستند و ارزش زیادی دارند. از سوی دیگر همیشه به زندگی وحید و خانه اعیانی که داشتند حسادت میکردیم تا اینکه سرانجام نقشه سرقت از خانه وی را کشیدیم. وی ادامه داد:
از آنجا که میدانستیم خانوادهاش درتهران نیستند به خانه او رفتیم. به بهانه فوتبال شرطبندی کردیم تا در فرصتی مناسب بتوانیم دسته کلید او را سرقت کنیم. وی ادامه داد: بعد از شرطبندی فوتبال من و دوستم بازنده شدیم و یک شب وحید را برای شام به یکی از رستورانهای تهران دعوت کردیم. همان شب من با صحبت درخصوص مسائل فوتبال سر وحید را گرم کردم تا اینکه دو دوست دیگرم موفق شدند دسته کلید او را از کیفش سرقت کنند.
پس از آن یکی از دوستانم به بهانه اینکه باید پولی بهحساب یکی از آشنایان کارت به کارت کند، از رستوران بیرون رفت و کلید یدکی از روی دسته کلید وحید ساخت و بعد از چند دقیقه مجددا برگشت. وی افزود: بعد از آن دسته کلید وحید را داخل کیفش قرار دادیم و فردای آن روز وقتی متوجه شدیم که او به شمال رفته است، در فرصتی مناسب با کلیدی که در اختیار داشتیم به خانه آنها رفتیم و نقشه خود را اجرا کردیم. اصلا تصور نمیکردیم که لو برویم و آبرویمان نزد بهترین دوستمان و خانوادهاش برود.
بعد از اعترافات این پسر جوان، دو همدست وی بازداشت شدند و به سرقت اعتراف کردند. آنها در جستوجوی یک مالخر بودند تا اموال مسروقه را بفروشند که پیش از فروش به دام پلیس افتادند و همه اموال مسروقه در خانه یکی از دزدان کشف شد. به گزارش همشهری، هر سه متهم با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شدند و تحقیقات از آنها همچنان ادامه دارد.